سکس من و شوهر دوستم

0 views
0%

سلام داستاني كه واستون تعريف ميكنم واقعيه خواستم واستون تعريف كنم من يه دو سالي بود كه از شوهرم جدا شده بودم يه روز يه اختلافي بين دوستمو شوهرش پيش اومد شوهرش به خاطر اينكه از من مطمئن بود يه شب ساعتاي 11 زنگ زد صحت قضيه رو بپرسه منم تلفنمو جواب دادم و خواب الودم بودم نفهميدم چطور جواب دادم نگو كه اقا از تن صدام خوشش اومده و اين شروع يه ارتباط بود بعدها به بهانه هاي مختلف اس مي داد يا زنگ ميزد ديگه تا اينكه علنا ابراز كرد يه روز كه از صدام خوشش اومده و تحريك شده و دوست داره باهام باشه اولش بهش گفتم درست نيست چون زنت دوستمه ولي قبول نكرد گفت زنم بهم خيانت كرده نميتونم باهاش كنار بيام ديگه كم كم باهم درد دل ميكرديم اونم فهميد من مطلقه هستم گاهي اوقات مي رفتيم بيرون واسم هديه ميخريد اما فقط پنهاني اگه زنش ميفهميد ابروم ميرفت تا اينكه يه روز كه با ماشين بيرون رفتيم ازم خواست يه صيغه محرميت بين هم بخونيمو محرم بشيم منم قبول كردم اولش فقط دستاي همو گرفتيم واي تنم داغ ميشد بعدش يه روز رفتيم بيرون يه جاي خلوت تو ماشين بوديم لباشو گذاشت رو لبامو ميخورديم لبامونو و ازم خواست رو صندلي عقب سرمو بذارم رو پاش و دستاشو رو سينه هام گذاشت و شروع كرد به ماليدنشون حسابي داغ شده بودم بعدش ازم خواست من بشينم اون سرشو رو پام بذاره دكمه هاي مانتومو باز كرد سينه هامو از سوتينم در اورد وااااي چه حسي بود نوك سينمو مك ميزد كسم داغ كرده بود حسابي داشتم اتيش ميگرفتم طوري سينه هامو مك ميزد كه روز بعدش نوك سينم پوست انداخت ودوباره خواست رو پاش دراز بكشم زيپ شلوارمو باز كرد دستشو كرد تو شورتم واي كلي خجالت كشيدم كسم خيس خيس بود انگشت وسطيشو تا ته تو كسم كرد و چرخوند بعدش كرد تو دهنشو ابشو ليس زد منم يه روز كه تو ماشين بوديم كيرشو واسش ساك زدم و ابش اومد ناگفته نماند ما فقط شبا تو ماشين يه جاي خلوت مي رفتيمو عشقبازي مي كرديم خلاصه روزها گذشت تا اينكه ازم خواست برم ادارش تو ادارش خودش تنها بود اون روزش و همكارش نبود منم رفتم به اون ادرس و ديدم عشقم رختخواب انداخته اماده واسمون منم تا رفتم لب داديم بهم و لباسامو از تنم در اوردو لخت تو بغل هم دراز كشيديم من با موهاي سينش بازي مي كردم اون با انگشتش تو كسم ميكردو كس خيسمو ميماليد حسابي لب داديم سينه هامو ماليد وواااااي الان كه يادش افتادم داغ كزدم خلاصه ازم خواست منو بكنه اولش نميخواستم منو بكنه اما راضيم كرد منم گفتم فقط همين يه بار بعدش اومد زير كمرم بالش گذاشت تا كسم بياد بالا واي كيرش كلفت شده بود كس منم تنگ و داغ بود اومد روم دراز كشيد اروم كيرشو كرد تو كسم منم پاهامو دو طرفش حلقه كردم تند تند منو ميكرد اه و ناله هر دومون بلند شده بود بعد بيست دقيقه كه تلمبه زد تا خواست ابش بياد كيرشو دراورد و ابشو رو سينه هام ريخت حسابي نفس نفس ميزديم بعدش تو بغل هم يه ساعت خوابيديمو وقتي بيدار شديم اماده شدين با هم اومديم بيرون و منو رسوند خونه حدودا يه دو سالي با هم بوديم اون ميگفت ازدواج كنيم اما من به خاطر دوستم نتونستمو ولش كردم با اينكه حق با شوهرش بود و زنش بهش خيانت كرده بود اما من به خاطر دوستم ولش كردم و ديگه تا الان هيچ رابطه اي باهاش ندارم اما من خيلي دوسش دارم اونم منو دوس داره نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *