سلام من آرش هستم الانم ۱۸ سالمه واقعیتی که میخام براتون تعریف کنم مربوط میشه به سه یا چهار سال پیش دقیقا یادم نیست شرمنده اینم بگم که کسشر نمیگم و همش واقعیته من یه عمه دارم که تهران زندگی میکنه و چهار تادختر داره دختر سومیش که اسمش زینب هستش یه کم معلولیت ذهنی داره حاصل ازدواج خانوادگی پسر خاله دختر خالس این زینب من کون خیلی خوبی داره مث این داستانای تخمی نیست که بگم نیگاش میکردی ابت میومد تا اینکه صندوق عقب النود بود بزرگ بود و ممه هاشم بین ۷۵ تا ۸۵ بود اون الان ازدواج کرده و این قضیه برای قبل از ازدواجش هستش قدش حدودن ۱۷۵ بود و وزنش ۷۰ تا و منم ۱۷۰تا و وزنمم ۶۵ از خودم هیچ تعریفی ندارم هیکل معمولی یه جوون و یه کمی هم سبزه هستم و اینم بگم که اون الان ۲۸ سالشه از زمانی که من بچه بودم من و این زینب مثل خواهر و برادر بودیم خب اون تهران بود و ما هم شهرستان ولی هر از گاهی میومد شهر ما و یه دوهفته ای تنها شهر ما بود و خونه ی همه فامیل میرفت بیشتر خونه ما بود چون من واون خیلی با هم خوب بودیم من سال نود داییم مرد و در حین این مراسم بودیم که یکی از بچه های فامیل که حکم برادرم رو داشت برام یه برنامه جک ریخت من اون زمان یه نوکیا داشتم و توی اوم برنامه جک های قزوینی و رشتی خیلی بود و منم از اونجا وارد مسائل سکسی شدم خب به تدریج حس شهوت درونم بوجود اومد و یه باری که اون اومده بود شهر ما یه اهنگ برام ریخت ته دیس یکی از خواننده ها بود دقیقا یادم نیست کدوم ولی پر از کسشر و حرف های ۱۸بود ما برای اولین بار اینو با هم گوش کردیم و خندیدیم اون به من میگفت که فکر کنم این چیزا راسته و منم خودم رو به کوچه علی چپ زدم که نفهمیدم و رفتم سری بعد که اومده بود خونمون ما تنها شده بودیم و داشتیم پاسور بازی میکردیم داشتیم بازی تک خرکی بازی میکردیم تنها که شدیم گفتم ببینم پا میده یا نه که الکی بهش گفتم که من و دوستام شرط میزاشتیم که خر گی که خر شد باید لخت بشه و همین جا تمومش کردم و بهش گفتم که به کسی نگه و بعدش بابام اومد با یه نجار که در خونه رو درست کنه و منم پیش اونا بودم که منو کشید کنار و بهم گفت که قبوله من گفتم که چی قبوله گفتش که شرط بازی من از لولم فهمیدم که چی میخاد بگه ولی گذاشتم که خودش پا پیش بزاره گفتم کدوم شرط گفتش که هر کی که ببازه لخت بشه من گفتم که بزار و الان وقتش نیست بابام رفتش و خونه خالی شد و منم باهاش یه سری کسشر گفتم که دقیقا یادم نیستش بعدش بهش گفتم بزار یه کم بمالم که گفت نه و بزار شب بشه و تو اتاق اینو یادم رفت بگم که تا زمانی که مجرد بود و تنها میومد پیش ما من و اون توی یه اتاق میخابیدیم من توسرم نرفت و همینطور که نشسته بود و دامنم پاش بود یه زره شرتو دامنشو پایین کشیدم کسشو دیدم اولین باری بود که کس میدیدم سیاه بود چون مثل اینکه خیلی با تیغ میزد خانوجا خواهشا کستونو با تیغ نزنید بعدش دستمو کشید و همنطور به کمر دراز کشید اون قصدی نداشت و لی من تا دیدم دراز کشیده رفتم روش خوابیدم و همینطور روی شلواری یه کم بهش مالیم و بعدش مامان و بابام اومدن و موقعیت به گا رفت و شب من نتونستم بخوابم و حدودا همه ساعت ۱۱ رفتیم که بخوابیم من و او که میدونستیم قراره چه اتفاقی بیوفته نخوابیدیم توی اتاقم من روی تخت بودم و اون روی زمین خابیده بود من بهد از نیم ساعت رفتم و در اتاق روبستم جلوش وایسادم اونم که همون دامن هنوز پاش بود پاشو بالا کرد و پاهاش کاملا لخت شد و شرت صورتیشو توی اون ظلمات تونستم به زور ببینم من تا اون زمان هنوز سوپر ندیده بودم و هیچی بلد نبودم فقط از حرف های اون دوستم یه چیز هایی بلد شده بودم و این توصیه رو به خانوم هایی که میخان بدن ولی نمیخان اول اونا شروع کنن بدم که پوشیدم دامن بهترین راه هستش و خودتون بخوابید که پسرا میاد سراغتون پاهاش زیاد سفید نود چون مو داشت ولی خوش اندام بود شرتشو تا زانوش خودش کشید پایین و من همینجوری خوابیدم روش کیر فسقلیم که راست شده بود ولی الان با روغن هایی که بهش میزنم واسه خودش اژدری شده رو گزاشتم دوم کسش و جلو عقب کردم نمیدونم تو رفت یا نه ولی اصلا لذتی نداشت چون همه کسش تیغ تیغی بود و کیرم اذیت میشد حدود یه تا دوقیقه حالت لرزشی خودمو عقب جلو کردم و ابم اومد نمدونم اب داشتم اون موقع یا نه بعدش همینطوری بلند شدم و روی تختم خوابیدم و ا ز هوش روفتم و سری های بعد که میومد شهر ما من خونمون دستشوییش جوری هستش که با حمام توی یک راهرو هستش و حمام هم توالت فرنگی داره و منم همیشه از توالت فرنگی استفاده میکنم و وقتی اون میومد دستشویی منم میرفتم توالت و اون درو مثل همیشه طبق عادت قفل میکرد و کسی هم شک نمیکرد چون من همیشه تایم زیادی سر کاسه میشینم و توی راهرو می کشیدم پایین و لای کونش میزاشتم خوب به سوراخش نمیرسیدم و اصلا هیچی هم بلد نبودم و همینطوری ارضا میشدم و موقه هایی که پریود بود از روی شلوار توی همون راهرو میمالیدمش و این ماجرا تا دو یا سه سال ادامه تاشت تا که اون رفت و ازدواج کرد اینم بگم که راحت بودن اون با من و لخت شدن سریعش و راحت ارتباط برقرار کردنش برای خنگ بودنش بود میدونم برای داستانم شق نکردید و اب کستون راه نیفتاده ولی دوست داشتم داستانم رو بگم حالا اگه دوست داشتید داستان سکس با عروس عموم را هم براتون میزارم ولی اون سکس رو با تجارب شرکت برازرس انجام دادم و خیلی چسبید نوشته
0 views
Date: December 29, 2018