کارمند بانک بودم دختر مدبر عامل در شعبه ما بود فیله ای بود کیر ندیده بلور سنپرزبورگ طاهره باکره نسا بدن گوشت صدف صبحانه را با هم میخوردیم سعی میکرد به جهره آتشین من نگاه نکند نمینوانست خود را کنترل کند اولین جمله را که از من میشنید یک خط ارغوانی رو گونه هایش نمایان میشد که در بانوان نشانه راست کردن کوسشان است بشدت کارم پیش پدرش برای استخدام رسمی گیر بود روزی سر صبخانه دکمه یونیفرمش را باز گذاشته بود چشمم که نافش افتادسرکار استوار پیش فنگ شد تا اومدم با دستم کیرو جابه جا کنم با مالش به شلوار منی پاشید تا بالای نافم خیس شد سرمیز ارضا شدم بوی وایتکس منی پیچید با خوراک قارچ میکس شد خانمهای سرمیز صاحب تجربه رفتن بالا بغداد و دیدن الناز به رعشه افتاده بود با لکنت حرف میزد میزو جمع کردیم من رفتم پایین ظرفهارو بشورم دیدم اومد پایین اومد از پشت من رد شه با کف دست به باسنم زد دستشو گرفتم کف دستشو سفت لیسیدم پشمای سیمنو چنگ زد ناخونهای بلندش با لاک قرمز به پشت کمرم کشید موهای سینمو بین دندوناش مثل ماکارانی میجویدیش پدرش متوجه حس بین منو اون شده بود به من گفته بود شلوار لباس تنگ نپوش به النازم گفته بود مقنعه گشاد بپوشه سینه هاش مثل لیموهای بلورین بود جلو چشم من نباشه من که میدونستم زیر مقنعه چیه سوتینش رو چاک دادم لیموهای بهشتی بیرون تپید با دندان نیشم نوکشو گرفتم حورت کشیدم گوشتش گوشت صدف بود تمامشو با دکمش کردم درون دهانم دیدم خدایا نوک سینه هاش اندازه یه ته استکان تکیلا ترشح کرده نوشیدم گفت آه آبم داره میاد لباش و بوسیدمو با زانو یه ضربه محکم زیر کسش زدم شلوار یونیفرمشو پایین دادم ضربه سنگین ومهلک به خال آلت تناسلیش چوچولگاهش پردشو درشعبه وقت اداری زدم آبمو رو مژه هاش ریختم نوشته وشوییه
0 views
Date: April 29, 2022