سکس گروهی با بهترین دوستم حمید و ساینا

0 views
0%

سلام من امیر هستم 18 سالمه ولی این داستان مال 15 سالگیمه اون زمان قدم 179 بود و وزنم 80 چاق نبودم با دوستم حمید که صمیمی بودیم باشگاه میرفتیم دوست دختر هم نداشتیم نه من نه حمید ولی خیلی دنبالش بودیم دیگه تابستون بود من سر کار نمیرفتم ولی دوستم حمید کفش فروشی کار میکرد تو یه پاساژ دیگه حرف میزدیم باهم میگفت یه دختره تو پاساژ هست که خیلی خوشگله و میخوام برم تو کارش از این حرفا بهش گفتم تو تا الان نتونستی زید بزنی بعدشم هیچ گوهی نمیتونی بخوری گفت حالا خواهیم دید یه مدت گذشت شاید دو هفته تو اینستا گفت امیر من مخ این دختررو زدم من باور نمیکردم دیگه گفت پاشو بیا پارک بهش گفتم میخوام بهترین دوستمو بهت نشون بدم گفتم باشه حاضر شدم رفتم دیدم بله واقعا مخش زده رفتم جلو باهام دست داد سلامو احوال پرسی یه سه چهار روز گذشت دوباره قرار گزاشتیم با حمید و زیدش همو ببینم اسمشم ساینا بود رفتیم همو دیدیم گفت امیر شمارتو بده گفتم شمارمو میخوای چیکار دختره خراب با هم صمیمی بودیم گفت بده میخوام باهات در ارطبات باشم از حمید پرسیدم اشکالی نداره گفت نه بابا اشکال نداره دیگه شمارمو گرفت از اون شب تل پیام میداد منم باهاش میحرفیدم خیلی صمیمی شده بودیم مثلا باهام روبوسی میکرد یا موقع خدافظی بوسم میکردو اینا یه هفته گذشت تو این یه هفته بازم همدیگرو دیدیم چند بار بعد زنگ زد گفت امیر یه مشکل فوری پیش اومده بیا خونمون لطفا تو میتونی درست کنی دیگه هرچی میگفتم چه مشکلی اینا هیچی نمیگفت گفتم مامان بابات پدرمو در میارن بیام گفت نه اونا همه چیو میدونن و مشکلی ندارن گفتم باوش الان میام حاظر شدم و رفتم در خونشون زنگ زدم درو باز کرد گفت بیا تو رفتم تو خونشون خالی بود هیچکی نبود گفتم بقیه کجان گفت مامان بابام رفتن عروسی فامیلمون یه شهر دیگه من تنهام گفتم پس چرا پشت تلفن نگفتی گفت اگه میگفتم نمیومدی خلاصه اومد جلو گفت خیلی خوشحالم که اومدی یغمو گرفت لبامو بوسید هلش دادم عقب گفتم مرسی لطف داری گفتم خب مشکلت چیه گفتی بیام یه چند ثانیه سکوت کرد و اومد کنارم نشست گفت راستش امیر من مشکلی ندارم راستش فقط خواستم باهم یه حالی بکنیم میدونم توهم خیلی حشری هستی گفتم بیای باهم حال کنیم گفتم یعنی چه پس حمید چی گفت اون نمیفهمه تا اومدم حرف بزنم دهنم گرفت گفت هیچی نگو منم با اخم نگاش میکردم یهو دستش رو آورد کیرم رو از رو شلوار گرفت و بوسم میکرد خب بدون شک من دوست داشتم باهاش سکس کنم ولی به هیچ وجه حاضر نبودم به حمید خیانت کنم دستش رو گرفتم هلش دادم اونور پاشدم که برم گفت عه امیر کجاااااا گفتم برو با یکی دیگه جنده بازی کن من به دوستم خیانت نمیکنم گفت امیر توروخدا نرو هیچی نگفتم درو محکم کوبیدم و رفتم دیگه کلا ارتباطم رو باهاش قطع کردم و بلاکش کردم تا فرداش حمید زنگ زد گفت بیا پارک همیشگی میخوام ببینمت رفتم پارک تنها بود منو دید دوید سمتم بغلم کرد یه چند دقیقه همینطور بغلم کرده بود گفتم چیه چرا اینطوری میکنی گفت ساینا همه چیو بهم گفت داداشی خیلی میخوامت سرور منی گفتم عجب فکر نمیکردم ساینا بیاد بگه گفت راستش من فهمیده بودم این دلش میخواد امروزم رفتم پیشش یکم نازشو کشیدمو بغلش کردم زد زیر گریه و همه چیو بهم گفت ولی من اصلا ناراحت نشدم و بهت افتخار کردم گفتم خب ساینا چی گفتم اونم درسته بیا ب ریم خونشون میخوام آشتیتون بدم اول گفتم نه او نمیام اینا بالاخره راضی شدم راه افتادیم سمت خونه ساینا رسیدیم رفتیم تو ساینا تو صورتم نگاه نمیکرد خجالت میکشید حمید گفت ساینا بدو از دل امیر جون در بیار گفتم نه بابا اصلا مهم نبود یهو ساینا پرید بغلم گفت امیر خیلی معزرت میخوام منو ببخش گفتم نه عزیزم اصلا مهم نیست که حمید هم اومد از پشت ساینا و منو بغل کرد حمید گفت منو امیر میخوایم تلافی کنیم ساینا تعجب کردم یه نگا به صورت حمید انداختم چشمک زد موضوع رو گرفتم ساینا با استرس به دوتامون نگا میکرذ گفت بچه ها یعنی چی حمید گفت یعنی آره ساینا سکوت کرد بعدش گفت یعنی شما دوتا و من گفتم ظاهرا آره ساینا یه نگاه به دوتامون انداخت و یه لبخند زدو گفت مممممن حاضرممممم حمید رفت پشتش و شرو کرد کونشو مالیدن منم شرو کردم با ساینا لب گرفتن ساینا دستش رو کرد تو شرتم و کیرمو گرفت میمالید یهو من ساینا رو بلد کردم انداختمش رو مبل و شلوارکش رو در آوردم حمید هم داشت ممه هاش رو میمالید داشتم به کص ساینا نگاه میکردم یهو موهام رو محکم گرفت چسبوند به شورتش گفت بخوووووووورش زوووووودباش گفتم باشه جنده موهامو ول کن حشری موهامو ول کرد شرتش رو در آوردم شرو کردم به خوردن کصش آه آهش شرو شد منم چون تاحالا کص نخورده بودم خیلی با حسرت میخوردم که ساینا حسابی حال میکرد حمید لباساش رو در آورده بود ولی من هنوز داشتم کصش رو میخوردم حمید با خنده گفت بابا آروم باش فرار نمیکنه پاشدم لباسام رو در آوردم کیرمو آوردم دم دهن ساینا گرفت و شرو گرد ساک زدن دندون میزد گفتم آخ دندون نزن حواسشو جمع کرد که دیگه بهتر ساک میزد حمید هم داشت کونش رو میخورد گفت ساینا برو روغن بیار شرو کنیم رفت روغن آورد حمید گفت تا ساینا برا من ساک میزنه تو سوراخش رو با انگشت گشاد کن که ساینا گفت بچه ها من دسته شونمو میکردم تو کونم گشاد شده لازم نیست شما گشادش کنین گفتم بابا تو دیگه چه حشری هستی خندید یکم روغن مالید در کونش راحت رفت توش شرو کردم تلمبه زدن شرو کرد جیغ زدن خوشبختانه خونشون ویلایی بود داد میزد امیرر تنددد تر تنددد تررر منم حشرم میزد بالا دیگه به سریع ترین حد ممکن رسیده بود حمید گفت بسته بیا اینور تلمبه زدنو نگه داشتم اومدم کنار حمید اومد تلمبه میزد ساینا باز موهام رو گرفت محکم لب میگرفت ازم نفس نفس میزد گفت امیر عاشقتم امیر میمیرم برات خندیدم گفتم باشه میشه موهامو ول کنی گفت ننننه نمیشه سرمو آورد پایین دهنمو چسبوند به کصش گفت بخورررر دیگه حمید تلمبه میزد من کصش رو میخوردم که حمید گفت امیر بیا من آبم داره میاد نوبت تو حمید اومد که تا آبش دارا میاد ساینا برا ش ساک بزنه منم دوباره شرو کردم تلمبه زدن کصش رو هم با دستم میمالیدم که آب حمید اومد ساینا همش رو خورد حمید بی جون افتاد رو زمین احساس کردم آبم داره میاد گفتم ساااینل آبمو کجا بریزم گفت بریز تو کونم عشقممم آبم اومد همشو ریختم تو کونش افتادم کنار حمید از ساینا پرسیدم تو ارضا شدی گفت بهتر از همیشه اومد بغل ما دوتا گفت شما بهترین اتفاق زندگی منین بچه ها یه یک ربع دراز کشیده بودیم حمید گیت بریم حموم سه تایی رفتیم حموم ساینا خانوم برگشت گفت من بازم میخوااااااام یه نگا به هم انداختیم گفتیم باشه به روی چشم یه سکس هم تو حموم داشتیم حموممون که تموم شد حاضر شدیم با حمید باهم رفتیم مترو اون رفت خونشون منم رفتم خونمون الان 3 سال از اون موقع میگزره و من و حمید و ساینا هنوز باهمیم و خیلی سکس داشتیم و داریم ببخشید طولانی شد اینم بگم که کاملا واقعی بود نوشته

Date: January 11, 2020

One thought on “سکس گروهی با بهترین دوستم حمید و ساینا

  1. سلام من فقط یه دوست برای حرف زدن یا سکس کردن می خوام فقط حشری یا می خوام 09100755137 محمد هستم

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *