با سلام درود من بعد از اینکه دیپلم رو گرفتم به مکانیکی مشغول شدم و بعد از اینکه مکانیک خیلی حرفه ای شدم نمایندگی پارس خودرو بنده رو به عنوان مکانیک سیار در جاده چالوس مشغول به کار کرد خودرو های زیادی در جاده چالوس به علت سر بالایی خراب میشدن یا مشکل پیدا میکردن من یکی از مکانیک هایی بودم که در کمترین زمان ممکن خودرو را راه اندازی و مشتری را راه مینداختم مدتی گذشت بنده چون بدن بسیار قوی داشتم و زیبا هم بودم میدیدم وقتی برای تعمیر خودروهای میرم دخترهایی که همراه مشتری بودند به بنده نگاه میکردن و تو کف من میرفتن ناگفته نمونه اصلا ورزشکار هم نیستم اما سختی کار مکانیکی عضلاتی سفت و محکم برای بنده ساخته بود همیشه هم بدن من خوش تراش بود تجربه سکس حقیقت شاید دو سه بار اونم اصلا لذت نبردم چون با کسی که با پول بدن خود را عریان میکند رابطه داشتم برای من سکس با احساسات طرف مهمه مگر نه فرقی نداره خود ارضایی کنی یا با کسی ارتباط داشته باشی که دنبال پوله نه احساسات تو این مدت کارهای بسیار زیادی انجام میدادم یکبار هم رفتم یک خانواده که خودرو پیکان داشتن در جاده مونده بودن گرچه مربوط به نمایندگی ما نمیشد اما با دیدن این افراد توقف کرده و خودرو را تعمیر کردم بدون هیچ وجه دریافتی بنده خدا یک مرد سن بالایی بود که از ترس مخارج تعمیر خودرو کمی خجالت میکشید و میگفت آقا من خودم درست میکنم شما برید خلاصه تعمیر کردم و رفتم یک روز نمایندگی تماس گرفت که سمت سیاه بیشه یک خودرو مگان در جاده مونده و باید برم ببینم چرا خودرو توقف کرده است و خراب شده بنده هم رفتم خودرو من یک نیسان پاترول که به اصطلاح مردم خرچنگی میگفتن بود رفتم جلوی مگان پارک کردم تنها هم بودم اومدم پایین دیدم یک خانم بسیار زیبا تنها در ماشین نشسته و منتظر من بود شیشه رو داد پایین با من احوال پرسی کرد گفتم مشکل چیه گفت روی کیلومتر آلارم داده از اون وقت به بعد ماشین روشن نمیشه منم فهمیدم مشکلش کجاست یه سنسور روی منبع اگزوز نصبه که خراب شده بود اما به حدی از این دختر خوشم اومده بود که الکی برای خودم داستان درست کردم چون منبع اگزوز زیر ماشین بود منم الکی کاپوت رو دادم بالا یکم باهاش ور رفتم بعد به دلیل اینکه 100 قدم جلوتر دفتر ما بود باید میرفتم سنسور رو میاوردم تا تعویض کنم به خانم گفتم من پیاده میرم حواستون به ماشینم باشه چون حوصله دور زدن نداشتم با ماشین خودم همین که 20 تا قدم دور شدم گفتم بزار مطمئن بشم سوکت سنسور میخوره یا نه برگشتم رفتم زیر ماشین تا سنسور رو نگاه کنم اما دختره حواسش به من نبود که من زیر ماشینم در ماشین رو باز گذاشت اومد پایین اصلا حواسش نبود که من زیر ماشینم دیدم در عقب هم باز گذاشت که کسی نمیبه چیکار میخواد کنه یک دفعه دیدم شلوارشو کشید پایین شروع کرد به شاشیدن من هم بد جور تو کف موندم اولین بارم بود این صحنه رو میدیدم ناخوداگاه از زیر ماشین اومدم بیرون در حال شاشیدن بود که منو دید انگار چشماش یه لحظه سیاهی رفت منم برای اینکه بد نشه گفتم واقعا شرمنده نمیدونستم دستشویی دارین به من می گفتین تو دفتر سرویس بهداشتی بود گفت روم نشد بعد دیدم خیلی ناراحته گفتم خانم مشکلی پیش اومده چرا شما تنها هستین این جاده تو این فصل خلوته نباید تنها بیایید گیر آدم های نادرست میوفتین و احساس کردم دلش میخواست درد و دل کنه یک دفعه دیدم زد زیر گریه تعریف کرد که از خونه فرار کرده و یه ویلا تو شمال دارن که داشته میرفته اونجا بعد دلیلشو پرسیدم گفت پدرم با یکی دیگه ارتباط داره مادرم هم داره طلاق میگیره پدرم با پرو گری گفته همسر جدیدم رو میارم خونه منم یکم دلداریش دادم رو به بیرون نشسته بودم صندلی عقب اونم بیرون بود که همین که داشتم نصیحت میکردم و دلداری میدادم یکدفعه نزدیکم شد سرشو گذاشت روی سینه من و نیم ساعتی کشید تا گریه کردنش تموم بشه بعد از نیم ساعت گفتم خانم لباس من لباس کاره صورت ماهت کثیف میشه گفت تو چقدر خوبی میشه شماره تورو داشته باشم تو خیلی منو تحت تاثیر قرار دادی منم دادم و یک ساعت بعد رفتم سنسور آوردم تعویض کردم و رفت منم دیگه فکر نمیکردم با من تماس بگیره تا اینکه دو روز بعدش تماس گرفت و گفت میتونی بیای پیشم من ویلا هستم منم از خدا خواسته قبول کردم گازشو گرفتم رفتم رسیدم یه ویلای بزرگ بود که معلوم بود مایه دارن در رو باز کرد ماشین رو ببرم تو منم رفتم وارد خونه که شدیم مهتاب کل لباساشو درآورد وای من باورم نمیشد مهتاب واقعا مثل مهتاب بود سفید مثل برق اندامش چقدر زیبا کون برجسته و تقریبا بزرگ کمر باریک و سینه ها متوسط موهاش خرمایی بود شروع کردم لب گرفتن ازش و شلوار راحتی که پاش بود رو در آوردم لخت مادر زاد جلوم وایساده بود به صورتی داگ استایل خوابوندمش لپای کونشو با دستم باز کردم شروع کردم به لیس زدن سوراخ کون و کوسش شور مز معلوم بود عرق کرده بود لای پای در حال لیس زدن بودم که یاد شاشیدنش افتادم گفتم مهتاب یه درخواست ازت بخوام ناراحت میشی گفت نه گفتم میخوام بشاشی دهنم من بخورم اونم براش جالب بود که یه میسترس بشه چون گفت تجربه اینکارو نداشتم بعد از کلی لیسیدن من خوابیدم زمین اونم مثل این که تو دستشویی بشینه نشست روی صورتم دهن من رو هدف گرفت شروع کرد شاشیدن منم هر چی میشاشید می بلعیدم یک قطرشو نزاشتم بریزه زمین مهتاب از خد بی خود شده بود بیشتر داشت لذت میبرد گفت میخوای برینم دهنت منم که دیگه کار از کار گذشته بود گفتم باشه دوباره نشست رو صورتم دهنم رو روبروی سوراخ کونش قرار دادم بعد از چند دقیقه سوراخش برجسته شده بود کم کم مدفوع مهتاب میومد بیرون منم دهنمو چسبوندم به سوراخش طوری که بلافاصله بعد از ریدن میومد دهن من انقدر حشری بودم مزه بد گوه مهتاب حالیم نبود هر چی میرید من میخوردم تا اینکه تمام شد و مهتاب بلند شد رفت منم رفتم آشپزخونه یکم آب خوردم مزه دهنم عوض بشه بعد مهتاب اونجا سکس از عقب هم با من کرد یه لحظه رفت دستشویی خودشو خالی کرد بعد اومد نشست رو کیر من چینهای سوراخ کونش روی کیرم بالا پایین میشد و من آبم رو ریختم تو کونش اما لذت خوردن شاش و مدفوعش بیشتر لذت بردم دیگه با هم رفیق شده بودیم و مدت زیادی با هم بودیم متاسفانه من به خوردن ادرار و مدفوع مهتاب عادت کرده بودم طوری که مهتاب میگفت من بیشتر دهن تو میرینم تا تو دستشویی حتی یادمه یکروز هر وقت مهتاب دستشویی داشت به من زنگ میزد میرید یا میشاشید دهنم بعد من میرفتم سر کارم اگه نظرات مثبت باشه ادامه میدم نوشته
0 views
Date: November 25, 2019
ادامه شاش خوری رو بزار