سلام دوستان شهوانی خسته نباشید اگه میخواهید فحش بدید نخوونید بهترههه از خاطرات دوران مجردی بگم براتووون بنده شهداد از بچه ی شمال کشور از شهرهای غرب استان بهشهر هستم از خودم بگم یه جوون 27 ساله با قیافه خیلی خیلی معمووولی این داستانی میخوام براتون تعریف کنم برای 5 سال پیشه تو دنیای مجازی اون موقع فیس بوک مود بود با یه دختره به اسم مهلا دوست مجازی بودم شب روز چت میکردیم رابطه خیلی معمولی و دوستانه ای داشتیم با هم بعد چند وقت به مهلا کلید کردم ببنیم هموو اون موقع مهلا تو شهرک صنعتی منشی بود گفت هر وقت موقعیت پیش امد میگم بهت بیا تو دفتر ببنیم هممووو بعد یه مدت زنگ زد رفتم با کلی استرس دفتر یه ساختموون جدا بوود و کارگر ها یع سمت دیع کار میکردن که هیچ دیدی نداشت رفتم داخل شروع صحبت کردن کردیم اون سمت پشت میز بود من رو مبل 3 نفره اصلا پیش من نمیییوومد منم کلم کیری شده بود ولی برووی خوودم نمیییوو اوردم دیه نزدیک های رفتن بوود باید میرفتم گفتم مهلا بیا پیش من بشین امد دستمو انداختم با کمال پروویی دور گردن اش گفتم موهاتوو ببنیم اونم شال شو در اورد همینجوور داشتم موهاشو نوازش میکردم یهو لب مو گذاشتم رو لب اش شروع کردیم به لب خوردم دیدم اوونم پایه در همین حال روی مبل دراز اش دادم امدم رووش و سریع دکمه مانتو شئ باز کردم سینه هاشو انداختم بیروون شروع کردم به خووردن اوونم هیچ اعتراضی نداشتو داشت فققط لذت میبرد بعد من دکمه شلوارشو باز کردم اول نمیزاشت بعد با کلی اصرار گفت من دخترم گفتم پشت کن لاپا میزارم پشت کرد گذاشتم لاپاش شروع کردم به تلمبه زدن صداش در امده بود همینجوور تلمبه میزدم لبشو میخوردم که یهوو ابم امد همووونجا خالی کردم گفت کثافت چرا اینجا ریختی بعد یخورده تو بغل هم بودیم بعد من رفتم بعدا داشتیم چت میکردیم گفته بود دلم داست سووخته بود که طرفت نمیوومدمم اینم از سکس یهوویی من و مهلا دیه با هم سکس نداشتیییم شرمنده همه اگه بد نوشتم ولی واقعیت بووود نوشته ش ش
0 views
Date: May 26, 2019