سلام میخوام براتون یکی از داستانهای سکسیمو بگم من یک خانوم همسایه داریم که خیلی بهم پا میداد هر روز به یک بهونه ای میومد در خونمون وقتی روبروم وا میستاد یا چادرشو نیمه باز میگرفت تا لباسی که پوشیده من ببینم که همیشه چاک سینش دیده میشود یا وقتی که میومد کارواش دستی رو بگیره میگفت خودم بر میدارم میرفت زیر پله جوری خم میشد که آدم یکجورایی میشد خلاصه من دیگه کار به کارش نداشتم چون شوهر داشت تا اینکه یکروز اومد در خونمون تند تند میزد رفتم در خونرو باز کردم دیدم سیمین جون که همون خانوم همسایه است گفتم چیه چی شده گفتم بی زحمت تو خونمون موش اومده بیا بگیرش گفتم مگه آقا امید نیست گفت نه اگه نمیای برم به یکی دیگه بگم گفتم باشه بزار برم لباسمو عوض کنم میام گفت نه بیا عیبی نداره در و بستم یکوقت فرار میکنه درو بستمو رفتیم تو حیاط خونش گفتم کجاست گفت تو خونه میخواستم درو باز کنم یکهو یادم اومد خوب دسته خالی چه جوری موشو بگیرم گفتم سیمین خانوم یک جارو بده به من یک جارو گرفتمو در باز کردم رفتم تو اونم پشت سرم اومد تو گفتم کو کجاست گفت اون اتاق بغلی داشتم میرفتم که دیدم چادرشو در آورد اندام سکسیشو انداخت بیرون من به وی خودم نیاوردم انگار که ندیدم ولی دیدم داره میاد جلو الکی سرمو با دستگیره در بند کردم ولی دیدم داره میاد جلو جدی جدی گفتم شما همونجا واستین من خودم میگرمش گفته آخه من باید بگیرمش نه تو اومد نزدیکمو گفت بزار دست بکشم ببینم اندازه دسته جارو میشه یه دستی به کیرم کشیدو گفت نه اون اندازه نیست ولی از یکی امید بزرگتره گفتم سیمین خانوم چکار میکنی گفت هر کاری که دوست دارم من یکمی خودمو زمخت گرفتم ولی داشت قند تو دلم آب میشد پیش خودمون بمونه یک دوبار به یادش جلق زدم یکمی اینور اینور کردم خودم گفتم بد قلقی نکن درو باز کن درو باز کردم گفت برو رو تخت دستمو گرفت و گفت بیا نترس گفتم آقا امید کجاست طبق معمول ماموریت کم کم داشتم خودمو ول میکردم کیرم شق شده بود نشستم رو تخت و گفت آماده ای منم از الکی گفتم آماده چی اوه چقدر خنگ بازی در میاری یک سکس توپ گفتم تو شوهر داری گفت چه شوهری که تو ماه دوبار یا ه بار میبینم از این به بعد تو میشی شوهرم بگذریم زیاد کشش ندم کم کم لباسامو در آورد منم دیگه بندو به آب دادم لباساشو در آوردم من عاشق سینه گندم وقتی سینه هاشو دیدم که نگو از اینرو به اونرو تمام لباساشو در آوردم تر تمیز انگار که نه چون خودش گفت یک هفته برات دارم نقشه میکشم رفته بود حموم بعد از یکمی سینه خوری من انداخت کنارو اومد روم شروع کرد به خوردن کیرم گفتم میخوام کارکشتگیمو نشونت بدم همچین این کیرمو میخورد که انگار دارم میکنم تو کس جنیفر لوپز اینور اونور خایه مایه همرو خورد گفتم خیله خوب حالا نوبت منه منم شروع کردم از سر انگشتای پاش گرفتم رسیدم به کوسش خوب لیس مالیش کردم چوچوللشم هی لیس میزدم تو کسش گاز میگرفتم رفتیم بالا رسیدم به سینه های گندش وای چه حالی داری خوردم خوردم وقتی رسیدم به زیر گردنش سیمین مثل مار خودشو اینور اینور میکرد وسط سینش عرق کرده بود اونجاشم خوردیم بعد برگردوندمش باز از سر انگشتاش اومدم به کونش کمرشو داشتم میخوردم که گفت بسه بیا بکن دیگه ما هم وقتو تلف نکردیمو گذاشتیمش لبه تخت آروم آروم گذاشتم توش جاش که باز شد شروع کردم آروم آروم تلمبه زدن گفت نه اینجور نمیشه محکم من میام تو بیارش که تا ته بره تند تندم برام تلمبه بزن ما شروع به تلمبه زدن بعد بهش گفتم بزار بکنم تو کونت گفت نه به امید که شوهرمه فقط سالگرد ازدواجم از عقب میدم گفتم امیدو ولش الان من شوهرتم گفت باشه ولی یواش با خودم گفتم داره دروغ میگه نمیخواد از عقب بده ولی وقتی برگردوندمش گذاشتم در کونش دیدم وای چقدر تنگه اینجارو آروم آروم گذاشتم تو کونش با آخ وناله سیمین یکمی که کردم گفت بسه دیگه بیا بکن تو کسم منم دیدم برای بار اول هر چی میگه گوش کنم تا دفعه بعد حال درست حسابی بده گفتم باشه دوباره تو فیگو چار دست و پا گرفتمش شروع کردم به تلمبه زدن بزن که میزنی داشتم کم کم سس میشدم که گفتم کجا بریزم گفت بریز توش قرص میخورم گفتم نه خطرناکه در آوردم کردم تو کونش دو تا تلمبه زدم فوران کرد بعد کمی لب گرفتن دراز کشیدیم سیمین گفت قربون موش گرفتنت برم این شروع سکس من با سیمین بود تا الانم به اندازه موهام ترتیبشو دادم نوشته
0 views
Date: July 22, 2018