سینا و منشی شرکت

0 views
0%

سلام این داستانی که می خوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به حدود 2 سال پیش من 31 سالمه اسمم سیناست و مهندس کامپیوتر هستم تو یه شرکت طرفای پارک وی کار می کردم من عادت ندارم خیلی داستان و پیچ و تاب بدم و از خودم چرت و پرت در بیارم و تعریف کنم یه مدت بود که تو شرکت دائما منشی ها رو تغییر می دادن و نفر جدیدی برای این سمت انتخاب می کردن من هم به دلیل رشته کاریم مجبور بودم از منشی های تست کامپیوتر بگیرم ببینم ک چیزی بلد هستن یا خیر البته اینو بگم مدیر شرکت یه ادم خری بود که اصلا کاری به این چیزا نداشت من چندان تمایلی به این اقدام نداشتم که بخوام برم و تست بگیرم و امتحان کنم ببینم چیزی بلد هست یا خیر یه تست معمولی می گرفتم و تو کار هم اگه چیزی بلد نبودن کمک شون میکردم اخرین بار بود که یه خانومی حدود 30 سال اومد و البته معرفی شده از طرف یکی از همکارا بود به اسم نسرین شرکت اعضای کمی داشت و همه با هم خیلی صمیمی بودیم تقریبا حدود یه یکسالی گذشت از اومدن این نسرین خانم به شرکت من هم معمولا با همه شوخی می کردم و خوش بودم این نسرین خانم و هم یه کمی حرکتاش مشکوک میزد یه روزی از من خواست که براش یه ایمیل توی جیمیل براش بسازم من هم از خدا خواسته سریع براش ساختم و ادرس ایمیلش و خود داشتم رفتم تو میل خودم هم اضافه کردمش که هر زمان که انلاین میشه من هم خیلی سریع مطلع بشم خوب این تازه نقطه شروع یک رابطه گرم و صمیمی بود من هم که چون همیشه انلاین بودم کلا به بچه های شرکت گفته بودم اگه مورد خاصی تو زمینه کامپیوتر داشتن من انلاین هستم و بجای تلفن تو چت بهم بگن خوب نسرین خانم هم که خیلی وارد نبود تو کامپیوتر از من زیاد سوال می پرسید رفته رفته صحبت های آموزشی کامپیوتر رسید به صحبت های شیرین که تو نمی تونی اگه می تونی نشون بده و دود از کنده بلند میشه و نشونت می دم و ادم نشون نده و از این حرفا مسیر خونمون هم تقریبا با هم یکی بود همون روزی که این حرفا رو با هم زدیم قرار گذاشتم با هم بریم تا یه مسیری اون هم همیشه با ماشین میومد من هم از خداسته با هاش قرار گذاشتم ساعت 5 که از شرکت تعطیل شدیم با هم بریم اونم قبول کرد ساعت 5 شد و با هم زدیم بیرون راه افتادیم اتوبان مدرس بودیم یادش بخیر همش دنبال این بودم که چه جوری سر صحبت باز کنم از سر خیابان آفریقا که گذشتم دل و زدم به دریا و گفتم خوب می خواستی نشونم بدی نشون بده و سر صحبت باز شد من هم دلو زدم به دریا و دستمو گذاشتم روی پاش اونهم مشغول رانندگی بود و دیدم هیچی نگفت دستم و کمی روی رون پاش کشیدم و کیرم راست شده بود از طرفی می ترسیدم مشکلی پیش بیاد از طرفی خیلی می داد دستم و با کمال پرروی رسوندم به لای پاش بردم سمت کسش همینجوری با انگشتای دستم می مالیدم روی کسش و لی چون ترافیک بود و می ترسیدم کسی ببینه مشکی پیش بیاد نمیشد زیاد هم کار کرد اونم تو ماشین در حال حرکت رفتیم و رفتیم تا رسیدیم هفت تیر و پیچید تو یه خیابونی که نسبتا ترددش کمتره و زد بغل کمی تو چشمام نگاه کرد و گفت خوب می خوای چه کار بکنی می شد شهوت و تو چشماش دید اونم دستشو آورد گذاشت رو کیرم اونو محکم فشار داد من یه خورده دردم اومدو گفتم اخ اونم دیگه حالش خراب شده بود چیزی نمی گفتم همونجا تموم بود کارا اما من مانع شدم و گفتم باشه بعد و لی منهم ته دلم نمی خواست من هم می خواستم همونجا بکنمش چه حالی می داد خلاصه برنامه ریزی کردیم برای فردا صبح حوالی شرکت معمولا صبح های خیلی زود کلی خلوت بود و میشد از فرصت استفاده کرد و یه حال برد من مثل همیشه صبح زود اونجا بودم حدود یه 10 دقیقه ای ایستاده بودم که دیدم رسید و ماشین و پارک کردو منهم رفتم جلو پیشش نشستم اینم بگم که ما چون زود اومده بودیم کسی هنوز شرکت نبود و در بسته بود بخاطر همین بیرون بودیم تا یکی بیاد در و باز کنه بریم تو ساعت کاری هم ساعت 9 بود ما ساعت 8 اومده بودیم حدود یه 45 دقیقه ای وقت داشتیم حال کنیم باز هم مثل روز قبل بعد از ساعت کار برنامه به صورت مالشی سپری شد و کار خاصی صورت نگرفت فردای اون روز من با ماشین خودم اومدم سرکار و مث همیشه زود اومدم اونم رسید اینبار بهش گفتم بیا و بشین تو ماشین من و بریم یه دوری با هم بزنیم اونم اومد و را افتادیم رفتیم یه چندا کوچه که فاصله گرفتیم پارک کردم نشستیم به صحبت کردن مالیدن هم دیگه از روی لباس همینجوری که دستش از روی شلوار رو کیرم بود حس کردم می خواد زیپ شلوارم و باز کنه منم از خدا خواسته سریع کمکش کردم کیرم و در آوردم وقتی که دید باورش نمی شد بهم گفت بهت نمیاد یه کیر انقدری داشته باشی یه کمی با دست نوازشش کردو دیم داره می ره که برام ساک بزنه برای اولین بار بود تو ماشین تو کلیپ های موبایلی زیاد دیده بودم ولی فکرش و نمی کردم یه روز خودم تجربه کنم تو ماشین خلاصه کلی کیرمو خورد برام مالید منم خوب دیگه کار دیگه ای که نمیشد کرد با دستم باسنشو می مالیدم دست مو برده بودم تو شلوارش عجب کون سفتی داشت چه حالی می داد حدود به 15 دقیقه ای طول کشید دیگه داشت ابم میومد گفت که چه کار کنم من چون خیلی بهم حال داده بود گفتم بخورش خیلی حال میده اونم کیرم از دهنش بیرون نیاورد دیگه همه ابمو تو دهنش خالی کردم ولی چه حال داد یادش که می افتم سریع کیرم راست میشه این اولین باری بود که باهاش سکس داشتم نظر بدین تا بازم بنویسم براتون که چه جوری شد تا تونستم بکنمش تو شرکت نوشته

Date: September 30, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *