شاه بازی

0 views
0%

باسلام خدمت همه دوستان راستش اولش خودم اعتراف میکنم ازاون موقع که یادمه یه محصل کودن وخرفت بودم مثل خرس پانداکه تنهاخصوصیت بارزم کتک خورم بودکه خداییش زبانزدخاص وعام ومایه فخرومباهات خانواده امااین مقدمه برمتن ضعیفم نوشتم که برادرای عزیزبعدازمطالعه کیراشون عین مسلسل نگیرن سمت ننه خواهرماورگبار رگبارحواله کنن وخدایی درمقابل خاطرم کاملأ واقعییه من تک پسرولی دارای ۶ تاخواهرم بنده خدا پدر به نیت پسر میزد دختر درمیومد ولی خداییش یکی از یکی خوشگلتر و همین زیبایی باعث خوشبخت شدنشون شدچون پدر دستش به دهنش نمیرسه و زندیگیمون با کمک خواهرام می چرخید همه ازمن بزرگتربودن جز یکیشون که سال ازم کوچیکترکه فوق العاده باهم مشکل داشتیم و دعوا سال پیش خواهرم زایمان کرد و مادرم برای پرستاریش رفت خونه اونا شهرستان دوستی دارم به اسم علی که از بچگی باهم بودیم و تنها رفیقیه که اجازه داشتم خونه ببرمش من وعلی هرکاری میکردیم باهم بودیم حتی اکثرا جق هم باهم میزدیم و چون خونه ما خلوت بود اون میومدخونه ماعلی آقا یه کیری داشت به اندازه کیرخرکه برابرکیر من بود و حقیقت دلیل من برای با هم جق زدن این بودکه من بادیدن کیراون مخصوصأ زمانیکه جق میزدحسابی حشری میشدم وزمانیکه درازمیشدیم فیلم نگاه کنیم من دستم میکردم توشرتش وباکیرش بازی میکردم اون روزم اومدیم نشستیم ولی خواهرمو هرطور زور زدم دکش کنم نشد من مثل سگ شده بودم ولی دیدم علی آقاخیلی ناراحت نیست دقت کردم دیدم آقارفته تو نخ خواهرکوچیکه و علیرغم حجاب کاملش چون شلوارپاش نبودخم که میشددامنش کمی بالا میرفت به اندازه یک سانت بالای جورابش نمایان میشدهمین برای راست کردن علی آقا کافی بوداون موقع خواهرم سالش بودمنم فکری کردم گفتم علی میای شاه بازی گفت خره آخه نفری گفتم نفره چی گفت میشه سریع آبجیموصدا کردم ولی نمیخواست زیاد با دوست من نزدیک بشه و قبول نمیکرد علی هم گفت راست میگه گناه داره دختره بازی سخته براش همین حرف نرمش کردو با اصرار آوردم نشوندمش اولم گفتم شاه هردستوری دادقبوله وشروع کردیم اولش دستورایه پیش پاافتاده ولی کم کم سخت ترمیشدتااینکه چندمرتبه من دزد شدم دستورایه عجیبشون رو انجام دادم وافتاد بمن به علی گفتم شلوارتودرار شرتتم درار و۳ دورآهسته دوراتاق بزن اول انجام نمیدادولی مجبورشد حالاخواهرمم تااونموقع دودول بچه کوچولوهاییروکه جاشونوعوض میکردن دزدکی دیدمیزده و بنده خدا اونم داشت میمرد علی شلوار و شرتشو که خواست درآره ازخواهرم پرسیدم تا حالا آلت مردو دیدی گفت نه اصلأ علی که درآوردخواهرم سرشو پایین گرفت و هرچی بهش گفتم عیب نداره نگاه کن ولی روش نشد دور بعد آبجیم دزد شدگفتم حالاتو باید دامنتوتو درآری اول که انجام نمیدادولی وقتی وادارش کردیم درآورد دور بعد که دزدشد گفتم باید دامنتو درآری شلوار علی رو هم درآری بعدبشینی روپای علی البته خواهرمم خیلی مقاومت نمیکرددورآخربهش گفتم بایدلخت مادرزاد بچسبید بهم البته خواهرم پرده نداشت چون بچگیش از بالا بام خونه افتادپایین وخیلی خسارت دید خلاصه خواهرم شرتشوکه درآوردازهیجان داشتم میمردم تنهامشکل موهاش بودکه خیلی بلند بود خلاصه کیرعلی داشت لای پای خواهربازی میکردم منم رفتم سرشوگرفتم وکردم توکسش یهوخواهرم یه آخ گفت وکیرعلی تاته رفت وبعدیه مکث فروکردتوطوری که خایهاش به کونش میزدمنم خوابیدم کنارشو کیرمو دادم دست خواهرموازش خواستم توهمون حالت که علی روش بودبرامنم جق بزنه چنددقیقه که گذشت خواهرم گفت علی آقادیگه نمیتونم داره حالم بهم میخوره داخل شکم ریش میشه وقتی فشارمیدی من دوبارارضاشدم داداشم تازه بادست جق زدم آبش اومدچراداری اذیتم میکنی که توهمین حین که توش بودکه آبش اومدولی درنیاوردوهمه آبش ریخت توبعدهابااینکه خواهرم قرص خورده بودولی بازنگران بودم حامله نشه که خوشبختانه هیچی نشدودیگه هم خواهرم اجازه ندادحتی حرفشم مطرح کنم چون بچه کوچیک دوست داره چند روز پیش که باخواهرزادمون بازی میکرد آهسته گفتم اگه اونروزقرص نخورده بودی الان بچه خودت یک سال ونیمش بود نوشته

Date: July 15, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *