مواد اولیه می فروخت یه فیلم سکسی خانمی بود که تازه ازدواج کرده
بودو شوهرش هم تو یه شهرستان دیگه کارمیکرد وفقط آخرهمفته ها میرفت خونه . سکسی به خاطر کار مدام این خانم
با شاه کس من در تماس بود و به موبایلم هم زنگ
می زد و گاهی که من کونی کلافه و خسته کار بودم ، با جکی یا یه شوخی ظریف سعی می
کرد جنده خستگیم رو درکنه یا آرومم کنه و من هم
اینها رو به حساب خوش قلبیش پستون می زاشتم . تا یه روز که تو صحبتهای تلفنی کاری کم کم سرشوخی
باز شد کوس و با این عبارت که من ریشه ام
عربه صحبت به درازی و کوتاهی جریانات و تحمل واین حرفها رسید ، البته هنوز خیلی با خجالت این حرفها رو میزدیم سکس داستان . منهم واسه
اینکه حرف رو تمام کرده باشم بهش گفتم ایران سکس اگه راست
میگی فردا بیا کارخونه تا هم تو ببینیش هم من تحملت رو اندازه بگیرم! اونهم خیلی راحت گفت که میاد !! باورم نمی شد ولی فرداش وقتی واسه سرکشی تو سالن تولید بودم نگهبانها خبردادند که مهمون دارم و باید برگردم و وقتی به اطاقم رسیدم ، دیدمش که اونجاست . شوکه شده بودم ولی اون همونجا بود و خود خودش بود. تعارفش کردم و با هم وارد اطاق شدیم و روبروی هم نشستیم و از هرجایی صحبت کردیم و چای خوردیم ولی هیچ کدوم جرات نداشتیم بریم سراصل مطلب. دلمو به دریا زدم و گفتم خوب ، حالا چطوری ثابت کنیم که تو بحثهای تلفنیمون کی راست میگه ؟ که با کمی خجالت گفت : شما باید شروع کنید تا منهم بتونم ثابت کنم! باورم نمی شد پاشدم و رفتم رو دسته مبلش نشستم و خیلی خجالتی از بالا صورتش رو بوسیدم ، وقتی دیدم اعتراضی نکرد و حتی صورتش رو بالاترآورد ، لبهاش رو بوسیدم و دستم از روی پالتوش رفت رو سینه هاش ، اصلا اندازه اش رو از روی اون همه لباس نمی فهمیدم ، ولی اون شروع کرده بود به مکیدن لبهام و من هم داشتم ازخودبیخود می شدم . پشت اطاقم یه پستو بود که یه تخت واسه شبهایی که تو کارخونه می موندم توش داشتم ، درحال بوسیدن بردمش اونجا و بدون اینکه پالتوش رو دربیارم فقط شلوار جینش رو به زور ( از حرص و هول شدن خودم ) درآوردم و کس خوشگلش رو دیدم . بااینکه کاری نکرده بودیم و خیلی سریع پیش رفته بودیم ، کسش خیس خیس بود ، من یه کمی با دست باهاش وررفتم و اون هم از لای زیپ شلوارم سرکیرم رو بیرون کشید و باهاش ورمیرفت . دیگه تحمل نداشتم ، شلوارم رو تا زانو پایین کشیدم و پرتش کردم رو تخت ، طوری که پاهاش از بالای تخت آویزون بود و از کمر روی تخت خوابیده بود ، کسش زده بود بالا ، لباساش هنوز تنش بود ، من که دیونه شده بودم ، اصلا به اون فکر نمی کردم ، کیرم رو گذاشتم دم کسش ، خیلی خیس و گرم بود ، با اولین فشار تا کلاهکش رفت توش ، یه آخ کوچولو گفت ، بیشترازترس سرو صدا ساکت بودیم ، وقتی به زور تا ته کیرم رو فشاردادم تو کسش ، رنگ صورتش قرمز شده بود ، فشارزیادی رو تحمل می کرد ، ولی من مثل یه حیون شده بودم و محکم تلمبه می زدم ، اصلا نمی تونستم خودمو کنترل کنم کاملا معلوم بود که داره درد میکشه ، بعد از حدود 10 دقیقه تلمبه زدن وحشیانه وقتی مه داشت آبم می آمد به صورتش نگاه کردم ، عرق کرده بود ولی چشماش می خندید و لباش خشک شده بود و با زبونش داشت خیسش می کرد ، کیرم رو بیرون کشیدم و آبم رو ریختم رو موکت زمین . یادم نمیاد قبلا اونقدر ازم آب اومده باشه. از خجالت بهش نگاه نمی کردم. اونهم همینطور بود. شلوارامون رو پوشیدیم و برگشتیم تودفترم.تا چنددقیق ساکت بودیم.آروم گفت حالادرموردمن چی فکرمیکنی؟ گفتم نمیدونم ولی ازت خجالت میکشم. اولین باری بود که به زنم خیانت می کردم و اونهم گفت که اولین بارشه که به شوهرش خیانت میکنه. میگفت از عشق به من بوده که اینکارروکرده و چون واقعا دوستم داره اینکاررو بازهم می کنه . وقت رفتن بدون اینکه به هم نگاه کنیم صورت هم رو بوسیدیم و خداحافظی کردیم. هفته بعدش شوهرش با یه بطر ویسکی اومد پیشم ، ماهمدیگررو میشناختیم، گفت که زنش به خاطرقدردانی ازخریدایی که می کنم برام فرستاده ولی بعدش که زنگ زدم تاازش تشکرکنم ، گفت نگهش دار تا یه باربا همب خوریمش.شاید به نظرتون خیلی سکسی نیود، البته منهم باهاتون موافقم ولی این خاطره رو باید می گفتم تا بتونم خاطره های شیرینی که تو سه سال و نیم با هم بودن و سکس های داغ و طولانی و قشنگ با این زن زیباداشتم براتون تعریف کنم.
سلام یه خانم از تهران یا اطراف تهران هست خیلی حالم خرابه من نیاز به یه همدم دارم هم باهم عشق و حال کنیم هم لذت ببریم از زندگی من خیلی خونگرمم خوش اخلاقم مهربونم خوش تیپ و ورزشکار فوق لیسانس آی تی و وضع مالیم هم بد نیست فقط نیاز به یه خانم مهربون و خونگرم دارم که مثه خودم مهربون باشه و همه جوره همو ارضا کنیم ممنون میشم بهم پیام بدید @yasteh سپاسگزارم