سلام ب دوستای گل شهوانی اول از همه بگم این ی داستان سکسی نیست بلکه درد دل من برای شماس شاید باور نکنین ک البته حقم دارین ولی این خاطره واقیته محضه من اسمم تیناس 14 سالمه پوستم سفیده قدم 167 و وزنم 45 تعریف از خود نباشه خوشگلم ک تو این دوره زمونه طبیعیه دلم میخواد راز زندگیمو که باعث خراب شدنش شده رو بگم من 7 سالم بود که ی روز از خواب بیدار شدم و دیدم مامان بابام کنارم نیستن اخه من وسط اونا میخوابیدم چون میترسیدم بلند شدم رفتم سمت اتاق کار بابام ک دیدم بابام لخت رو مامانم خوابیده و دارن میخندن منم بچه بودم چیزی حالیم نبود گفتم سلام صبح بخیر ک مامان بابام حول شدنو سریع خودشونو جمع کردن گذشت تا رفتم کلاس پنجم روبه روی مدرسه ی ما ی لوازم التحریر فروشی بود ک من ازش ی توپ شیطونک خریدم دو سه روز بعد کنار شومینه از حموم دراومده بودم که توپ شیطونکو گذاشتم رو کسم و شرو کردم به بالاو پایین کردنش بعد از چند دقیقه ی درد خیلی لذت بخشو عالیو حس کردم بعد از اون روز همین کارو میکردم تا کم کم همه چیز درباره سکس و پوزیشناشو زندگی زناشویی و فهمیدم و احساس میکنم اگه کسی باهام سکس کنه کاملا میتونم ارضاش کنم تو تلگرام عضو کانالای سکسی میشم ولی انقدر فیلم دیدم ک دیگه چیزی تحریکم نمیکنه تو شبکه های اجتماعی با مردا و پسرا سکس چت میکنم میدونم همه شما شاید بالای 20 سالتونه و باورش شاید براتون سخت باشه ک ی نوجوون وضعش اینه خیلی وقته عضو شهوانی میشمو خاطره هاو داستانای خیالیو میخونم امروز دلم خواس رازمو بگم به شماهایی ک از من بزرگ ترین من نمیخواستم به این راه کشیده شم خواهش میکنم فش ندین شایدم حقمه ولی اگه من اون روز اون صحنرو نمیدیدم شایدم میتونستم خود ارضایی نکنم شاید منم اشتباه کردم این راز واقعیه شایدم بگین قلمم به سنم نمیخوره ولی نمیدونم اگه خودارضایی نمیکردم اگه سکس چت نمیکردم شاید وضعم این نبود شاید من اشتباه کردم نوشته
0 views
Date: December 12, 2019