شبی که با سهیلا به معراج رفتم ۲

0 views
0%

8 4 8 8 8 9 9 87 8 8 8 7 8 3 9 87 8 9 84 8 7 8 8 9 87 9 85 8 9 8 1 8 7 8 8 1 9 81 8 9 85 1 قسمت قبل سلام به همه دلهای پاک وشریف ایرونی که با وجود همه محرومیت ها ونقض حقوق مسلم انسانی شون هیچوقت شرافت گرانبهای آریایی شون رو زیرپانمیگذارن دوستون دارم و خیلی فوری میرم سردنباله داستانم توی قسمت اول براتون گفتم که به دلیل مشکلات عدیده ای که با همسرم فرزانه داشتم محبت یکی ازدوستاش که سهیلا خانم نازنین باشه منوجذب کرد و بااینکه زن بداخلاق من از زیبایی هیچی کم نداره ولی من سهیلای مودب وخوش اخلاق رو با اینکه اززیبایی کم بهره بود زیباترین زن روی زمین میدیدم خصوصا که اندام بدون نقص و لوندی داشت همچنین براتون گفتم از یه شب خیلی سرد زمستونی که تصمیم گرفتم برای التیام دردهای خونگی ام برم پیش سهیلا و چندساعتی حداقل حسن خلق و ادب و خونگرمیش تسلای دل له ولورده شده ام باشه میخوام توی این قسمت داستانم که وارد مسایل جنسی میشم بااجازتون یک کم بی ادب بشم وازالفاضی استفاده کنم که گرچه ارزش قلم رو مخدوش میکنه ولی خوب سکسه وهمین چیزاش دیگه نمیشه که داستان سکسی رو با ادبیات مثلا استاد الهی قمشه ای تعریف کرد که میشه پس سعی میکنم طوری بنویسم که شما هم حداکثرلذت رو از خوندنش ببرید وصف العیش نصف العیش توی آپارتمان سهیلا جلوی در ورودی بغلش کرده بودم و همونطور که سهیلا باحرفهای تاثیرگذارش سعی درتسکین ناآرامی ورنجش من داشت من هم چشمام روبسته بودم و غرق شده بودم توی عطردل انگیزی که همراه گرمای تنش وازلای سینه های هوس انگیزش به مشامم میرسیدوانصافا برای دل خسته من هیج مرهمی بهتر از این وجود نداشت سهیلا با گفتن جمله ای منو بخودم آورد که باعث خنده هردومون هم شد البته بهم گفت اون از روی لباس باز نمیشه عزیزم باید اول موانع روبرطرف کنی البته بعد ازاینکه اجازه این کارو بهت دادم با تعحب پرسیدم چی رو میگی گفت گیره سوتینم رو میگم آقاااا تازه متوجه شدم چی میگه نمیدونم چه مدت بود که بدون اینکه متوجه باشم داشتم با برجستگی گیره سوتینش ورمیرفتم با خنده گفتم ببخشید اصلا حواسم نبود چیکار دارم میکنم البته اونقدر شعوردارم که بدونم گیره سوتین خانوما مثل سگک کمربند آقایونه ونمیشه بدون اجازه بازشون کرد سهیلا نیشگونی ازم گرفت و گفت اینو دخترای تایلندی یادت دادن یا زیبارویان یونانی اون میدونست که من به اقتضای شغلم تایلندویونان زیادمیرم ولی اینو نمیدونست که من تا با زنی ارتباط احساسی برقرارنکنم نمیتونم درآغوش بگیرمش چه برسه به اینکه برم سراغ بندتنبونش با همین واژه ها مطلب روبراش توضیح دادم و اونم که لبهاشو غنچه کرده بود و چشماشو تنگ با نگاه متفکرانه ای گفت پس با این تفاسیر بعد ازاینکه ارتباط جنابعالی بصورت حسی برقرارشد و بعد کار به ارتباط لمسی کشید با حرارت زیادی به رابطه سکسی منتهی میشه آره گفتم به طرز وحشتناکی درست حدس زدی و اگه تو هم مثل من باشی البته اگه دوست داشته باشی که با من وارد این آتیش بازی بشی امشب سهیلا نذاشت حرفمو تموم کنم انگشتشو جلوی لبم گذاشت و گفت هیسسس بعد از شام درباره اش حرف میزنیم حالا حدس بزن غذا چی داریم یک کم ازش فاصله گرفتم و همینطور که کاپشنمو درمیاوردم بالحن مغرورانه ای گفتم بعد از شام که من ازروی شیکم سیری تصمیم میگیرم و میدونی که از روی شیکم سیری ممکنه یه تشکرخشک وخالی ازت بکنم و شاید برای اینکه دلت نشکنه حداکثر یدونه ببوسمت وبعدهم برم خونه ولی جواب زیکانه و شهوت برانگیز سهیلا باعث شد آتیشی که درون من روشن شده بود و داشت حرارتش ازهمه جام میزد بیرون دیگه غیرقابل کنترل بشه و اگه همه چیزمو با خودش میسوزوند و خاکستر میکرد برام اصلا اهمیتی نداشت حاضربودم برای غوطه ورشدن درهمچین لذتی هرعاقبتی رو به جون بخرم وهربهایی روبپردازم سهیلای شیطون که به طرف آشپزخونه میرفت زیرنور هالوژن های اوپن ایستاد به طرف من برگشت و بانگاه عاقل اندرسفیهی گفت آقای زرنگ شکم سیرهم که بشی خیلی ببخشیدها جواب زیرشکمتو بعدکی میخواد بده بعدش هم فکرکردی من میذارم سیرکه شدی ازروی مرحمت یدونه ببوسی و بری اگه گفتم اول شام بخوریم واسه این بود که جون داشته باشیم توی اون آتیش سوزی ای تعریفشو کردی ازعهده وظایفمون خوب بربیایم گلم خیلی راغب شدم ببینم چندمردحلاجی جای درنگ نبود با اشتیاق فراوان و لبریز از شهوت به طرفش رفتم و اونقدر محکم توی بغلم فشارش دادم و شروع به لیسیدن لبها وگردن وگوشهاش کردم که تا اون شب هیج چیزخوشمزه ای رو با این شدت وحدت نلیسیده و نخورده بودم سهیلا که توی بازوهای گره خورده من توان کوچکترین حرکتی نداشت با فشار زیاد کمرشو به سمت من هول میداد ومیدونستم که داره با کیر درآستانه انفجارمن حال میکنه ولای لیسیدنهای من اگه فرصتی پیدا میکرد فقط صدای آآآآّه ه ه ازش شنیده میشد یه آن شنیدم که گفت منصووور میخوای بخورم برات یک کم آروم بشی درحالی که دندونهام رو روی هم فشار میدادم درگوشش گفتم سهیلاااا بخدا تا تمام سینه هات و لای رونهای قشنگ و اون کس دوست داشتنی تو اینقدر نخورم که پوستش کنده شه نمیذارم دست به کیرم بزنی با صدای آروم وپراز شهوت درگوشم گفت چراااا گفتم واسه اینکه باید اینقدر آتیش بگیری که برای لذت خودت همه کیرم رو توی دهنت جابدی نه بخاطرمن سهیلا که تازه داشت متوجه علایق و سلایق من توی سکس میشد گفت منصووورگفتم جونم خوشگل من دیدم صورت سبزه اش گرگرفته و چشماش خمارشده وبالحنی که من عاشقشم گفت من ازوقتی فهمیدم سکس چیه همیشه توی رویاهام دنبال همچین حس وحالی میگشتم گفتم سهیلا دوست دارم با شورت بشینی روی پام و شام بخوریم به سرعت برق مشغول درآوردن لباسهاش شد و وبا خنده گفت زود باش منصور بکن لباسها رو از تنت دیگه خدایا این دختر چقدر اکتیو و باحاله من خر چرا زودتر کشفش نکرده بودم منم شلوار و تیشرتم رو کندم و پرت کردم روی مبل سالن وبا شورتی که کیردرحال انفجارم توش زیرذره بین نگاه سهیلا بود نشستم روی صندلی میز نقلی ای که توی آشپزخونه بود و شروع کردم به لذت بردن ازنگاه به شورت و رونها و کس ورقلمبیده سهیلا که به شدت دراشتیاق دیدن روی ماهش بودم وقتی پیش خودم تصور میکردم که تا ساعاتی بعد کیرتشنه و سرکش من درگرمای کس خوشگل و مرطوب سهیلا مشغول ترک تازی خواهد شد ودر حالی که یقین داشتم با تمام نیرویی که در خودم سراغ دارم نمیذارم حتی یک میلیمتر از کیرم بیرون از اون بهشت دوست داشتنی بمونه متوجه میشدم که هر لحظه کلفت و کلفت تر میشه و مرتب دل میزنه و بیقراره ولی من عاشق لذت های طولانی مدتم و میدونستم که امشب شبی خواهد شد فراموش نشدنی سهیلا همینطور که توی آشپزخونه اینور اونور میرفت گفت خوب بگو ببینم چی شد که ازخونه زدی بیرون و از اون مهمتر چی شد که زد به سرت بیای اینجا گفتم جواب سوال اولت رو خوش ندارم بدم چون حداقل الان نمیخوام راجع بهش حرف بزنم یا بهش فکر کنم جواب سوال دومت هم الان جلوی چشمام قنبل قنبل داره از زیر شورتت برام عشوه گری میکنه ومیگه کس خل بیا منوبخور شام به چه دردت میخوره سهیلا در این لحظه پشتش به من بود و از قضا دولا شده بود وتوی کابینت نمیدونم دنبال چی میگشت یهو برگشت وراست ایستاد و متعجبانه پرسید دقیقا منظورت از قنبل قنبل کجام بود با باز کردن بازوهام فهمید که ازش میخوام که بیاد به طرفم به شیوه راه رفتن مانکن ها کت واکینگ به طرفم اومد و خودشو سخاوتمندانه ولو کرد روی پاهام وعمدا طوری نشست که بتونه دستشو بذاره روی کیرم دستمو گذاشتم روی دستش و بی اختیار لبها وزبون هردومون مشغول معاشقه شدن خدای من چقدر زبونش توی دهنم شیرین وسرشار از حس لذت بود من این کارو خیلی دوست نداشتم ودروغ چرا لذتی درش احساس نکرده بودم ولی وقتی زبون سهیلا با اشتیاق توی دهنم میچرخید بی اختیار یاد کسی افتادم که استاد تراز اول شراب انداختن دریونان بود و نحوه گردوندن وقرقره کردن وپیدا کردن طعم شراب ناب و تشخیص اون از شراب غیرمرغوب رو بهم یاد داد لذتی که اولین بار درتشخیص اصالت یه شراب گرون قیمت بهم دست داد با لذتی که الان داشتم از زبون سهیلاجونم میبردم برابری میکرد ضمن اینکه لخت نشستنش روی پاهام هم دنیایی بود واسه خودش تقلای اون برای مالیدن کیرم و ممانعت من باعث شد تا یواش یواش وارد یه زورآزمایی جدی بشیم سهیلا عقب نشینی کرد و با تغییر نحوه نشستنش کاری رو کرد که من آرزوش رو داشتم بلند شدو پاهای منو وسط پاهاش قرارداد و با باسن نشست روی کیرم و شروع کرد به چرخوندن کمرش بعد با لحن شیطنت آمیزی گفت آبلمبوش میکنم الان تا توباشی برای من عشوه خرکی نیای راست میگفت با اینکه خیلی این پوزیشنو دوست دارم ولی واقعا داشت کیرمو آش ولاش میکرد وتا ازش خواهش نکردم که بس کنه دست از کارش برنداشت گفتم گشنمه سهیلا پس کو این شامت یکهو چشماش برقی زد و گفت یه فکری به سرم زده منصور خیلی جالبه و دلم میخواد که حتما موافقت کنی مهلت نداد من جواب بدم پرید و یه بشقاب پرکرد از ناگتی که از قبل آماده کرده بود وتوی مایکروفربود و دورش هم از سیب زمینی هایی که صدای جلزولزشون از توی ماهیتابه میومد ریخت و ظرف سس قرمز رو خالی کرد روش یه دور هم سس سفید مثل برق چرخوند روش دو تالیوان وبطری کوکاکولا وانگار که خیلی دیرش شده باشه بشقاب بدست واستاد جلوم همونجورکه با یه دستش بشقاب رو گرفته بود با دست دیگه اش در کمال حیرت من شروع کرد به درآوردن شورتش با خنده به من اشاره کرد که زود باش دربیار شورتتو دیگه فهمیدم چه فکری توی سرشه با این پیشنهاد مبتکرانه میخواست ازسکس و شام تواما لذت ببره برای من یک کم عجیب غریب میومد وفکرمیکردم این دو مزاحم همدیگه میشن و با هم سازگاری ندارن ولی اکیدا توصیه میکنم اگه توی شرایط مشابه من قرارگرفتید برای امتحان کردنش شک به دلتون راه ندید شورتمو کندم و نمیتونستم با اشتیاقی که درش ایجادشده بود مخالفت کنم سهیلا فورا نشست روی پاهام ووقتی شکمشو چسبوند به شکم من در گوشم گفت منصور توش نه فقط روش بعد کیرمو چسبوند به شکمم و خودشم چسبید بهم وشروع کرد از بشقابی که حالا دیگه روی میز گذاشته بودش با چنگال سیب زمینی و ناگت دهنم گذاشتن و بعد از هرچنگال هم لبهای سسی منو میلیسید منم با دست براش همین کارو میکردم وعمدا سس رو میمالیدم به صورتش وبعد هم میلیسیدمش حرکت کمرهامون هم در حالی که کس سهیلا کاملا خیس شده بود تغریبا غیر ارادی بود و اتوماتیک وار انجام میشد من از لیسیدن سهیلا خیلی لذت میبردم ولی قطعا کیرم از لیسیدن کسش خیلی بیشترداشت کیف میکرد سکوت مطلق بود و تنها صدایی که میومد صدای خیلی قشنگ راز ونیاز کس سهیلا و کیر من بود این زیباترین سمفونی ای بودکه میشد شنید زیباترین وخوشایندترین حسی که آهنگ سازش مشهورترین وقدرتمندترین نیاز اشرف مخلوقاته شهوت ادامه دارد نوشته

Date: March 16, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *