شب خارجی ساکشن

0 views
0%

اول های پاییز بود شب ها داشتن کوتاهتر می شدن و خنکای هوا کم کم داشت همه رو مجبور می کرد خودشون رو بیشتر بپوشونن سه چهار ماهی می شد که دوست دختر نداشتم و توی کف مونده بودم بیشترین رابطه ی جنسیم با دست راستم بود ولی بعضی موقع ها که باهاش قهر بودم می رفتم سراغ دست چپم خلاصه دماغ کیرم اصلا چاق نبود و ازم دلگیر بود می دونستم اگه زبون باز کنه نمی تونم جلوش سرم رو بالا بگیرم خب بیچاره حق داشت از بین کلی کوس و کون رنگارنگ شرایط الانش عین تبعید بود اونهم توی خشک ترین کویرهای دنیا اینجور شرایط همیشه باعث میشه که کسخل درون آدم بریزه بیرون به زمین و زمان حشری نگاه می کنی تا یکی از دوستای ماده ات رو می بینی شروع به لاس زدن می کنی و شب و روزت را به امید 250 گرم گوشت میگذرونی یک شب طبق معمول برنامه ی مجردی و سینگل طوری خونه ی یکی از دوستام جمع بودیم و گل می گفتیم و کوس می شنیدیم طبق عادت دیرینه ی همه ی پسرها از اول شب همه رفقا از پلنگ هایی که تازگیا به پستشون خورده بوده و مدل های سامورائی که روشون اجرا کرده بودن تعریف کردن یکمی از نیمه شب گذشته بود که از بچه ها خدافظی کردم و راه افتادم به سمت خونه با خودم گفتم اگه از شریعتی برم پایین حتما توی راه یه چندتا پلنگ می بینم ولی لامصب یه گربه کوره هم به پستم نخورد البته شلوغ بودا اما همه ی پلنگ ها با پنگوئن هاشون بیرون بودن یه سری داده بودن گشنشون بود الان دنبال غذا بودن یه سری دیگه هم غذاشون رو خورده بودن و پیش به سوی مکان یه سری دیگه هم این وسط علاف و دست به خایه دیگه بیخوابی زده بود به سرم توی ماشین هم مدام به خودم و کیرم وعده و وعید میدادم بیچاره گناه داشت دلش گوشت نرم میخواست انقدر الکی خیابونهای شهر رو متر کردم که دیدم از هفت تیر سر در آوردم داشتم میرفتم که دیدم یه جا بر خیابان چندتا ماشین پشت هم وایسادن منظره به نظرم عجیب اومد شل کردم و آروم رفتم کنارشون دیدم یه سری مردهای 20 تا 40 ساله تک تک یا جفت جفت توی ماشین ها نشستن و توجه همشون به کنار خیابونه ناخودآگاه سمت نگاهشون نظرم رو جلب کرد برگشتم دیدم یه دختر ظریف و کوچولو موچولو کنار خیابون ایستاده و داره با لحن خیلی پررو با ماشین ها چک و چونه میزنه مانتوش باز بود و سینه های سرپاش که فقط یه سوتین روش را پوشانده بود نظرم رو جلب کرد از توی ماشین صداش کردم سرش رو برگردوند و با صدای بلند گفت ساکشن 100 دیگه کیرم پس یقه ام رو گرفت گفت سوارش کن من پولش رو می دم بهش گفتم زود بیا بالا ماشین های دیگه که ایستاده بودن برگشتن با یه حالتی نگاهم کردن از اون نگاه هایی که معلوم بود هزارتا حرف توش بود نشست تو ماشین و در را بست سریع حرکت کردم تا از اون معرکه دور شم اولین چیزی که پرسید این بود پولت آماده است منم دوتا تراول پنجاهی از توی کیفم در آوردم و دادم بهش زیر چشمی نگاهش می کردم و یه حس خجالت و شهوت تو وجودم داشت تاب میخورد یه دختر سفید قد نسبتا کوتاه و هیکل لاغر و خوب همون تیپ دخترایی بود که همیشه دوست داشتم البته هیچوقت فکر نمی کردم با دوتا پنجاهی ساعت 1 30 شب توی خیابون بهش بر بخورم ازش پرسیدم کجا برم یه آدرسی داد که بالاخره سر از یه کوچه تاریک و خیلی خلوت در آوردیم یه طرف کوچه پروژه ساختمانی بود و معلوم بود جای پر رفت و آمدی نیست غاطی ماشین های دیگه خودم رو جا کردم و ماشین رو خاموش کردم دختره از وقتی نشسته بود فقط داشت لات بازی در میاورد میخواست خودش را سرسخت نشون بده فکر کنم ترسیده بود بیچاره حق هم داشت اون همه لاشخوری که دور و برش بودن برای احوال پرسی باهاش کاری نداشتن همشون میخواستن دختره رو با پایین ترین قیمت بکشونن تو مکان و ترتیبش رو بدن منم ترسیده بودم اولین باری بود که یه دختر خیابونی رو سوار می کردم دختره دکمه های مانتوش رو نبسته بود و زیر مانتو هم غیر یه سوتین پلنگی مخمل که حاشیه گیپور داشت چیز دیگه ای تنش نبود سینه های گرد و خوش سایزی داشت که همون موقع کنار خیابان چشمم رو گرفته بودن خب درش بیار منم به سرعت برق و باد شلوارم رو کشیدم پایین و کیرم رو در آوردم یه ساعتی بود که سیخ کرده بودم و از بس از روی شلوار کیرم رو مالیده بودم یکمی توی شورتم خیس شده بود با اجازه منم سینه هات رو بمالم همین رو گفتم و شروع کردم به مالیدن سینه هاش از تو سوتین درشون آوردم سفید گرد تقریبا سایز 70 و خیلی هم سر پا و رو فرم بعد چند ماه اولین تجربه ی سکسیم بود خیلی حشری شده بودم یه کم که مالیدیم همدیگرو سرش رو آورد نزدیک کیرم و شروع کرد به خوردن من هم از بغل با سینه اش بازی می کردم و کونش رو از رو شلوار میمالیدم چند دقیقه ای خورد و بهم گفت سریع آبت رو بیار دلش کوس میخواد تو ماشین 150 تو مکان 200 دیالوگ هامون کوتاه و بی پرده بود تنها چیزی که تو ذهنش بود راه انداختن کار من و گرفتن پول و نشستن توی ماشین بعدی بود یه تراول دیگه در آوردم و دادم بهش تو ماشین صندلی رو داد عقب و دراز کشید دکمه شلوارش رو باز کرد و داد پایین یه کوس سفید کوچولو افتاد بیرون آخخخ که چقدر دلم براش تنگ شده بود کل اش رو می شد با یه لقمه خورد اما وقت این حرفا نبود شلوارم را تا زانو دادم پایین و رفتم روی صندلیش و روش دراز کشیدم کیرم من که تو این حین خشک شده بود یه تف دیگه لازم داشت تا بره تو کسش خودش خیسش کرد و راهنماییش کرد به داخل حس زندانی را داشتم که بعد از سال ها از تبعید برگشته بالاخره رهایی بالاخره آزادی بالاخره کوس از تمام موقعیت استفاده می کردم لب و سینه و گردن و در نهایت تلمبه چند دقیقه ای تلمبه زدم که دیدم یه ماشین گشت از اون سر کوچه با چراغ روشن و آژیر خاموش پیچید تو پشم هام ریخته بود دسته ی صندلی رو کشیدم و تا جایی که می شود بردمش پایین خودم هم به حالت سوسکی رو دختره افتاده بودم و کیرم هم توش بود چند ثانیه ای قلبم تاپ تاپ کرد تا ماشین پلیس از اونجا رفت خیالم راحت شد برگشتم توی حالت قبلی شروع کردم به عقب و جلو کردن کیرم که انگار بعد از استرس چند لحظه ای یهو شوکه شده بود و از اینکه توی یه کوس گرم بود خیلی خوشحال بود منفجر شد و من هم ضربه فنی کرد از روش بلند شدم و نشستم پشت فرمون چندتا دستمال برداشت و کیر من و کوس خودش رو تمیز کرد کوس و کونمون رو جمع کردیم و سریع روشن کردم و راه افتادم از توی کنسول یه سیگار برداشتم و روشن کردم می کشی آره مرسی مرسی امشب خیلی حال دادی اسمت چیه مهسا شمارش رو ازش گرفتم و اون هم شماره ی من را توی موبایلش زد تازه بعد از اینکه کرده بودمش تونستم باهاش دو کلمه ارتباط برقرار کنم یکم حرف زدیم و تو خیابانها چرخیدیم این چرخ زدن ها براش اوقات فراغت بود فراغت از گوشه ی کثیف خیابانها از مشتری های لاشخوری که دنبال یه تکه گوشت لخم توی شهر سگ چرخ می زنن نیم ساعتی با هم بودیم و سیگار می کشیدیم که بهم گفت من رو تا فلان خیابون ببر تا مشتری هست یه حس عجیبی بهش داشتم یه دختر خیابونی بود خوشگل و خوش هیکل بود بامزه و عجیب بود و مشخص بود که کلی درد توی دلش هست که برای رفعشون نیاز به پول و حمایت داره و تنها راهی که بتونه به یکی از این نیاز هاش برسه بیرون انداختن سینه هاش و ساک زدن برای مردهای غریبه ی شهرشه بعدها دوباره هم بهش زنگ زدم که شاید براتون تعریف کردم خوش باشین نوشت

Date: March 10, 2021

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *