شب رویایی سهیل در قطار 2

0 views
0%

قسمت قبل با سلام خدمت همه عزيزانى كه قسمت اول داستان شب رويايي سهيل در قطار را خواندند ضمن تشكر قسمت دوم را تقديم ميكنم از اون شب رويايى چند وقته كه مي گذره هنوز گاهي به فكر اون شب مى افتم حالم عوض ميشه دلم خيلى تنگ شده براى افشين و سهراب خيلى دوس دارم كه باز هم ببينمشون و يك بار ديگه اون شب تكرار بشه راستش چند وقتيه خيلى شديد هوس كير كردم چند بار هم خواستم به افشين زنگ بزنم اما خجالت مى كشيدم گاهى فيلمى كه از اون شب سهراب گرفته بود و تو موبايلم ذخيره كرده بود را نگاه مى كردم اما فقط حشرى مى شدم لحظاتى كه داخل قطار افشين تو كونم مى گذاشت و تلمبه مى زد عكسهايى كه از سكسمون گرفته بوديم هر روز نگاه مى كردم البته گاهى ميلاد هم اتاقى دانشگاهم حساس مى شد و مى پرسيد چي نگاه مى كنى من هم يك جوابى ميدادم اخه نمى خواستم بفهمه چون هم آدم پيله اى هست و هم اگه مى فهميد همه جا جار مي زد البته چند بار به من پيشنهاد داده بود كه بهش كون بدم اما چون راستش كيرش خيلى بلند و كلفت بود مى ترسيم لذا طورى وانمود مى كردم كه از اين كار متنفرم تقريبا يك ماه گذشت كه يك روز صداى زنگ موبايلم به صدا در اومد مثل يه نفر كه منتظر تماس مهميه از جام پريدم گوشى را برداشتم ديدم واى افشينه سريع از اتاق اومدم بيرون و موبايل را جواب دادم اون طرف افشين با صداى مهربونى گفت سلام سهيل جان چطورى عزيزم من با صداى لرزان جواب دادم سلام افشين جونم چطورى چه عجب يادى از ما كردى افشين هم با عذر خواهى گفت سهيل جان ببخشيد اين مدت نتونستم بهت زنگ بزنم ولي باور كن خيلى دلم برات تنگ شده هر طورى هست ميخام ببينمت منم كه منتظر اين پيشنهاد بودم گفتم الان كجايى كفت تهرانم گفتم مى تونى بيايي اهواز گفت اره ميام ولى مكان ندارم بايد مكان جور كنيم گفتم بيا مكان درست ميشه قرار شد فردا حركت كنه به طرف اهواز از خوشحالى تو پوست خودم نمى گنجيدم هر ساعت به اندازه يك روز برام طول ميكشيد اومدم داخل اتاق ميلاد همون هم اتاقيم به من گفت كى بود بهت زنگ زد گفتم دوستم داره مياد اهواز و بعد هم حوله برداشتم و رفتم حموم حسابى به خودم رسيدم تمام بدنمو تميز كردم مخصوصا باسن و سوراخ كونمو شدم مثل يه دختر خوشكل و مامانى از حموم اومدم بيرون ميلاد تا منو ديد با حالت خاصى گفت چى خبره چند وقتيه اين طور تميز نديده بودمت منم مثل هميشه توجه نكردم و مشغول كار خودم شدم بلاخره فرادى اون روز رسيد افشين زنگ زد و گفت الان من در فرودگاهم كجاهمو ببينيم گفتم الان بهترين جا تو پاركه براى شب هم يه فكري ميكنيم اومدم محل قرار بعد از چند لحظه افشين هم رسيد رفتم تو بغلش مثل زن و شوهر هم مي بوسيديم انگار چند سال بود همو نديده بوديم خوشبختانه پارك خلوت بود و كسي متوجه ما نبود چند دقيقه اى بغل هم بوديم بعد روي صندلى كنار هم نشستيم هر دو حسابى حشري شده بوديم افشين دستمو گرفت و گذاشت رو شلوارش اووووووف دستم رو كيرش بود حسابى سفت شده بود از رو شلوار براش ميماليدم اونهم باسن منو مي ماليد كم كم داشت افتاب غروب مى كرد كه ميلاد به من زنگ زد و گفت سهيل جان من ميخام برم شهرستان كارى برام پيش اومده چيزى نمى خاى برات بيارم انگار دنيا رو بهم دادند گفتم برو به سلامت گوشى رو قطع كردم يك دادي زدم افشين گفت چي شد عزيزم گفتم مكان جور شد بريم كه ميلاد داره ميره شهرستانشون وقتي رسيديم ميلاد رفته بود افشين تا خونه رو خالي ديد منو بغل كرد و به شكم خوابوند رو تخت و از رو شلوار كيرشو ميمالوند به كونم احساسشو درك ميكردم چون منم همون حالتو داشتم به همين خاطر مثل دخترا براش ناله ميزدم اووووف وااااااي افشين جان نه اينطورى نه بزار اماده بشم واااااي دارم از حشر مي ميرم افشين پاشد در كيفشو باز كرد دو تا هديه بهم داد و گفت سهيل جان دو تا هديه لباس برات خريدم ولى دوست دارم الان برام بپوشى باشه منم گفتم باشه عزيزم هديه رو باز كردم ديدم يك ست لباس زير زنونه قرمز خوشگله راستش تا حالالباس زنونه نپوشيده بودم داشتم نگاه ميكردم كه افشين گفت دوست دارم همين الان برام بپوشى گفتم باشه رفتم يه گوشه اي لباسمو در اوردم و شرت زنونه و سوتين پوشيدم حسابى حشرى شدم اومدم ديدم افشين هم با يه ركابى و شلوارك رو تخت نشسته تا منو ديد بغلم كرد و شروع كرد به بوسيدن و سينه هامو مي ماليد هر دو مثل ديوونه ها شده بوديم من اينقدر حشري شده بودم كه فقط انتظار مي كشيدم كيرشو بزاره تو كونم تا اروم بگيرم افشين گفت سهيل جان ميخام برام ساك بزني منم با كمال ميل قبول كردم كيرشو از تو شلواركش در اوردم و گذاشتم تو دهنم وااااااي چه حالى ميداد ديوانه وار براش ساك ميزدم و مثل دخترا ناله ميكردم وااااي اوووووووف كيرت تو كونم ميخام جرم بدى اونم كه حشري شده بود گفت سهيل جان ميخام سوراختو ليس بزنم شرتمو كشيد پايين با دستش دو تا محكم به باسنم زد تازبونشو گذاشت رو سوراخم يه ناله اى زدم وااااااى عزيزم فدات بشم زبونشو تو سوراخ كونم احساس مي كردم بعد هم انگشتشو كرد تو كونم يك ربع ساعتى همينطور ادامه داشت كه در حال ساك زدن بودم كه افشين گفت سهيل جان ابم داره مياد تو سوراخت بريزم يا تو دهنت منم كه خيلى حشرى بودم گفتم بريز تو دهنم اونم كيرشو با يه فشارى تا تو حلقم برد و ابشو ريخت تو حلقم چند لحظه اى كيرش شُل شد ولى اينقدر براش ساك زدم كه از دوباره كيرش سفت شد تو اين مدت هم كه براش ساك ميزدم حسابى سوراخمو اماده كرده بود به طورى كه با چهار انگشت به راحتى با سوراخم بازى مى كرد ديگه تحملم تموم شده بود بهش گفتم افشين جان دارم ديوونه ميشم كيرتو بكن تو كونم خيلى وقته تو كونم كير نرفته ولى انگار او فعلا ساك زدنو بيشتر دوست داشت ديگه داشتم ناراحت مي شدم كه افشين از حالتم متوجه شد كه خيلى كير ميخام كيرشو از دهنم بيرون اورد بهم گفت چه حالتي دوس دارى كيرمو تو كونت كنم منم عاشق حالت سگى بودم لذا فوري حالت سگى گرفتم سوراخ كونمو باز كردم اون هم حسابى كونمو و مخصوصا تو سوراخمو كرم زد سر كيرشو گذاشت لب سوراخم يه فشار داد وووواااااااي اوووووووف هنوز سر كيرش تو كونم نرفته بود كه در اتاق به صدا در اومد افشين سريع كيرشو دراورد هر دو ترسيده بوديم با اينكه در را فقل كرده بودم فقل در باز و در باز شد واى عجب صحنه اى ميلاد اومد داخل اتاق هنوز من حالت سگى داشتم و افشين كيرش لب سوراخم بود مونده بوديم چكار كنيم گفتم ميلاد اينجا چكار مي كنى نامرد مگه شهرستان نرفتى ميلاد كه ميخنديد و به ما نگاه مى كرد گفت نه داداش فكر كردى خيلى زرنگى من بهت كلك زدم بعد هم ادامه داد پس تو كونى بودى و به من نمى دادى خيلى نامردى افشين هم كه حسابى حالش گرفته بود با عصبانيت گفت اين كار شما أصلا درس نيست خوب قرار نيست كه سهيل به همه كون بده منم در حالى كه داشتم شرتمو مي پوشيدم به ميلاد گفتم ميلاد أصلا از اين كارت خوشم نيومد تو به ما توهين كردي ميلاد هم كه با حالت تمسخر لبخند ميزد به من گفت ببين سهيل جان من از وقتى با تو هم خونه شدم تو كف كونت بودم ارزو داشتم يه روزى بگايمت ولى تو هيچ وقت به من كون ندادى فكر ميكنم الان موقعش هست منم ميخام تو كونت بزارم اگه ندى فردا به رئيس دانشگاه ميگم و حتما مى دونى اخراج ميشى راستش مونده بودم چكار كنم تحمل كير كلفتش برام سخت بود در همين لحظه ميلاد لباساشو در اورد و به من گفت سهيل جان منم دل دارم قول ميدم زود تموم كنم در اين ميان افشين هم ميانجى شد و به من گفت حالا أشكال نداره سهيل جان من صبر مى كنم تا ميلاد تو كونت بزاره بعد ما باهم حال مى كنيم هر چند از كير كلفتش هراس داشتم ولى قبول كردم ميلاد كه حسابى اماده بود كيرشو اورد و گذاشت كنار لب و گفت برام ساك بزن منم دهنم باز كردم و كيرشو كردم تو دهنم و شروع كردم ساك زدن واقعا كيرش كلفت بود افشين هم از طرف ديگه كيرشو كرد تو كونم از دو طرف بهم تلمبه ميزدند افشين تو كونم و ميلاد تو دهنم بعد از چند دقيقه أب افشين اومد و كيرشو از كونم بيرون كشيد و ميلاد كيرشو از دهنم بيرون كشيد و به افشين گفت بيا كنار ميخام جرش بدم منم حالت سگى گرفتم ميلاد كيرشو گذاشت لب سوراخم يه فشار داد تا خايه هاش كيرشو فرو كرد تو كونم اينقدر دردم گرفت كه ناله ام بلند شد بعد شروع كرد به تلمبه زدن هر چي ناله ميزدم وااااي ميلاد جان پاره شدم جان مادرت اروم تر دردم مياد اما ميلاد اصلا توجه نمى كرد همينطور كه تلمبه ميزد فحش هم مى داد بچه كونى من اينجا هستم تو به كسي ديگه كون ميدى من اينجا باشم تو جنده كسي ديگه باشى كونى كونى كونى كيرم تو كونت مى دونى چقدر خواستم تو كونت بزارم منم فقط ناله ميزدم كم كم سوراخم گشاد شده بود و ديگه احساس درد نداشتم و منم حال ميكردم ناله هايي كه بخاطر درد ميزدم شد ناله هاى حشرى اووووووف جووووووونم ميلاد جان عجب كير كلفتى دارى عزيزم فدات بشم تا خايه هات بكن تو سوراخم وااااااااي تند تر تلمبه بزن در همين حالات بوديم كه احساس كردم كونم داغ شد أب ميلاد اومده بود و ريخته بود تو سوراخ كونم اين قدر اين لحظه لذت داشت كه أب من هم اومد به شكم دراز كشيدم ميلاد هم كه كيرش شُل شده بود كيرشو گذاشت بين چاك كونم و رو من خوابيد خيلى احساس خوبى داشتم دوستان عزيزي كه اين خاطره را خواندند اگه امتياز خوب بدهند قسمت سوم را هم خواهم نوشت منتظر پيام هاتون هستم نوشته

Date: May 1, 2022

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *