قرار بود شب جمعه با بچه ها بریم خونه خالی دوستم من بودم و حامد و میلاد و دو تا دختر روز چهارشنبه بود که صبح رفتم مغازه گوشی فروشیم مغازه مال خودمه و شریکم حامده که باهم مغازه رو اداره میکنیم وقتی رسیدم حامد زودتر مغازه رو باز کرده بود رفتم به حامد سلام کردم حامد یه پسر هیکلی با اندام سیکس پک و بدن کاملا سکسیه بر خلاف من که بدن لاغر و نرم دارم بعد دو سه ساعت چند تا مشتری رو رواج دادیم و دوتا دختر نوجون اومدن داخل آشنا بود یکیشون که نرگس دوس دختر حامده که یه جنده به تمام معناست یکی دیگشم نسرین یه دختر بود که یک سال بود تو کفش بودم ولی حتی یه بارم نشد باهاش حرف بزنم اون کاملا با دوس دختر حامد فرق داشت و یه دختر معصوم و پاک بود واقعا برام عجیبه که چرا نسرین دوستش اون جندست وقتی وارد شدن نرگس و حامد یه سلام گرم کردن و نرگس گوشی خرابشو داد که درس کنن یه 4 بود گفتیم بشینید چن دیقه طول میکشه بعد نرگس به حامد گفت حامد میشه اینم باهامون بیاد خونه خالی نسرین من که نمیخوام بیام چی میگی حامد اره اگه میخوای بیا خوش میگزره حروم زاده حامده یه جوری باهاش حرف میزد انگار خواهرشه خیلی دق کردم یه سال تو کف دختره بودم یه کلمه هم باهاش حرف نزدم اون وقت این به همین زودی میگفت بیا خونه خالی منم که فک میکردم الان نسرین گول اون هیکل سکسیه حامدو میخوره پت پت کنان و با صدای لرزان به نسرین گفتم به زور بهش نگین بیا شاید دلش نخواد حامد و نرگس یه خنده کوچیک مسخره امیزی زدند و بعد یه مدت گوشی نرگس درس شد و بهش دادیمش دو روز گذشت و رفتیم وسایل خونه خالی رو خریدیم و همون ظهر تو خونه میلاد گزاشتیم همیشه اول غذا ها رو میخوردیم و بعدش عشق و حال بود خونواده میلاد رفته بودن مشهد تا شب من حامد و میلاد تو خونه نشستیم از بدن بچه ها معلوم بود که حسابی به خودشون رسیدن و یه تار مو هم تو بدنشون نبوده که نزننش ولی من این کارو نکردم چون شب شب من نبود دوس دخترای اونا قرار بود بیان و با من کاری نداشتن شب شده بود و ساعت 7 بود که دخترا اومدن رفتم درو باز کنم که دیدم نسرین هم اومده شکه شده بودم سلام کردیم و رفتیم بالا دخترا رو فرستادم بالا و خودم سریع از خونه میلاد رفتم رفتم خونه خودمون تو حموم و موزنو برداشتم و کل بدنو کردم زیر تیغ بعد با عجله دوباره رفتم خونه میلاد و در زدم وقتی رسیدم میلاد درو باز کرد و گفت کجایی یه ساعته یه کاری داشتم نسرین هنوز اینجاس اره همه تو اتاقت برو زود رفتم دیدم که دارن چیپس میخورن و میخندن منم اضافه شدم به جمع و صاف جلویه نسرین رویه بالش نشستم بهش گفتم دبیرستانی هستی آره سال آخرمه پیش دانشگاهیم من دوران خوبیه دبیرستان منم قبلا رشتم ریاضی بود تو دبیرستان حامد گفت چی میگی کس شعر تلاوت میکنی من تو چته ده دخترا خندیدن و یه ساعت دیگه هم اونجا نشستیم و خوردیم و گپ زدیم نمیتونسم درست با نسرین حرف بزنم همش جدیو رسمی بود میلاد بلند شد و گفت خب بریم اتاق نسرین تو با کی میمونی نسرین چی نرگس بهش گفت هیچی بابا ما میریم تو اتاق تو هم با یوسف من بمون میلاد و دوس دخترش با نرگش و حامد هر کدوم رفتم تو یه اتاق واسه عشق و حال من و نسرین هم که تو همون حال پذیرایی موندیم من نسرین تا چن دیقه با هم حرف نزدیم و اتاق ساکت ساکت بود تا این که صدای جیغ و آهو ناله ها شروع شد من خندیدم و گفتم انگار داره داره بهشون خوش میگزه نسرین اوه ههه آره من شما که کلا نمیکنین این کارو نسرین چی نه نکردم من یعنی بنظرتون کار بدیه نسرین خب نه ولی ضرر هایی هم داره من نه زیاد هم ضرری نداره ولی فک کنم شما از اون دختر حاجی ها باشین نسرین نه اصلا زیاد با مذهب موافق نیستم ولی میگم این کارا ضرر خاص خودشو هم داره من بیخیال نصف آدمای دنیا تو عمرشون یه سکس و داشتن نسرین خخخ اره میدونم درباره منم اینطوری فک نکن یه اتش های تو دلم هست من اوه واقعا بعد چن دیقه که روش کار کردم بالاخره پیشنهادو دادم من خیلی دق دلیه که اونا هی حال کنن ما اینجا باشیم اونوقت نسرین خخ خب میخوای چیکار کنیم انگاز زیادم بدش نمیومد که باهاش یه رابطه داشته باشم منم رفتم جلو و لباشو یه بوس کردم و با دستم یه طرفشو بغل کردم اونم هیچی نمیگفت و تو لب گرفتن همکاری هم میکرد من میشه اماده بشین تا من برم به میلاد بگم این درو ما میبندیم نسرین اره باشه رفتم گفتم و یه کاندوم هم گرفتموقتی برگشتم داشت شلوارشو در میاورد و روسریو مانتوشو قبلا دراورده بود فقط یه چیز سفید اون دور میدیدم که کمرشو برای دراوردن شلوارش خم کرده رفتم جلو منم شلوارمو اول دراوردم بعد نسرین نشست و جوراباشو دراورد تو همین حین پستوناشو هم دیدم وای چه صحنه ای بود هیچ وقت فک نمیکردم نسرین به اون خوشگلی یه روزی جلوم لخت باشه بعد که جوراباشو دراورد من کاملا لخت شدم و نسرین با صورت کاملا جدی و خشک بلند شد بغلش کردم و دوباره لباشو بوسیدم برخورد پستونش تو بغل کردنش با بدنم یه لرزشی تو بدنم میساخت تو همون حین رو بالش نشوندمش و همین جور لباشو میخوردم نفسم بند اومده بود ولی ادامه میدادیم نسرین پاهای لختشو این ور او ور میکرد از بس نفسش بند اومده بود بعد تمومش کردیم و یه نفس عمیق کشیدیم من با خنده گفتم حس خوبی بود مگه نه نسرین آره واقعا خب حالا چی من میشه بخوابی رو زمین نسرین روبه جلو یا رو به عقب من هر کدوم دوس داری بعد رو به جلو رو زمین خوابید و من کاندومو بستم رفتم رون های پاشو گرفتم و از هم باز کردم و تو دو پاش نشستم بعد پامو زیر پاهاش دراز کردم و کیرمو با دست گرفتم که کنم توش یه ذره کرم تو کسش که دیدم خیلی تنگه اونم اهش بلند شد دیدم نمیشه بیشتر کرد تو خیلی تنگه اوردم بیرون کیرمو بهش گفتم خیلی تنگه حتما چون بار اولته اینجوریه نسرین اره حتما بعد شرتمو کردم و رفتم پیش میلاد اینو گفتم یه کرم بهم داد گف بمال به کسش تا نرم بشه منم رفتم پیش نسرین و دوبارو تو پاهاش نشستم کرمو زرد رنگو زدم رو کسش بعد با دست روش مالوندم بالا و پایین و چپ و راست کسش مالوندم بعد کیرمو گرفتم و کردم سرشو تو کسش سرش که راحت رفت ولی بعدش دوباره به سختی کردم تو کامل کامل کیرمو کردم توش و آروم دراوردم نسرین هم که اه و اوه میکرد و تکون خوردن پستونای خوشگلش داشت دیونم میکرد بهش گفتم هروقت خیلی دردت اومد بگو تا بس کنم سرشو بالا اورد در حالی که دراز بود و چیزی نگفت بعد دوباره اروم اروم هی میکردم و یکم تند ترش کردم اونم تند تر و سریع تر اه میکشید تا جایی که میخواستم دستمو به یه جایی بگیرم که بتونم سریع تر بکنم دو تا پستونشو با دستم گرفتم و سریع تر بیرون و داخل میاوردم بهش گفتم وارونه بشه تا بهتر بکنم ولی از بس خسته بود هیچی نگفت منم خودم بدنشو گرفتم و وارونش کردم دو تا بالش گزاشتم زیر شکمش تا کونش بیاد بالا بعد زیر کونش نشستم و کیرمو کردم تو کس دستمو گزاشتم رو پشتش و تند تند میکردم اونم که میگفت واه واههه واای بعد بیس دیقه آبم اومد ولی با اون بدنی که جلوی من بود تا چهل بار دیگه هم آبم میومد باز جون داشتم که بکنمش اما بعد این که کیرمو از کسش دراوردم خودش گفت که بسه خسته شدم منم تمومش کردم و کاندومو دراوردم و پیشش نشستم گفتم عجب حالی داد هبچی نگفت بالشو از زیر شکمش در آوردم و گفتم دراز بکش خستگیت دربره اونم همینجور دراز کشیده بود و کون لختش زیر نگاهم بود بعد حامد سرحال اومد تو اتاق در حالی که سکس خودشون تموم شده بود و لباس تنشون بود و ما لخت بودیم بهش گفتم که بره بیرون ولی اومد جلو و گفت پس نسرینم کونی شد اوففف عجب کونی بعد یه سیلی محکم زد تو کون نسرین نسرینم یه آه بلد کشید منم با عصبانیت به حامد گفتم هوششش چی کار میکنی حامد خب بابا تو هم بعد پاشدم و لباسامو پوشیدم و به نسرینم گفتم که پاشه بعد بلند شد و لباساشو کرد بعد اون خونه خالی تا امروز دو بار دیگه هم با نسرین سکس کردم امید وارم از داستان لذت برده باشین واقعا اینجا یه فرستیه که همه میتونن داستان ها شون رو بنویسن و من جای دیگه ای رو مثل اینجا سراغ ندارم نوشته
0 views
Date: March 13, 2019