شب های اکس پارتی داغ داغ

0 views
0%

سلام من اسمم پیمان 28 سالمه قدم 1 75 وزنمم 67 و خونمون هم تو فرمانیه هستش این خاطره ای که میخوام براتون بگم البته چند سال پیش برام اتفاق افتاد راستش من تو زندگیم نمیتونم عادی باشم نه اینکه معتاد باشم ولی تو هفته حداقل یه خلافی باید بکنم وگرنه اموراتم نمیگذره من با دو تا خواهرام زندگی میکنم مادرم وقتی بچه بودم فوت کرده و پدرمم خیلی وقته ازدواج مجدد کرده و جدا از ما زندگی میکنه وضعیت مالیمون خوبه واسه همینم پدرم از هر لحاظ ساپورتمون میکنه به خاطر شرایط زندگیم همیشه انگشت به دهن رفیقای خواهر مینا بودم که تو خونمون رفت و امد داشتن با چند تاییشون تونسته بودم دوست شم و بکنمشون ولی هیچ وقت مخ اون آساشون رو نتونستم بزنم یکی از دوستای خواهرم که سنش از من هشت سالی بالاتر بود خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم که اسمش ندا بود بچه شمال بود و در واقع چند سالی بود که پیش ما زندگی میکرد به خاطر وضع مالی خراب و کلن مشکلات خیلی زیادی که داشت خواهرم دلش به حالش سوخت و اورده بودش یه مدتی به عنوان مهمون پیشمون بمونه که این مهمونی به چند سال طول کشید خونمون به خاطر جو مجردی که داشت باعث شده بود هر کی به مشکل میخورد اولین جایی که انتخاب میکرد کارونسرای ما بود اون موقع تازه قرص خوری باب شده بود منم که به خاطر داشتن مکان اوایلش خودم گاییده بودم همش اکس پارتی میدادم ولی بعد از یه مدت دیگه قرص خوردن تو جمعیت بالا بهم حال نمیداد و یه اکیپ هفت هشت نفره شده بودیم و حال میکردیم مدتها بود دوست داشتم که رو قرص یه سکس توپ با یکی بکنم از شانس بدم دوست دخترهای که باهاشون فاب بودم قرص نمیخوردن یه دختره هم که از سمت بچه ها بهم معرفی شده بود اون حالی که باید بهم بده نمیداد اخه قرص اکستازی هم مثل شیشه فاز سکسو میچسبونه به سقف مدتی به همین صورت گذشت و من تو حالت نشکی قرص واسه خودم تو ذهنم فانتزی میساختم همش تو کف بودم تا اینکه شانس بهم رو کرد یه شب خواهرم با ندا امدن خونه و خواهرم گفت پیمان میتونی واسه ندا برا امشب یه قرص بگیری گفتم مگه ندا میخوره گفت اره بعد از این همه ساز مخالف زدن و خود چوس کردن امشب یهو گفت میخوام بخرم من هم زنگ زدم یه دون واسش اوردن تنهایی خورد من باهاش نخوردم چون دو نفره حال نمیداد خلاصه بعد نیم ساعت توپ توپ شد بردمش تو اتاق خودم واسش اهنگ گذاشتم خودم امودم بیرون بعد از یکی دو ساعت که یه خورده اومد پایین من صدا کرد رفتم تو اتاق گفت میشه باهام برقصی گفتم باشه بعد گفت پیمان یه چیز بگم ناراحت نمیشی گفتم نه بگو گفت من دراز میکشم با موهام بازی کن گفتم باشه یه نیم ساعتی با موهاش ور رفتم بعد به یه بهونه از اتاق رفتم بیرون اخه بهم حال نمیداد چون رابطمون یه جور بود که به هیچ عنوان به سکس باهاش فکر نمیکردم هم اینکه هشت سالی ازم بزرگتر بود همم اینکه تو تمام این مدت تو خونمون یه رابطه رسمی باهم داشتیم بگذریم فردا که حالش عادی شدن یهو رو بهم کرد گفت ممنون از بابت دیشب وپیمان شرمنده ها اگه من رو قرص یه سری حرکاتی میکنم منظوری ندارما تو مثل داداشم میمونی گفتم راحت باش بابا میشناسمت چند شب بعد دوباره گفت پیمان میتونی یه قرص برام بگیری اون شب خیلی بهم حال داد خلاصه واسش ردیف کردم دوباره همون روند تکراری با این تفاوت که بعد از رقص و مالوندن موهاش گفت میشه منو ببوسی گونه هاش بوسیدم بعد گفت نه لبم ببوس منم لباشو بوسیدم بعد گفت پیمان میشه یه خورده پاهامو بمالی این و که گفت فهمیدم خودش میخواره ولی بدبختی خواهرمینا تو سالن بودن و سر اصرارهای ندا بهمون شک کرده بودن و هر یک ساعت یه بار به یه بهونه ای میومدن بهمون سر میزدن ولی با وجود این من هر بار اون پاهای سفیدش که میمالوندم کیرم سفت تر سفت تر میشد اون شب هم با شق دردی خوابیدم چون اگه حرکتی هم میکردم به خاطر وجود خواهرم نمیشد کاری کرد یه چند روزی گذشت و من که این قظیه رو واسه رفیقام تعریف کردم همه گفتن تو اسگولی دیگه تابلوتر از این که میخاره بگیر مشتی بکنش دیگه منم تصمیم گرفتم واسه چهار شنبه شب امار گرفتم خونه خالی میشه خواهرم میخواستن برن مهمونی و این رو هم میدونستم که ندا رو هم میبرن به همین خاطر اون روز رفتم رو مخ ندا گفتم امشب منم این جا رفیقام هستن میخوایم بترکونیم یه قرص جدید اومده اخرش خلاصه تحریکام جواب داد ندا از حول قرص نرفت منم خوشحال پیش خودم گفتم چه حالی بکنم امشب بعد از گرفتن قرص از داروخونه هم قرص سیگنافیلد هم گرفتم اخه درسته که رو اکس حشر میشی ولی کیرت به سختی راست میکنه شب شد با هم قرصهارو خوردیم من از همون اول چون فقط هدفم واسه امشب سکس بود از همون اول کیرم راست راست بود اون شب به جای یکی یکیو نصفی بهش دادم که توپ توپ بشه تا بتونم اون جوری که میخوام یه دل سیر بکنمش بعد از اینکه توپ شدیم ندا هی میپورسید پس رفیقات کی میان گفتم اونا رفته بودن شمال از شمال دارن میان بهشون زنگ ردم گفتن شما بخورید چون ممکن ما دیر برسیم خبر نداشت همه اینارو کس و شعر گفتم که واسه امشب نگه دارمش تا تقشو بزنم خلاصه تو اتلق بودیم فلشرم زده بودم اتاقم تاریک بود داشتیم با اهنگ حد میزدیم که یهو دیدم پا شد برقصه منم که منتظر این حرکت بودم زودی بلند شدم همین که داشت میرقصید چرخوندمش یواش یواش از غقب میمالوندمش به کیرم هر چی فشار مالوندن بیشتر کردم دیدم هیچی نمیگه انقدر حشرم بالا زده بود دیگه طاقت نداشتم اروم اروم بخوابونمش گرفتمش تو بقلم کیرم که مثل سنگ شده بود از رو شلوارکم میمالوندم به کونش انقر سفت گرفته بودمش بدبخت بهش فشار اومد گفت پیمان چی کار میکنی گفتم هیچی قوربونت برم همون موقع چسبوندمش به دیوار بعد گردنش داشتم گاز میگرفتم هی میگفت پیمان نکن ولم کن همون موقع با دو تا ذستام سینه هاش گرفتم شروع کردم به مالوندن معلوم بود خودش هم حشر شده اما با این وجود نمیخواست نشون بده هی من و پس میزد میگفت پیمان ولم کن یه لحضه از تو بغلم خودش کشید بیرون اومد از اتاق بره بیرون سریع از پشت چسبیدم بهش بلندش کردم نشوندمش رو تخت گفتم زود باش بیارش بیرون بکنش تو حلفت دوباره اومد بلند شه بره گفتم کجا خوشکله این همه شب باعث شدی شق درد بگیرم حالا باید جبران کنی جفت دستاش گرفتم زیپمو کشیدم پایین کیرم انقدر سیخ شده بود از شلوارم بیرون نمیومد وقتی اومدم فرو کنم تو دهنش لباش بسته بود خلاصه باهر زحمتی شد کیرم کردم تو دهنش چند بار که عقب و جلو کردم دیگه مقاومت نکرد منم کیرمو تا ته میکردم تو دهنش طوری که چند بار سرفش گرفت بعد هی میگفت پیمان بسثه دیگه منم گفتم بخورش هیچی نگو تازه اولشه امشب تا خود صبح مال خودمی انقدر حشر شده بودم کیرم فشار دادم تو دهنش گفتم بذار توش باشه با زبونت از زیر رگ کیرم بلیس بعد کلش گذاشتم لایه پاهام کیرم تا دسته فشار دادم تو حلقش سرفش گرفت بعد گفت دیگه نمیخورم گفتم حله برش گردوندم شرتکش کشیدم پایین بهش گفتم قنبل کن گفت از کون نمیدما گفتم اصله کار کونت که تنگ مونده اول میخوام از کون بکنمت دوباره شروع کرد غر غر کردن منم بدون توجه لای کونش با دستام باز کردم یه تف انداختم رو سوراخش بد با انگشت شروع کردم عقب جلو کردن دهنم انقدر خشک بود تفم نمیومد از تو کشو کرم برداشتم یه ذره مالیدم رو کیرم یه ذره هم با انگشت مالیدم تو کونش یه خورده که روون شد با دو تادپام واستادم رو کونش اروم اروم کیرم فشار دادم توش کیرم انقدر کلفت شده بود تو نمیرفت ندا هم هی میگفت میسوزه بکش بیرون گفتم اولش تحمل کن یه خورده که کونش باز یههو کیرو تا ته فشار دادم تو کونش داد زد میخواست بلند شه خوابوندمش طوری تلنبه میزدم وفت نمیکرد داد بکشه بعد نیم ساعت تلنبه زدن گفتم برگرد میخوام فرو کنم تو کست دیگه رام شده بود برگشت یه تف زدم تا جا داشت بالا پایینش کردم بعد از یه تایمی دیگه جفتمون انقدر عرق کرده بودیم و گرممون شده بود که نمیتونستیم بیشتر از این ادامه بدیم کیرم رفتم شستم بعد برگشتم تو اطاق از شدت خستگی هنوز دراز کشیده بود نشستم رو گردنش بهش گفتم یه خورده دیگه ساک بزنی تمومه گفت پیمان ابت نریزی تو دهنم الکی گفتم تا صبح بخوری ابم نمیاد هنوز رو نشکیه قرصم بعد از اینکه یه خورده ساک رد دیگه نمیتونستم جلو ابم بگیرم از صدای اه ه ه اوهم فهمید میخواد ابم بیاد اومد بکشه بیرون که سرش لای پاهام قفل کردم با اخرین فشار اب کیرم خالی کردم تو دهنش اولش ناراحت شد سریع تف کرد بیرون بعد سزیع رفت دهنش شست بعد از اینکه اومد پیشش خوابیدم بوسیدمش و خلاصه از دلش در اوردم بعد از اون شب دیگه شرایطش فراهم نشد که سکس کنیم یا بهتره بگم دو طرف تو حالت عادی خجالت میکشیدیم که با هم روبه رو شیم تا شیش ماه بعد از اون قضیه با یکی از رفیقای من دوست شد که بعد از یه مدت هم امار ذادن که میخوان ازدواج کنن البته من هیچ وفت از جریان سکسمون با کسی صحبت نکردم به جز چندتا از رفیقام ولی به جرات میتونم بگم دیگه هیچ سکسی مثل اون سکس بهم حال نداد چون هنوزم که به یادش میوفتم کیرم راست میشه نوشته

Date: June 13, 2022

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *