شب وحشت ۱

0 views
0%

این داستان ساخته ذهن نویسنده میباشد امیدوارم از خوندنش لذت ببرین من دختری بودم که تو یه خونواده ازاد به دنیا اومدم پدرم مدام سفرهای خارجه میرفت و مادرم ازین کلاس به اون کلاس سرش به کار خودش گرم بود و من از اول مستقل بار اومدم و کلا راحت بودم چند ماهی میشد که از دوست پسرم جدا شده بودم و حال روحیم افتضاح بود تا اینکه عروسی یکی از بهترین دوست هام سررسید این بهترین فرصت بود تا حالم بهتر بشه و یه مدت همه چیو فراموش کنم قرار بود برای جشن عروسی لیدا خودمو برسونم شمال میخواستم با ماشین خودم برم تا هم از جاده لذت ببرم و هم تو عروسی راحت باشم تو این سفر سارا یکی دیگه از دوستام باهام میومد صبح روز سفر رسیدو من از همه خدافظی کردم رفتم خونه سارا دنبالش اما متوجه شدم که روز اخر تصمیمش عوض شده چون حال مادرش بد شده و اونم مونده پیش مادرش منکه نمیخواستم سفرمو بهم بزنم به ناچار تنهایی زدم دل جاده بعد ازظهر راه افتادم ب امید اینکه اخر شب برسم چون فاصله زیادی با مقصد نداشتم چند ساعتی گذشته بودو هوا تاریک تاریک بود من نزدیک مقصد بودم که یهو چراغ ماشین روشن شد و متوجه شدم باید توقف کنم از ماشین هیچی سر در نمیاوردم و تو اون تاریکی اصلا نمیددنستم باید چیکار کتم از یه جاده فرعی رفته بودم که زودتر برسم و اونجا خیلی خلوت بوددد داشتم از ترس میلرزیدم بخصوص که گوشیم هم انتن نمیداد ۲۰ دقیقه ای گذشته بودو من تو ماشین نشسته بودم به امید اینکه ی ماشین رد شه و کمکم کنه و یهویی ی نور کمرنگی از دور دیدم خوشحال شدمو رفتم پایین و کلی براش دست تکون دادم یه بی ام و مشکی بود و دو تا پسر جوون توش نشسته بودن خیلی زود نگه داشتن و بعد فهمیدن مشکلم و نگاه کردن ب ماشین گفتن که کاریش نمیشه کرد کاملا دروغ بود و گفتن اگه میخوام میتونن منو برسونن خب ازونجایی که بار اولم نبود که با پسرها معاشرت کنم و چاره دیگه ای هم نداشتم به ناچار ماشینو همونجا پارک کردم و سوار ماشینشون شدم راننده خودشو سام معرفی کرد یه پسر قد بلند و هیکلی که مشخص بود چند ساله بدنسازی کار میکنه و کنار دستش هم یه پسر بور و چشم رنگی به اسم کیان من هم خودمو بهشون معرفی کردم خیلی ادم های خوبی بنظر میرسیدن و خیالم راحت شده بود کلی باهم تو مسیر حرف زدیم که من اصلا متوجه گذر زمان نشدم و یهویی یادم اومد که خیلی زودتر ازین حرفا باید ب مقصد میرسیدم منه ساده همه چیو براشون تعریف کرده بودم و اونها میدونستن که کاملا تنهام به سام گفتم عذر میخوام نباید تا الان میرسیدیم الان میرسیم عزیزم نترس به قیافت نمیخوره ازون دسته دخترا باشی که از پسرا میترسن نمیترسم ولی دیرم شده باید زودتر برسم کیان نیشخندی زدو گفت از گجا میدونی شاید امشب جایی بری که خیلی بیشتر از عروسی بهت خوش بگذره اینو که شنیدم تنم لرزید فهمیدم یه اتفاقی قراره برام بیفته اما حالا دیگه خیلی دیر بود گفتم همینجا پیاده میشم اصلا نمیخوام دیگه مزاحم شما بشم سام گفت عزیزم ما رسم نداریم مهمونامونو تو جاده تنها ول کنیم بعد دوتایی بلند زدن زیر خنده یهو کلا لحنم عوض شدو شروع کردم داد و بیداد کیان داد زد خفه میشی یا نه خیال کردی ما خریم و نمیفهمیم چیکاره ای تو فقط یه جنده خیابونی هستی که روزی به ۱۰ نفر میده حالا چرا ادای تنگا رو در میاری امشب تا بهمون حال ندی هیچ جا نمیری _ ببند دهنتو عوضی من اون ادمی ک فکر میکنی نیستم تورو خدا بذارین برمممم سام نعره زد تو اگه جنده نبودی نصفه شب تنها تو جاده ول نمیگشتی همینجور التماس میکردم اما هیچ فایده ای نداشت خیلی زود رسیدیم ب ویلای اون دو تا شیطان تموم تنم از حس ترس بیحس شده بودو دنیا برام تیره و تار شده بود سام از ماشین پیاده شدو دستمو گرفت و بزور هلم داد سمت ویلا زدم تو صورتش و خواستم فرار کنم که یهویی یه حس درد عمیق تو صورتم و دیگه نفهمیدم چی شد به هوش که اومدم دیدم هیچی تنم نیست جز شورت و سوتینم دستام با طناب به میله های تخت بسته شده بودو پاهامم بسته بود جوری که کاملا کس و کونم رو به طرف مقابل قرار داشت من فقط سکش با دوست پسرمو تجربه کرده بودم اون هم خیلی رمانتیک و عاشقونه اما حالا معلوم نبود چه بلایی قراره سرم بیاد تو همون افکار بودم که سام و کیان و یه پسر دیگه که از اون دو تا هم هیکلی تر بود وارد اتاق شدن پسره که اسمش فرزاد بود گفت اوففف چه شاه کسی با خودتون اوردین فکر نمیکردم همچین کیسی تور کنین کیان جواب داد اره از فکر کس و کون تنگش از همین الان ابم داره میاد سام بیخود بیخود هیچکس امشب زود ارضا نمیشه میخوام تا خود صبح سه نفری کوس و کونشو یکی کنیم کیان و فرزاد نشستن رو صندلی مقابلم و داشتن کیراشونو میمالیدن سام که انگار رییسشون بود کیر گندشو دراورد و اومد سمت صورتم خوشبحالته چون امشب جوری گاییده میشی که تا ابد یادت بمونه کیان چاقوتو بده به من داشتم از ترس میمردم و فقط داد میزدم که بهم رحم کنن اما رحمی در کار نبود سام چاقوشو اورد سمت بند سوتینم و با یه حرکت پارش کرد سینه های درشت و سفیدم یهویی افتادن ببرون و سام با دیدنشون حشری تر شد اوففف اینا دیگه چیه میخوام تا اخر عمرت بگامت دختر ازت سیر نمیشم اینو ک گفت کیان و فرزاد حمله ور شدن سمتم و شروع کردن سیلی زدن سینه هام بقدری که کاملا سرخ شده بودن و از درد به خودم میپیچیدم یهویی شرتمم پاره شد و هرسه تا باهم گفتن این کس تنگو کی اول جر میده کیان گفت من دهنشو جر میدم با یه حرکت نشست رو سینه هام و کیر پهنشو بزور وارد دهنم کرد داشتم عق میزدم اما هربار که میخواستم از دهنم درش بیارم سیلی محکم تری میخوردم بعد ازون سام و فرزاد ب نوبت اومدن و انقدر بزور مجبورم کردن که براشون ساک بزنم که دیگه نایی برام نموندخ بود یهویی سام رفت زیر پاهامو کاملا دادشون بالا و با طناب پاهامو به دستم وصل کرد و یه بالش زیر کمرم گذاشت فرزاد که داش دیوونه میشد گفت وای ببینین چجوری کس صورتی و سوراخ تنگ کونش زده بیرون من دیگه نمیتونم صبر کنم و تا خواست کیرشو یکنه تو کسم سام داد زد هنوز برا گاییدنش زوده اول باید بدنشو بیحس کنیم که بیشتر بهمون کس و کون بده و نا نداشته باشه جم بخوره سه تایی کنارم نشستن و شروع کردن ضربه زدن بهم بقدری کتک خوردم که دیگع جونی برام نمونده بود فقط میخواستم هر کار میخوان باهام بکنن و بعد ولم کنن خودمو رها کرده بودم یهویی یه درد خیلی شدید و دیدم اولین کیر کیره سامه ک کسمو باز کرده کاملا خشک بود واژنم و از حس درد فقط مرگمو میخواستم تورو خدا درش بیار خواهش میکنم درش بیارم و بذارم کونت هوم اینو ک گفت لال شدم کیر کیان اومد تو دهنم و فرزاد از زیر با سوراخ کونم بازی میکرد چند دقیقه گذشت و جاهاشونو باهم عوض کردن کیر سام از همه بززگتر بود و برای همین کسم کامل گشاد شده بودو با کیرای فرزاد و کیان حس درد نداشتم نمیدونستم چی زده بودن که اصلا ارضا نمیشدن قصد کرده بودن که جرم بدن نمیدونم چقدر گذشت که کیان گفت جووون بالاخره کس تنگشو جر دادیم خیلی گشاد شده دیگه حال نمیده با یه حرکت کیرشو کشید بیرون و سام دوربینشو گرفت سمت کسم و شروع کرد عکس گرفتن جوووون این عکسارو گرفتم تا ببینی کست چقدر وا شده حسابی جز خوردی اشکام میریخت و اون شیطان صفتا فقط میخندیدن فرزاد گف من میخوام کونشو افتتاح کنم سام ک خسته شده بود گف نوش جونت داداش فقط خوب جرش بده که جا برا کیر منم باشه داد زدم تورو خدا کون نه خواهش میکنم نمیتونم کیان محکم زد تو گوشم و گفت اگه میخوای زنده بمونی لال شووو وگرنه جرت میدیم بیصدا اشک میریختم و لال شده بودم کوسم که یکم خیس شده بود فرزاد کیر گندشو با اب کسم خیس کرد و کشوند به سوراخ کونم از تصور اینکه قرار بود اون کیر گنده بره تو سوراخ تنگ کونم داشتم میمردم کیان گف یکم چربش کن گناه داره فرزاد گف نه کونی که باس جر بخوره رو نباید چرب کرد میخوام این جنده زیرم جون بده از درد حرفش رو ناتموم نذاشت و یهو جوری با قدرت کیرشو کرد تو کونم که دادم به اسمون رسید حس مرگ رو داشتم و از شدت درد نفس نمیتونستم بکشم جوووووون اههههههه وقتی سر کیر میره تو کون بهترین حس دنیاسسس اومممم اهههههه چه کونی داری تو جنده هر بار که داد میکشیدم بلند تر اه میکشید و به اوج لذتش نزدیک تر میشد تو اون فاصله کیان انگشتشو کرده بود تو کوسم و میچرخوند و اه میکشید این چه کوسیه که حتی انگشتمم ارضا میکنه جووون کس بده جنده فرزاد با دستاش دو طرف کونمو با اخرین زوری که تو توانش بود از هم باز کرد همون لحظه حس سوزش شدیدی رو پیدا کردم و فهمیدم که واقعا جر خوردم کیرشو محکم عقب جلو میکرد و کونم بیشتر جا باز میکرد هرچی میگذشت دردم کمتر میشد اما سوزشم بیشتر کیرشو که کشید بیرون دیدم یکم خونیه و فهمیدم خونریزی کردم دنیا برام تموم شده بود دست و پاهامو باز کردن و من جونی نداشتم برای فرار سام قمبل کن جنده خم شدمو کیر گنده سام که رفت تو کونم دوباره همون حس درد شدید و جیغ و ناله هام جووون کون بده بهم چه کونی کون بده جنده کون بده اهههههه کیرم کجاته کیان زد تو گوشمو گف جواب بده اروم گفتم تو کونم بلند بگو جنده تو کونمهههه _اره کیرم تو کونته داری چیکار میکنی _دارم بهت کون میدم جوووون جرت میدم جنده این کوسو کونو باهم یکی میکنم امشب اینو ک گف کیرشو از کونم کشید بیرون فرزاد اومد زیر و بزور نشوندتم رو کیرش کسم که به شدت گشاد شده بود راحت باز شد و بعد یهویی فرزاد از پشت اومد و کیرشو کرد تو کونم باورم نمیشد اما دو تا کیر تو کوس و کونم بود تند تند تلمبه میزدن و داد میزدن کوس بده کون بده جونننن جرت میدیم اهههه کیان انگشتاشو تو کوس و کونم میچرخوند و میگفت بیشتر جرت میدمممم جون چه کس و کونی داری تو فرزاد جاشو با کیان عوض کرد و یه چند دقیقه جرم داد و بعد یهویی حس کردم یه کیر دیگه رفته تو کونم جوری قرارم دادم که دو تا کیر تو کونم بود و یکی تو کوسم کاملا بیحس شده بودم و فقط مثل عروسک تو دستاشون کس و کون میدادم _ جووون حالا شدی جنده ما دیگه دردی نداری و از این ببعد فقط لذته کیرشونو باهم کشیدن بیرون و کلی از سوراخ کونم عکس گرفتن بزور عکسارو نشونم دادن باورم نمیشد اما سوراخ کونم اندازه غار باز شده بودو کسمم دست کمی از کونم نداشت مدام جاهاشونو عوض میکردن و بلندم میکردن و ۳ تایی کس و کونمو مدلای مختلف جر میدادن شلاقی اروم با فاصله فرزاد و سام نشستن رو بروی هم و کیراشونو بهم نزدیک کردن و بعد سام بزور منو نشوند رو دو تا کیرشون کونم کامل باز شده بودو حتی با این پوزیشن هم راحت کنار می اومد اومممم جووون کون بده بهمون جنده وقتی دو تا کیر تو کونته چه حسی داری ها این کون تنگو کی جر داد اههه انقدر اه کشیدن که یهو حس کردم کونم داغ شده ارضا شدن و باشدت تو کونم خالی کردن حس کردم ک عذابم تموم شده اما یادم رفته بود ک هنوز کیان مونده فرزاد و سام افتادن رو تخت و خسته چشاشونو بستن کیان کیرشو گرف و محکم کرد تو کوسم و داد زد جووووون کون تنگتو پاره کردم جرش دادممم جوووون کونت خیسه جنده از اب کیر پره اهههه دوست دارم کستم همزمان جر بدم و یهو دستشو کرد تو کسم جونی نداشتم که پسش بزنم و اروم نفس میکشیدم فقط باورم نمیشد کوسم انقدر گشاد شده باشه که دستش راحت بره تو دستشو عقب جلو میکرد و بعد کیرشو تو کونم تکون میداد دستشو در می اورد و یه تلمبه تو کوس و یکی تو کون میزد جوووون کیرم تو کوس و کونته جنده من کسسسس بده کسسس بده اههه انقدر این کارو کرد که یهو با فشار ارضا شد و ابشو پاشید تو صورتم و گفت بالاخره کس و کونت یکی شد جنده با دوربین باز هم عکس گرفت و بعد افتاد رو تخت حس کردم رها شدم میخواستم پاشم و فرار کنم اما حتی انگشتمم تکون نمیخورد به زحمت بلند شدم از رو تخت و صداهای خنده محو اون ابلیس هارو شنیدم خودمو رسوندم به در که یهو همه چیز تیره و تار شد و افتادم زمین نمیدونم چیشد اما انگار بیهوش شده بودم نمیدونم چقدر زمان گذشته بور و کجا بو م به هوش که اومدم دیدم تو ماشینمم و لباس هامم تنمه کلی عکس از کس و کون جر خوردم تو ماشین بود و یه یادداشت اگه فکر حفظ ابروتی و نمیخوای دیگه جر بخوری مث بچه ادم همه چیو فراموش کن و برو خونت وگرنه هرجای دنیام باشی پیدات میکنیم بالاخره و ایندفعه تا واقعا جرت ندیم ولت نمیکنیم جنده این داستان ادامه دارد نوشته

Date: April 7, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *