شراب ناب

0 views
0%

سلام سارا هستم میخوام داستان شراب خوردنمو با دوس پسرم براتون بگم منو امیر زیاد همو نمیدیدیم حدودن یک ماه یکبار ولی وقتی همو میدیدیم حسابی از خجالت هم درمیومدیم الان حدودن ۳سالی میشه ک باهمیم حمل بر خودستایی نباشه اما اندامم خوبه و سینه های ۷۵ سربالا و کون برجسته و گوشتی دارم و پاهای کشیده میدونم امیرم عاشق پاهامو باسنمه این داستان حدودن یک هفته پیش هستش ک از چندروز قبل بهم گفت که ۳شنبه برم پیشش تنهاست منم شب قبلش رفتم حمومو حسابی براش ترو تمیز کردم تا قبل ازین نزاشتم حتی دستش ب پایین تنم بخوره چون یه جورایی نمیخام فک کنه من ازوناشم خداییشم تاحالا با هیچ پسری حتی دستم نداده بودم بجز اون ولی خیلی دختر هاتی هستمو یه جورایی قبلش خود ارضایی میکردمو به یاد اون تو حموم کلیتوریسمو زیرفشار مستقیم اب میگرفتمو بارها ارگاسم میشدم تا اینکه اونروز پیچوندمو با آژانس رفتم خونشون از در ک رفتم داخل بخاطر دلتنگی عجیبی ک داشتم محکم بغلش کردمو بوی عطرشو با تمام وجود به ریه هام کشیدم واقعا دوسش دارم بعدشم یه لب کوتاهو منو کشید توی خونه نشستیم روی مبلو روسریمو ورداشتم دستشو کشید توی موهام میدونستم کارامو زیر نظر داره واسه همین خم شدمو با ناز جورابای اسپرت مشکیمو دراوردمو ناخونای لاک زده ی مرتب و سرخ آبیمو همون رنگی ک عاشقشه ب نمایش گذاشتم یه شلوار جین آبی یخی ک پایینش ب سفیدی میخورد پوشیده بودم و شلوار ساق کوتام ساق پای سفیدمو بیشتر تو چشم مینداخت واس همین پامو انداختم روپامو نگامو انداختم تو چشماش چقدم ک دلم واس چشماش تنگ شده بود لب تو لب شدیم ولی کوتاه و آروم میدونستم برنامه اصلی مونده این لبا واس دس گرمیو رفع دلتنگیه بعد کلی اسرار واسم شراب اورده بود اولین بار بود از نزدیک میدیدم و حتی فکرشم نمیکردم اونقد بدمزه باشه زورکی یه پیک خوردم نمیتونستم بیشتر بخورم خودش ک میگفت همه واس یه قطره ازین سردست میشکونن شراب ناب تو ناز میکنی ولی من واقعا نمیتونستم بخورم مزه و بوی انگور گندیده تو دماغم و ته گلوم حس میشد و حالمو بد میکرد بگذریم وقتی دید میلی به خوردن ندارم گفت پاشو بریم بخابیم نمیخاستم برم ولی یه حسی ته دلمو قلقلک میداد ک برم با بی میلی پاشدم حتی تو اتاقم هی وسایلو نگا کردمو نرفتم پیشش ولی باز منو کشید سمت خودشو افتادم جفتش لبامو گرفتو ول نداد وحشی شده بود عاشق همین وحشی شدنشم طرف گردنم رفتو پوست گردنمو زبون میزدو بوص میکرد و میمکید داشت دیوونم میکرد همش سینه هامو فشار میدادو اخرم نتونست طاقت بیاره تیشرت سرخ آبیو همرنگ رژمو داد پایینو سینمو کرد تو دهنش میک میزد محکم منم دردم میگرفت جیغ جیغ میکردم اخرم یه گاز گرفتو بالای سینمو بدجوری کبود کرد سعی میکرد دستشو بکنه داخل شلوارم ولی نمیزاشتم شلوارمو دراورد ولی بازم نمیزاشتم دستش برسه اینقد تقلا کردیم ک اخر خسته شدو افتاد اگ بخاد زوری میتونه هرکار کنه ولی میخاد ک من راضی باشم حالا فقط یه شورت اسپورت سورمه ای رنگ تنم بود ک سفیدی بدنمو بدجور خاستنی کرده بود با همون شورت رفتم نشستم رو پایین تنش لحظه ب لحظه بزرگتر شدن پایین تنشو حس میکردم وزنمو از روش ورداشتمو خم شدم رو صورتشو لبو ب لبش رسوندم با خم شدنم موهای خرمایی رنگم از یه طرف ریختن روش موهامو بو میکرد لپشو اروم گاز گرفتمو رفتم سراغ گردنش خیلی حساس بودو وقتی گوششو گردنشو میخوردم از خود بیخود میشدش قبلا بهش گفته بودم ک میخام گردنتو کبود کنمو حالا وقتش بود از زیر خط ریشش رو سیب گلوش کبود کردم تا زیر گوشش اونم حساااسسس هی نمیزاشت ولی منم دس برنمیداشتم همین که خم شده بودم ناخداگاه قمبل کرده بودمو دستاشو گذاشته بود رو رونم من هی میخوردمو اون هی چنگ میزد ب رونمو میومد بالا تر کونمو بالاتر تا اینکه حس کردم انگشتای گنده و داغش به سوراخ کصم رسید خودمو جم کردمو وقتی دید حساس شدم انگشتاتو ب کلیتوریسم رسوند دیگه نتونستم دیگه دست از خوردن گردنش کشیدمو وقتی شروع کرد مالیدن بی جون جفتش افتادم اون میمانیدو من داشتم عشق میکردم اون میمالیدو من تو یه دنیایی دیگه بودم اون میمالیدو من از خود بی خود شده بودم نقطه ضعفم دستش افتاده بود کصم خیس خیس بود همش میگفت تو یه پارچ اب ازت رفته من چی نوبت منه ولی من تو حسو حال خودم بودم تا اینکه حس کردم یه چیز داغی چسبوند به دستم تاحالا کیر ندیده بودمو هنوزم ندیدم حتی نگاهم نکردم سریع فرار کردم ک اونم بیخیال شد اومد تو حال ک میوه بخوریم با لبخند ب شاهکار هنریم رو گردنش نگاه میکردمو چقد غر میزد ک چجوری قایمش کنه پایان نوشته

Date: December 6, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *