سلام من یه زن 26 ساله هستم . من تابحال چیزی ننوشتم حداقل راجع به سکس من وقتی که مجرد بودم توی یه شرکت مشغول به کار بودم رئیس جذابی داشتم که 10 سالی با من تفاوت سنی داشت اون همیشه به بهانه های مختلف خودشو به من نزدیک میکرد از نظر فیزیکی ولی اون موقع فکر میکردم چون هر دومون مجردیم اشکالی نداره چون بدجوری عاشقش بودم یعنی بدجوری عاشقش شدم چون با کارایی که میکرد طبیعتا آدم اینجوری برداشت میکنه که دوستم داره فکر میکردم بغل کردناش یا اینکه حتی وقتی که رون پاهامو میماله از روی هوس نیست از روی عشقه و دوستم داره ولی بعد از یکسال متوجه شدم که اون اصلا قصد ازدواج نداره و کلا اون یه آدم هوس بازه البته برداشت من این بود چون بعد از یک سال که گذشته بود خودم ازش خواستم باهاش باشم خواستم با همدیگه نامزد باشیم یا حتی ازدواج کنیم ولی اون خیلی رک و راحت به من فهموند که این خبرا نیست و اگه خواستگار خوبی داری ازدواج کن منم چون یه آدم کله خر بودم خیلی بهم برخورد و شاید باور نکنید اما تو مدت خیلی کوتاه با یه آقا پسر دیگه عقد کردم ولی باور کنید تا به حال باهاش نبودم یعنی تاحالا منو نکرده یا حتی لخت هم نکرده فقط در حد یه بوس و بغل بود ولی بعد از عقدم دیدم که از کاراش دست برنمیداره میگه ما دوتا دوستیم واشکالی نداره ولی من واقعا عاشقش بودم حسی که به اون داشتم به هیچ کس دیگه ای نداشتم و ندارم ولی فکر میکردم میتونم فراموشش کنم ولی نشد راستش رو بخواید خیلی سخته برام که خیلی خوب براتون بنویسم فقط اینو بگم که 10 ساله که هنوز با من رابطه ی خونوادگیشو قطع نکرده و خودشم ازدواج کرده ولی هنوز با تلفن یا چت با من رابطه داره بعد از 4 سال که از ازدواجش میگذره ولی زنش نیازشو برطرف نمیکنه یعنی یعنی خودش که میگه من فقط تو رو میخوام ولش کن من اصلا نمی تونم براتون بنویسم شرمنده ببخشید فقط اینو بگم که بعد از این 10 سال آشنایی دیوونه شده میگه حتما میکنمت چون اصلا دیگه تحمل ندارم واقعا ازش میترسم چون ممکنه این کارو بکنه اینم بگم که من واقعا نمی تونم رابطه ی خودمو باهاش قطع کنم چون عاشقشم و اگه یه جایی تنها گیرم بیاره نمی تونم جلوی خودمو بگیرم باهاش پایه میشم ولی خدا اون روزو نیاره خدا منو ببخشه میدونم افتضاح نوشتم ببخشید ولی واقعی بود
