نوشته بود با خط سیاه روی در دست شویی که کون می دم بعد پایین تر ذکر کرده بود فقط گی های واقعی عجیب بود توی دوره ی اینستاگرم و دنیای گرو های دورهمی و توی مجاری موبایل های همیشه در دست مردم هنوز یک نفر اعتقادش به دیوارنوشته ها به قوت باقی مونده بود از در دستشویی تا دستگاه تی ام بانک کشاورزی دو دقیقه راه بود که با حساب تَک نخ سیگاری که تک و بی کس توی پاکت از دیشب تاالان منتظر مونده بود تبدیل به سه دقیقه می شد یک دقیقه بیشتر برای سیگار شایدهم دو دقیقه پای کاج های یخ کرده ی حیاط دانشگاه روی نوک ایران بالاترین شهر جهان نزدیک ترین جای ایران به آسمون گرفته ی جهان سیگار کشیدن توی یخ بندون زمستون انتظار برای تمام شدن داغ دل توتون ها بسوزید و نیکوتین بسازید توی ریه ها دیدن شماره ی روی در بی بروبرگرد خاطره ای زنده کرد از سال های دبیرستان شماره تلفنت رو دیوار کلاس نوشته بود دوست دختر نمی خوای انگار که مدیر فروش شرکت خصوصی ای بود هفته ای یکی از دختر دبیرستانی ها غوغای تخت خواب از کون نکنی دردم میاد بذا لاش فقط روم بخواب بوس کن نکن توش یبارم نکن میمیری و من تقه زنون کار رو ادامه می دادم زودی بکن بیشتر بکن دوستمم بیاد دفعه بعد و من تقه می زدم تا ته انتهای سوراخ های بکر دره های کشف نشده در انتظار ردپای کاشف سرسخت میون بلندی های خفه شده تو لباس های اجباری فرم مدرسه دخترهای مختلف کی شماره ی منو نوشته اونجا روی دیوار نمی دونم بودش روز اولی اومدیم مدرسه نوشته بودنش و دخترهای دیگه ازدواج کرده های دبیرستان جنده های فردا بیوه های پس فردا سال ها بعد خوابیده های تنها کارگرهای تولیدی های خیاطی پرواز توی آسمون تنگ بالاسر محل کار با حقوق بخور نمیر سرنوشت خیلی هاش همچین چیزی بود منیژه شوهرش معتاده خره نمیفهمه زوری زنش دادن به شوهرعمه ش مرده زنش تازه مرده عمه ی منیژه یارو هیزه ما جرات نمیکنیم منیژه رو ببینیم و باز تقه ها محکم ته کون های درشت لاغر خشک نرم همه جوره همه رنگ بی کله ها هم بودند پرده امو بزن خایه نمی کردم می ترسیدم لب های زیبا دور کیر ترس ساک اتاق پشتی برای استراحت و گاییدن نصف دخترهای یک کلاس رشته ی تجربی دبیرستان دخترونه متولدین هفتادوسه اوفف مامانمم به پسر خواهرش میده خودم دیدمشون این بکن بکن ها این تمام نشدن کیرخواه ها آخر رسید به ملیحه تصویر ملیحه تو ذهنم با دست های عرق کرده ش گره خورده همیشه همینجوری ان و بعد نشستن روی پاهام لب های گوشتیش دخترخاله گفت ملیحه اومد پیشت ملیحه به سکس می گفت کارِ بد کار بد کردن بوسیدن دست ها تو ماشین بعد از کارِ بد دیگه باکس دیگه ای نخواب همه دخترا ازت حرف می زنن پشتت بد می گن میگن اهل کردن همه ای حتی لختیتوهم دیدن ازکجا دیدن دستگاه تی ام با پرش چراغ سبز قسمت ورود کارت کارت خود را شیار سبز رنگ باد از روی شانه ی گِل گرفته ی کوهای یخ زده به زیر رشته موهای بیرون ریخته ی مهسا می رسید مهسا دانشجوی هنر سال آخر ماشین مدل بالا مهسا بنز ای و تعدادی عدد و ویرایش نظم زیبایی در سالن دانشگاه مهسا برش اندام به دلار به ریال به تومن پانزده میلیون مهسا و حرکت بی صبرانه ی اسپرم تو رگ های نصف حاشیه نشین های سالن های دانشگاه کلاس های عملی مهسا و فرار علم از محیط آموزشی مهسا و هماهنگی قدرت و بدن و تن و آموزش و نهاد اداری ساییده شدن رون پا و مهسا با دوستش مهرسا مطمئن بودم که یک پپه ی درجه یک تشریف داره از دختربچه های جنوب از هزاران هزار دختربچه تو جهان که هرروز زیر سقفی با کیر بزرگ مواجه می شدند چه خبر داشت هیچ مهسا سر کلاس درباره ی پرده ی بکارت به دوستش می گفت می پرسید بیشتر داریش هنو خواب رفته و گیج ویج سرکلاس هفت صبح می شنیدم ها دارمش هنو نیلوفر گفته بود برش دار می خوام جنده بشم از کجا خبر داشت نمی دونستم چیکار کنم کون می دم فقط گی های واقعی و باز به تمام دخترها فکر می کردم تو خیالم می نشستند و باهم آواز می خوندند مهسا نبود مهسا هیچ کجای ذهنم نمی نشست مهسا سوژه ی تنفر تیزکنِ ذهنم بود نفرت چپونده شده توی قشر خاکستری رو صیقل می داد یادآوری می کرد که یللی تللی تا این اندازه نتایج خیره کننده ای داره و منیژه هم که شوهرش داده بودند ملیحه بلند شده بود و داد زده بود من شیرموز دوست ندارم احمق و من که هنوز سیگاری نبودم می دونستم همچه موقع هایی باید سیگار کشید ریده بودم از اول ماجرا تا انتها مسخره بود همه چیز از قدیم تاحالا چقدر چیزها تغییر کرده بودند کدوم یکی از اون دخترها زندگی بهتری داشت زندگی بهتر چه بود اصلا مثل مهسا بودن یا شبیه به ملیحه بودن رفتن و ترک کردن همه چیز پَسِ سر رویای آمریکا ملیحه ته ته های رویای آمریکا رو چسبیده بود با برنامه ریزی دقیق همه ی توهمات ایرانی که من هم شامل اون ها می شدم رو مثل فوم نازک روی قهوه هم زده بود رویای اصلی آمریکا بعد پیدا کردن مرد مناسب از اون مغز آینده نگرش متنفر شدم سال ها بعد ساکنین توهم همه خواه ناخواه متوهم بار میان چاره ای نیست گی های واقعی مگه گی غیرواقعی هم داریم اصلا گرایش چه بود هدف چی تصمیم چی همه تصمیم گرفتن و بعد چیزها عوض شد گمون نکنم می دونستم که هنوز درها محکم بسته میشن قایم توی صورت مردهای بیچاره تو صورت مردهای بی پول بی ماشین بی هاچ بک بی بنز بی پورش بی بی ام دابلیو که قبلا بی ام وِه بود میدونستم که من و همه ی متوهم های دیگه آخرش صحاب کفترها می شیم مثل یارو گوست داگ یکبار نکنی می میری برمیگشتم می گفتم نه نمی میرم اما انگار همه ی اونها از کونشون به کیرم ریخته بود کیرم حافظه ی بلندمدت ِ خاطره های سکسی خاطره های زندگی شاید چه میشه کرد هیچ تو باغچه خونم یک بغل گل کاشته بودم حالا همه یخ زده بودن مطمئنم که یخ ها کم کم آب میشن مگه میشد که نشن ندا هنوز بدنش پرِ جا کمربنده نمیدونم من اگه بودم که تا الان مرده بودم اینقدر کتک مگه میشه نمی شد لیلا مرد آرزو خودکشی کرد و بعد ندا هم تقریبا مرگ رو زندگی کرد با تمام قوا به طرف مرگ چهارنعل می تاخت خوابیدن گروهی بین اوباش پولدار شده یابو سوارهای بی کله همه اون هایی که کل زندگی زور زده بودند تا با پول بدویت رو دوباره به زندگی برگردونن بلند شدم سیگار کشان تو حیاط نشستن توی کلاس ها غیرممکن بود شبحی بودم توی دانشگاه وقتِ امتحان ها اسم ها تغییر کرده بود حالا همه ی اسم ها شبیه به یک مشت مواد بازمانده یک مشت زباله ی بازیافت شده بودن دخترها همه اسم های عجیب بی احساس بی روح چرا دیگه لیلایی نبود کجا بود هیچ حتی یکی اما یکهو یکی لادن بود مریم بنفشه سارا اسم هایی که از فیلتر ها رد نشده بودند بزرگتراز فیلترها بودند ناگهان سیمین ناگهان پریسا نرگس چه اسم هایی تب داشتم شاید قرص ها دوباره بالا می افتاد می خوابیدم توهمی بود روزها شب ها پاهام می سوختند بعد کرختی متولدین هفتاد و سه فرم و امضا شهریه و دانشگاه پول تاکسی متولیدن هفتادوسه ی کلاس تجربی یکجا توهم رویا خیال زنگ زدن هزارباره ی تلفن همراه الو کدامشان بودی کون میدم گی های واقعی نوشته
0 views
Date: June 29, 2019