ساعت 2 شب بود که گوشیم زنگ خورد از خواب پاشدم یه شماره ناشناسبود منم یه اس دادم شما جواب اسش این بود اسمم آژین 18 سالمه از شهر از اونجا شروع شد هر روز بهم زنگ میزد به قول خودش شمارمو شانسی گرفته بود یکی دو ماه گذشت که رابطه مون خیلی عمیق شده بود و هر حرفی رو پیشم میزد خودمم باورم نمیشد که اینجوری بشه و به اینجا برسه یه روزی که باهام حرف میزدیم گفت سهیل یه چیزی بهت بگم ناراحت نمیشی گفتم نه بگو عزیزم گفت من بهت دروغ گفتم اسمم آژین نیست 25 سالمه و شوهر دارم که البته ازش جدا شدمو اون شب که بهت زنگ زدم دلم خیلی گرفته بود خیلی احساس تنهایی میکردمو میترسیدم که راستشو بهت بگم و تو نخوای باهام باشی خیلی ناراحت شدم ولی دلم به حالش سوخت تو این مدت خیلی بهم وابسته شده بودیم هر روز بهم میگفت سهیل بیا میخوام ببینمت عاشقتمو از این حرفا منم خیلی دوسش داشتم یه روز که تو شهرشون یه کاری برام پیش اومد رفتم اونجا تو پوست خودش نمیگنجید انقد خوشحال بود گفت که برنامه ریختم شب هیشکی خونه نیست باید بیای پیش من باشی منم که اون شب نتونستم برم فرداش با ماشین رفتم دنبالش که بریم بیرون یه جای خوب یکم کنار هم باشیم وقتی اولین بار دیدمش خیلی شکه شدم یعنی باورم نمیشد انقد خوشکل باشه استیلش محرکه بود اونجا منطقه کوهستانی بود و طبیعتش حرف نداشت یه ادرس بهم داد گفت برو اونجا که خیلی خلوته تو راه بودیم که دستشو گذاشت رو پامو با یه نگاه شهوت امیز نگام میکرد اینو کاملا تو چشای خوشکلش احساس میکردم که نیتش چیه دستشو آورد بالاتر و گذاشت رو کیرم خیلی تعجب کردم نگاش کردم خندید هیچ وقت یادم نمیره اون چهره زیباش گفت که نگه دار همین جاست پیاده شدیم یه 2 کلیومتری پیاده رفتیم رسیدیم یه جای خیلی قشنگ سرسبز زیر یه درخت نشستیم جلومون یه رودخونه بود یکم باهم حرف زدیم مشخص بود که خیلی حشری شده بود طاقت نیاورد پرید تو بغلمو محکم فشارم داد و گفت عاشقتم لبامون رفت تو همو بدنمو لمس میکرد منم دستموگذاشتم رو سینه های خوش فرمشو با دست دیگه کمرشو گرفته بودم تپش قلبشو احساس میکردم بلند شدو پیرهنمو بیرون آوردو سرشو گذاشت رو سینه م و دست میکشید روش سینه هاشو بیروز آوردمو با نوک زبونم پستوناشو لیس میزدم چشاش خمار خمار بود معلوم بود خیلی وقته سکس نداشته دستو گذاشتم رو کسش داشت دیوونه میشد با صدای گرفته ش گفت سهیل بلند شو که دیگه نمیتونم طاقت بیارم شلوارمو یکم آورد پایینو کیرمو تا ته گذاشت تو دهنش گلوشو احساس میکردم خیلی حرفه ای ساک میزد و میمکیدش بلند شدو پای راستشو از شلوارش بیرون آوردو یکم پایین کشید شلوارمو کشید پایینو به پهلو دراز کشید وای چقد سفید بود پای راستشو بلند کردو از پشت کیرمو گرفتو گذاشت سر کسش من که از خود بی خود شده بودم خیس خیس بود کس نازش اول با کیرم کسشو مالیدم اروم گذاشتم توش یه کس داغ داغ که تا ته رفت پایینو یه آه عمیق کشید که همه وجودم لرزید همش مییگفت سهیل محکم سهیل جونم عزیزم فشار بده تلمبه بزن شروع کردم به تلمبه زدن و از پشت سینه هاشو گرفته بودم 10 دقیقه تلمبه زدم که آهی کشید و یه گرمایی تو کسش احساس ردم فهمیدم ارضا شده گفتم عزیزم ارضا شدی گفت نه ادامه بده فهمیدم به خاطر من اینو میگه منم چند تا دیگه محکم زدم که آبمو ریختم تو کسشو همونجوری بغلش کردمو چشای مستشو بوسیدم اولین سکسم بود و بعد اونم سکس نداشتم نوشته
0 views
Date: September 1, 2018
سلام مهناز خاله هستم اهل حال و سکس همه جوره هستم همه جا میام فقط تماس بگیر
۰۹۲۲۷۹۱۴۱۰۴
اینم شمارم
سلام مهناز جون ساکن کجایی من ساکن رشت هستم۹۱۱۸۸۵۰۳۴۷ ۰