چند وقتی میشود که تو خيابون هنگام تو یکی از واحدهای اداری مسکونی یه ساختمون به دفتر ساختمونی دایر کرده بودم و اومدم تو روزنامه به آگهی واسه استخدام به منشی دادم روز اول چند نفری اومدن اما هیچکدام نه به دلم نشستند و نه شرایطی که من میدانم رو داشتن من دنبال به زن مطلقه بودم که هم بهش کار بدم و هم اینکه نیازهای جفتمون رو برطرف کنم حوالی عصر بود به خانم با قد بلند و هیکل درست با چشمان درشت و موهای فر وارد دفتر شد بلافاصله بعد معرفی خودش فرم استخدام رو دادم بهش که پر کنه و اونم شروع کرد به پر کردن همونطور که داشت فرم رو پر میکرد منم نگاهم به لای پاهاش بود و مدام دعا میکرد که خدایا مطلقه باشه بعد اینکه فرم رو پر کرد دادش بهم و من با به حالت کامل جدی نگاهی به فرم کردم و دیدم تو قسمت ازدواج نوشته از همسرم جدا شدم تو دلم قند آب شد با همون نگاه جدی دنبال این بودم که به ایرادی ازش بگیرم گفتم خانم شما سابقه کارتون که و به آفيس هم تسلط ندارید و پیشنهاد حقوقتان رو ننوشتید به لبخندی زد و گفت سریع یاد میگیرم منم ادامه دادم با اینکه به ماه آزمایشی بیان مشکلی ندارید اونم به کم مانتوش با دستش کشید بالا و با نگاه نافذش گفت نه مشکلی ندارم منم تو ادامه گفتم از فردا صبح میتوانی کارت رو شروع کنی شب موقع خواب مدام بهش فکر میکرد و اینکه چکارش کنم صبح زودتر رفتم دفتر و منتظر شدم بیاد ساعت هشت بود که اومد منم بعد احوالی گفتم نیم ساعت تاخیر داشتن خانم محمودی گفت آقای مهندس من از خونه تا اینجا پیاده پیام بعد رفتم و شروع کردم به تعریف وظایفش تا ظهر هم سرمون گرم کار بود که نفهميديم چطوری گذشت ساعت دو بود ديگه مشتریان رفتند کم کم منم رفتم در رو بستم و گفتم بیاید بهتون آفيس آموزش بدم اومد نشست کنارم و شروع کردم به یاد دادن همینطور که کنارم بود چند باری دستم خورد به پاهاش یه جوری شده بودم بدنم داغ شده بود یهو اومد دستش رو ببره سمت ماوس بدنش خورد به بدنم منم آروم دستمو گذاشتم رو پاهاش دیدم هیچ نگفت به نگاهی بهم انداخت منم لباس گذاشتم رو لباش به مانتو تنگی پوشیده بود گفتم بیا رو پاهام بین اومد نشست و گرمی رانش رو پاهام حس میکرد کریم راست شده بود دستمو انداختم رو سینه هاش و شروع کردم به مالیدن سینه هاش گفتم پاشو بریم تو اتاق به اتاق تو دفترم بود که توش تخت تاشو داشتم رفتم تخت باز کردم و گفتم خانم محمودی بیان اومد و با دستان خودم مانتوش رو درآوردم و انداختمش رو تخت سریع پریدم روش و از پشت روش دراز کشیدم وای چه حسی داشت کل بدنش لمس میکرد چه پاهای کلفت داشت کریم از تو شرت آوردم بیرون و از پشت شلوارش کشیدم پایین کریم از لای شرتش بردم تو اونقد شق شده بود که مطمن بودم راست میر تو کسش به بالشت گذاشتم زیر شکمش و کیرمو آروم کردم تو کسش وای چقدر نرم بود از تمام کسانی که دیده بودم نرم تر بود تا ته کردم توش گفت آقا شهاب تا ته بکن تو منم تا آنجایی که میتوانم فشار دادم تو دستم اندخته بودم تو سینه هاش هر سینه هاشو هم مینالید کیرمو تا ته میرفت تو کسش وای که چقدر جیغش دوس داشتم با تمام توان نیم ساعت تمام تلمبه میزنم چه کونی داشت نوشته
0 views
Date: March 5, 2019