شهوتی که باعث مرگ شد

0 views
0%

سلام به تمام دوستان شهوانی من مهدی هستم دفعه دومه که خاطرمو مینویسم اولین خاطره که نوشتم 8 8 8 2 8 1 8 8 1 8 9 86 8 7 8 4 8 8 8 8 7 9 87 9 85 9 87 8 8 بزرگترین اشتباه بود این خاطره که مینویسم جز بدترین و ناراحت کننده ترین خاطره و اشتباهی که جون یه جوون رو گرفت وقتی خاطره اول رو نوشتم میدونستم بهم فوش میدید ولی از یه طرف بهم حق بدید من آدمی بودم که نمیتونستم دختر بازی کنم اصلا بلد نیستم تو شهری هستم که سرگرمی همه هرویین و شیشه بود منم به تبعیت از همه افتاده بودم تو مواد و قاچاق مواد میکردم از نظر مالی تامین بودم از نظر هیکل و زور خوبی داشتم اکثرا جونایی که معتاد بودند پیشم می آمدن واسه خرید مواد منم اگه می دیدم طرف رو میشه گایید باهاش د وست میشدم جنس بیشتر می دادم و طرفو جذب میکردم و خفتش میکردم کافی بود با هم تنها میشدیم من از این کارا خیلی انجام دادم ولی این خاطره که میگم برمیگرده به چهار سال پیش قبل از هر چیز بگم این خاطره زیاد سکسی نیست و پر از لاشی بازی های منه که به جون یه انسان ختم شد این خاطره یه جور گفتنشه که بتونم از فکرش رها شم من تازه هفتصد گرم هرویین و شیشه رو آوردم جنس و خورد کردمو خطی که برای کاسبی بودو روشن کردم و سوار دویست شدم تو دهنم پر جنس بودو تو شهر راه افتادم که به مشتری جنس بدم چنتا مشتری راه انداختم یدفعه یکی زنگ زد یکی از مشتری های همیشگی گفتم بیا تو پارک اصلی شهر رفتم اونجا دیدم یه پراید دو نفر نشستن رفتم جلوش دور زدم که قیافشون رو ببینم که مامور نباشن دیدم همون مشتری همیشگی با یه پسره که کنارش نشسته یه کم بیشتر دقت کردم و نزدیک رفتم واویلا این چی بود میدیدم تا به این لحظه از عمرم خوشگل تر و زیباتر از این بچه ندیده بودم چشمام خشک شد رو لبای قلوه ای و زیبا انگار خدا واسه صورت و لبای این بچه کلی وقت گذاشته هر چی بگم خوشگل کم گفتم از طرز نشستنش معلوم بود بلند قده معلوم بود این بچه خلاف نمیکنه خودمو جمع و جور کردم تو دلم گفتم اینو من میکنم هر طور باشه باید بکنمش جنس و دادمو پولمم گرفتم و رفتم ولی از فکرم نمیرفت این کی هست که تا الان ندیدمش متمعن بودم همشهری نیست تا فردا همش نقشه میکشیدم از چه راهی وارد شم و فشارش بدم قیافه و لباش تو ذهنم مرور میکردم تا فرداش دوباره خطم زنگ خورد دیدم همون پسره هرویینی که دیروز با بچه دیدم همین شمارشو دیدم جواب دادم قرار گذاشتیم بیاد جنس بدم سوار دویست شدم و با یه چرخ و یه پا رو زین میرفتم میخاستم جلوی بچه خود نمایی کنم همون پارک قرار گذاشتیم وقتی پراید رو دیدم که دو نفره خوشحال شدم چنتا حرکت نمایشی هم زدم و اروم کنار پراید ایستادم این بار فقط سلام کردم و نگاهش نکردم جنس رو دادمو همین پولو گرفتم بچه بهم گفت اینجا گل سراغ داری خشکم زد بهش گفتم بهت نمیاد اهل دود باشی گفت خیلی کم میکشم هرویینی که کنارش بود گفت نمیخاد داش گفتم نه من بهترین گراس رو تو این شهر دارم جلوش قمپوز در آوردم گفت پس برو تا ما پشت سرت بیاییم گفتم باشه بردمش تو مکان خودم بهشون گفتم برین تو بشینید یه کم دیگه دوا دادم به هرویینی که بیاد بشینه اونم خوشحال شد و گفت باشه پسره میگفت میخاهی برو بیار ما هستیم هی بهونه آوردم آخر راضی کردمشون رفتن تو مکان منم رفتم هی به خودم می گفتم هرویینی رو بنداز زیر چک ولقد پسره رو بکن ولی بعد پشیمان شدم رفتم بیرون زنگ زدم یکی از بچه ها یه گراس اتم آورد برام رفتم تو گراس رو در آوردم و دادم به بچه خودمم یه فویل صاف کردمو نشستم یه کم دوا ریختم شروع کردم کشیدن پسره گفت من بلد نیستم بار کنم گفتم خوب بلد نیستی چرا میکشی گفت زیاد نمیکشم خیلی کم میکشم گفتم باشه من بار میکنم میخاستم پسره رو نگه دارم میدونستم گراس رو بکشی لش میشی و نمیتونست از جاش جم بخوره نامردی نکردمو یه چلیم دریایی درست کردم و دادم کشید هر سری دود غلیظ تر من که دوایی بودم خایه نمی کردم بکشم بهش گفتم بدبخت گراسش خوبه یه وقت قفل نکنی گفت نه اون دوستش که اصلا براش مهم نبود این لباش رو میزاشت رو چلیم و دود رو حبس می کرد و می دیدم عشق میکردم واقعا چرا این بچه تو صورتش هیچ نقصی نداره بگذریم چنتا دود گرفت و چت شد وای وقتی چت شد این چشای درشتش که قرمز شده بودن زیبایی آین بچه رو چند برابر میکرد اول کار خیلی مودب رو چهار زانو نشسته بود ولی نعشگی کراس زد بالا این یواش یواش ولو شد اون دوستش داشت چرت میزد خاستم حرکت بزنم ولی باز پشیمون شدم شروع کردم باهاش حرف زدن گفتم بچه اینجا نیستی تا الان ندیدمت گفت چرا اصلیاتا همشهری هستیم ولی تهران زندگی میکردم پدر و مادرم جدا شدن و من پدرم آمدیم اینجا زندگی کنیم گفتم این هرویینی چی تو میشه گفت پدرم با پدر این همکاره و منم چون اینجا دوستی ندارم با این دوست شدم که دیدم اونم سر بلند کرد فهمیده بود نقشه کشیدم براش که بهم گفت یه کم دیگه جنس بده فهمیده بود میخاست از آب گل آلود ماهی بگیره منم مجبور بودم و دادم و اون دوباره رفت تو هرویین کشیدن یه نگاه به پسره کردم دیدم از چتی زیادی کره کرده زنگ زدم رستوران و سه پرس غذا سفارش دادم غذا رو آوردن غذا رو خوردیم و یه کم دیگه دوا به هرویینی دادمو یه کم هم گراس مونده بود آوردم جلو بچه که گفت نه میرم خونه اگه بابام ببینه بدبخت میشم گفتم پس نگه میدارم دوباره آمدی پیشم بکش تا یه مدت روال همینطور بود اون دوتا می آمدن و من دوای مفت میدادم هرویینی میکشید و سیگاری مفت و غذای مفت شد کار هر شب شون ولی بی ناموس هرویینی حتی واسه ریدنم منو با بچه تنها نمیزاشت یواش یواش بیشتر رفیق شدیم تا یه روز دیدم زنگ زد گفت بابام نیست من تنهام یه کم گراس میاری دم خودمون منم سریع رفتم از دوستم گرفتمو رفتم دم درشون بهش دادم گفت بیا خونه تنهام گفتم اون دوایی مفت خورم پیشته گفت نه شیطون رفت تو جلدم رفتم تو خونش ولی با ترس و لرز چون کلی دوا همراه بود رفتیم تو و دوباره چلیم درست کردمو فکر میکردم بکنمش یا نه همینطور که بدنش رو صورت نازشو هیکل بی نقصشو میدیدم میگفتم اگه خفتش کنم یه بار واسه همیشه است ولی اگه الان که تنهایی باهاش کاری نکنی بهت اعتماد میکنم و همیشه میتونی بکنیش تو همین فکرا بودم که دمه چلیم میدادم بهش گفتم اشکال نداره چنتا دود دوا بگیرم گفت بگیر منم فویلم رو صاف کردم و جنسمو ریختمو آب کردم و اونم چت روبروم نشسته بود و منو نگاه میکرد چنتا دود گرفتمو زیر زیر نگاهش میکردم دیدم داره به فویلم نگاه می کنه فهمیدم میخاد هرویین امتحان کنه با نگاهش بهم میگفت بده یه دود بگیرم ولی روش نمیشد به زبونش بیاره بهش گفتم چیه چشمت تو این فویل و فندک منه نکنه میخاهی بدبخت بشی گفت فقط میخام امتحان کنم گفتم نه نمی دم بهت گفت فقط یه دود گفتم نه حرفشم نزن تو دلم به خودم فوش میدادم که چرا میگی نه بهش بده بزار وابسته بشه کنار خودت نگهش دار و وقتی اعتیادش سنگین شد ازش استفاده کن آخری گفتم باشه بیا بکش دودک دوا رو دادم بهش و یه دود دادم و پشتش سیگار دم گرفت داد بیرون گفت بسه دمتگرم گفتم حداقل دو سه تا بگیر مزش رو بفهمی دوتا دم دیگه بهش دادم و تو دلم گفتم از الان دیگه مال خودم شدی نعشه شده بود با سه تا دم چپ کرده بود بهش گفتم دفعه اول و اخرته و جایی نفهمم گفتی من بهت دادم گفت باشه از خونش آمدم بیرون فرداش زنگ زد گفت کجایی با دوست دواییش بود گفتم بیایید خونه من آمدن نشستن و مثل همیشه اون سیگاری میکشید و دوستش دوا یدفعه دیدم اس آمد دیدم شماره همون بچه هست اس داده بود اینو بپیچونیم بریم دور بزنیم گفتم باشه سریع بلند شدم و گفتم پاشید یه چشمکم به بچه زدمو گفتم من باید برم مشتری راه بندازم همون رفتیم یه ربع بعد زنگ زد بیا دنبالم رفتم دنبالش تو شهر یه چرخ زدیمو رفتیم خونه من نشستیم من مثل همیشه شروع کردم کشیدن دیدم چشاش قفل رو فویل یه لبخند زدمو گفتم توام بگا رفتی بیا اینقدر نگاه کردی دود تو گلوم گیر کرد از اون روز چنتا دود چنتا دود می گرفت یواش یواش زیاد شد و اجبار به مصرف شد ولی هنوز قیافش تک بود تا جایی رسید از منم بیشتر میکشید یه روز تو خونه با خنده گفتم تا الان خرج خلافتو دادم حقمه یه حال بهم بدی اصلا قصدی نداشتم کاری نمیخاستم کنم به شوخی گفتم جواب داد وظیفته بهم زور نشست یه گاز کوچیک جلوم بود داشتم پایپ تمیز میکردم پایپ و گازو پرتاب کردم سمتش گفتم وظیفمه تا الان هیچی نگفتم حتی پول نهار و خلافو لباستم دادم بکن کس کش بیناموس خشکش زد فکر کرد شوخی میکنم آخه از گل کمتر نگفته بودم بهش گفت داداش ترو خدا شوخی کردم گفتم گوه نخور اگه وظیفه من خرج کردنه وظیفه تو دادنه رفتم سمتش دیدم نشسته رفت عقب گفتم من امشب میکنم شروع کرد معذرت خواهی و بوسیدن من هر بوسی که از لپم میکرد کیرم گنده تر می شد آخر بهونه رو دستم داده بود منتظر بودم تا اون لحظه دلم نمی آمد کاری کنم ولی اون حرف بهونه خوبی بود بهش گفتم ببین امشب هر طور شده باید یه حال خفن بهم بدی دید که من جدی هستم گفت باشه ولی بعد از این منو نمیبینی گفتم باشه اگه تونستی بدون من دووم بیار گفتم حالا خودت لخت میشی یا کمکت کنم بازم نشسته بود هنوز باور نمی کرد رفتم کنارش دستم انداختم دور گردنش صورتمو بردم نزدیک گوشش گفتم ببین امشب بخاهی نخاهی تمام بدنت مال منه پس سخت نگیر روشو برگردوندم سمت خودم لبای نازشو چسبوندم به لبام خیلی اروم لب پایینشو بوسیدم بعد لب بالاش دیدم خیلی سرده خودمو جدا کردم گفتم اینقدر خشک نباش دوباره چسبیدم به لبش وای خدا این لب از لب هر دختری که دیده بودم زیبا تر و خوش فرمتر بود دلم نیومد از لبش جدا بشم همینطور که لبم رو لباش بود دست انداختم تیشرتش رو در آوردم آخ نمی دونم چطوری توصیفش کنم بدن سبزه روشن بدون هیچ مویی لاغر خوش اندام صورت زیبا نوک سینه هاشو با انگشتم بازی کردم سرمو آوردم رو گردنش سمت چپ گردنشو غرق بوسه کردم یواش یواش حس کردم داره داغ میکنه از روی کردنش با زبون رفتم سمت لاله گوشش با زبون بازی میکردم صورتش میبوسیدم بهش گفتم به کمر بخاب خابید دراز کشیدم رو ش دوباره لباش رو می خوردم واقعا از خوردن اون لبا هیچکس سیر نمیشه آمدم پایین نوک سینه هاش شق بود با زبون اروم دور سینه چپ و راستش رو لیس میزدم نوک سینشو یه گاز اروم گرفتم وای چرا این بدن این صورت اینقدر ناز بودن آمدم پایین تر همه جای شکمش رو میبوسیدم زبونمو دور نافش چرخوندم دست انداختم کمربندش گفت مهدی تا دیر نشده بیخیال شو گفتم مگه میشه از این بدن بیخیال شد کمربند رو باز کردم اروم کشیدم پایین گفتم کمرتو بده بالا بزار شلوات بیاد پایین همراهی کرد فقط یه شرت تنش بود تازه موهای پاش بور شده بود خیلی کم بودند و روشن که به خشگلی بدنش اضافه میکرد بهش گفتم به شکم بخاب بزار پشتت بهم باشه برگشت اروم شرتشو دادم پایین چی میدیدم این چه کون خوش کلیه سبزه روشن خطی که از بالای کونش شروع میشود رو با انگشت کشیدم تا سوراخش که بین اون دوتا کپل ناز بود ادامه دادم تا بین پاهاش سرمو آوردم جلو اول سمت راست و بوسیدم بعد سمت چپی این فرم کونو این فرم بدن رو تو هیچ فیلم پورنی نمیتونید ببینید خودم توی چند لحظه ضربتی کل لباسامو کندم با شرت شدم بهش گفتم بشین نشست منم کنارش نشستم گفتم میخام شرتمو تو دربیاری در آورد کیر ۲۳ سانتی رو دید خشک شد فقط داشت بر انداز میکرد گفتم این کیر امروز سیر آبت میکنه بهش گفتم بخور گفت اینو بیخیال گفتم دهنتو ببند امروز بدنت مال منه هر کاری میگم میکنی کرد تو دهنش تا نصفه بیشتر نمیخورد رو کلش فشار آوردم اوق زد گفتم درست بخور مواظب دندنت باش زخمو زار نکنی دوباره رفت خوردن رو شروع کرد وای چطوری توصیف کنم اون لبای ناز و زیبا دور کیرم بالا پایین میشدن منم دستمو میکشید رو کمر صافش اروم میخورد لباش بالا پایین میرفت خیلی بالا بودم نعشگی شیشه شهوتم رو زیاد کرد از اون طرف نعشگی دوا کمرمو سفت میکرد تو این دنیا نبودم که سرشو بلند کرد و گفت خسته شدم بسته گفتم باشه پس چهار دست و پا شو حالت سگی حالت سگی شد رفتم روغن زیتون برداشتم واسه اینکه زیاد درد نکشه یه کم کونشو چرب کردم انگشتمم چرب کردم اروم فشار میدادم گفت درد میاد نکن این کارو بیخیال شو ولی نمیدونست از اول کلی برنامه ریزی کردم گفتم شل کن اینقدر حرف نزن انگشت اشارمو اروم فشار میدادم اونم ای و اوی میکرد ه همینطور فشارشو زیاد کردم تا جایی که توانستم یه انگشتی جا دادم دوباره دو انگشتی فشار دادم اونم منو التماس میکرد قسم میداد هر چی این کارو میکرد شهوتی تر میشدم تا آخر کل دوتا انگشت جا باز شد حالا نوبت کیر دراز بود دوباره با روغن زیتون چرب کردم وای این حرکت دوسدارم کیرمو از بالای کونش اروم کشیدم تا دم سوراخش وقتی رسید دم سوراخ گفتم شل کن اروم فشار دادم یه کم رفت تو سریع خودشو کشید جلو منم خابوندم یه متکا دادم زیر شکمش کونش آمد بالا پاهامو قلاب کردم دور پاهاش نتونه در بره دوباره کیرمو گزاشتم اروم فشار دادم سر و صداش رفت بالا دستمو آوردم جلو دهنش گفتم تحمل کن یه پارچه دادم گفتم درد گرفت اینو گاز بگیر کیرمو فشار دادم خودشو سفت کرد یدونه با تمام قدرت زدم رو کونش گفتم شل کن کسکش شل کرد دوباره فشار دادم اینبارسرش کامل رفت تو نگه داشتم وای چقدر داغ بود یه کم دیگه فشار دادم هر فشاری که میدادم چند سانت میرفت تو اونم هی محکم تر پتو رو گاز می گرفت تا جایی رسید که شکمم کمرشو پر کرد آخری هر چی توان داشتم فشار دادم تا ته بره زد زیر گریه در گوشش گفتم تحمل کن تا عادت کنی تو دیگه شدی کونی و چاقال شخصی من جوری شد که کل بدنم رو کمرش بود تمام گرمای بدنش رو حس میکردم دستمو آوردم رو سینش پشتش رو میبوسیدم یه کم بیشتر از حد نگه داشتم تا عادی بشه و گریش بی افته صدای گریه هاش کمتر شد منم آرم بالا پایین کردم انگار کیرم بین دنده های آچار فرانسه گیر کرده بود به زور بالا پایین میشدم ولی روغن زیتون کار خودشو کرده بود یه کم بیشتر بالا پایین کردم و تند تر کردم دستم رو نوک سینش بودو لبام رو کمرو گردنش کیرمم تو کونش بالا پایین میشدم سرعت رو زیاد کردم از همه جام عرق زده بود بیرون اینقدر نعشه بودم ابم نمی آمد سرعتم زیاد شده بود حس میکردم اونم خوشش آمده بود اینقدر تلم زدم خسته شدم کیرمو در آوردم دوباره حالت سگی کردم روغن مالی کردمو باز فشار دادم راحتر از قبل تو رفت بهش گفتم تو عقب جلو کن خسته شدم من ثابت بودم و اون خودش عقب جلو میکرد منم دستمو از زیر گردنش تا انهنای کمرش میکشید بالاترین و زیباترین سکس بود حس کردم ابم داره میاد گفتم دوباره بخاب از حالت سگی در آمد و خابیدم دوباره کردم تو اینبار تلم های خشنی میزدم تا حس کردم یه چی از نک پاهام تا نوک کلم جمع شدن دارن میان سمت کیرم همون تو نگه داشتم کیرم دل بدی میزد تا کامل خالی شد داخلش تا یه ربع روش بودم نمیتونستم از جام بلند شم تا جایی که کیرم خودش تو کونش خابید و آمد بیرون از روش بلند شدم و شروع کردم کشیدن اونم لباس پوشید رفت دستشویی رفت سمت در که بره که گفتم درم کامل ببند چون این در دیگه باز نمیشه رفتی همه چی تموم که دیدم رفت با خودم گفتم این مجبوره آخه تا اون موقع پول هرویین نداده بود و کنار من میکشید رفت چند روزی از دور هواشو داشتم تا فهمیدم یه نفر به هوای مفت کشی برده بودتش خونه و چند نفری کردنش بعد اون قضیه که چند نفری گاییدنش دوباره برگشت پیشم از اون موقع دیگه نتونستم دوباره حرکتی بکنم یه جور خودمو گناهکار میدیدم گناهکار که من باعث موادی شدنش بودم باعث کونی شدنش حتی چند بار کمپ بردمش ترکش دادم خرجش کردم ولی چون خودم مصرف کننده بودم دوباره میکشید تا دوسال پیش که با مواد گیر کردم رفتم زندان تو زندان شنیدم تزریق کرده و اوردوز کرده و مرده این همون دلیلی بود که توبه کنم بچه بازی رو و از مواد پاک بشم من خیلی گناه کردم خفگیری زورگایی قاچاق فروشی هم مواد هم اسلحه هر خلافی که بود من دست انداختم ولی یه روز به خودم آمدم دیدم به جز خودم خیلی انسانها رو بدبخت کردم به خیلی از زنایی که شوهرشون معتاد بود تجاوز کردم می دونم نمی تونم جبران کنم میدونم نمیبخشن ولی حداقل کاری که ازم بر میاد اینکه درست زندگی کنم دیگه اشتباه نکنم میدونم زیر این خاطره همتون فوش میدید این خاطره برام بیشتر یه اعترافه به گناه تا یه کم از نظر عذابی و فکری ارومتر بشم نوشته

Date: February 17, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *