سلام من عضو شهوانی نیستم ولی تقریبا با گوشیم که ایفون هست هر روز نگاه میکنم داستان نویسی هم بلد نیستم این هم به خاطره هست که خواستم شما هم بخونید هیچکدوم از اسامی و مکانها واقعی نیست اما خاطره ام کاملا واقعی هست من واسه شرکتم اگهی استخدام داده بودم یه روز عصر که همه واسه مصاحبه اومده بودن از بین مراجعین یه دختر بود که اندامش محشر بود اما تیپش معمولی بود و بدون ارایش بود اما خیلی زرنگ و کاربلد و روابط عمومی بالایی داشت رو صندلی که نشسته بود دیدم باسنش همه جای صندلی را پر کرده نوزده سالش بود ناخواسته بهش گفتم که بهتون زنگ میزنم از شنبه بیاد اونم شنبه اومد و شروع کرد به کار و واقعا شرکت رو از این رو به اون رو کرد دزدی ها رو در اورد و خیلی کار ها که من همیشه مدیونش هستم اگه مجرد بودم حتما باهاش ازدواج میکردم بگذریم اون همش به فکر ساختن شرکت بود و من همش دنبال ولگردی راستی اون کمکم کرد لذت پاک زندگی کردن رو بفهمم همش به کونش فکر میکردم کمرش باریک بود اما کونش واقعا بزرگ بود سینه هاش هم محشر بود یه شب شروع کردم بهش اس دادم و اس ها را کمی سکسی کردم که اونم میگفت بعدش بعدش و منم اسها را سکسی تر میکردم اخرش منو خیلی ترسوند و گفت منو چی فرض کردی ما همکاریم وووو منم که حسابی ترسیده بودم کلی عذر خواهی کردم و دیگه اس ندادم صبح اومدم شرکت و محلش نذاشتم دو روز اینجوری گذشت و روز سوم بهم گفت چرا اینجوری رفتار میکنین منم گفتم چه جوری خب ما همکاریم روز های بد رفتارمو بدو بدتر کردم یه شب بهم اس داد منم نوشتم لطفا اس ندین شما ادم خطرناکی هستین اون هر چقدر میخواست بهم بفهمونه که از رفتار اون شبش پشیمونه من بدتر ازش عمدا فرار میکردم تا اینکه یه روز که من بیرون بودم بهم زنگ زد و گفت که رفتارتون واسم غیر قابل تحمل هست و بیاین تسویه حساب کنیم من دیگه کار نمیکنم منم گفتم باشین میام حرف بزنیم اومدم دیدم مشتری داریم مشتری که رفت من رفتم پشت صندلیش وایسادم و دستامو گذاشتم رو شونه اش کمی ماساژ دادم و گفتم چرا میرین وکلی حرف زدم اروم گونه اش رو بوسیدم و دیدم خندید لبامو بردم طرف لبش اونم ازم لب گرفت دستشو گرفتم بردم اتاق خودم سر پایی بغلش کردم لب گرفتیم لبامو حسابی میخورد اروم دستامو بردم از رو شلوار کسشو بازی دادم دیدم صداش در اومد خوابوندم رو مبل سینه هاش رو خوردم سفید و سفت و خوشگل بودن شروع کردم لختش کردم پاهاشو باز کردم کسش واقعا محشر بود کمرش باریک رونای خوش فرمی داشت شروع کردم کسشو بخورم دیدم داره بیهوش میشه دیدم بار اولش هست که میخواد سکس کنه یه لحظه خواستم بیخیال بشم و بلند بشم اما خودش گرفتو کشید روش دویاره ازم خواست بخورمش منم انقدر خوردم اب کسش زد بیرون اروم خوابیدم روش و گذاشتم لای پاهاش میمالیدم و اون حال میکرد بهم گفت نمیخوای تموم بشی گفتم اول تو گفت مگه منم باید ازضا بشم منم گفتم اره دیدم داره پرواز میکنه رفتم کرم اوردم و کمی بهش لیدو کایین زدم و مالیدم سوراخ کونش چند دقیقه بعد فهمیدم کمی بیحس شده اروم اروم سر کیرمو بردم توش و تلمبه زدم دیدم خوشش میاد بعد من خوابیدم اون اومد رو من و شروع به عقب و جلو کردن کونش میکرد دیدم داره سرعتشو زیاد میکنه بعدش اسممو صدا میکرد و میگفت محکمتر تا تهش بزن منم زدم جیغی کشید و افتاد رو من بعد من برش گردوندمو سینه هاشو زانو هاشو گذاشت زمین و کونش موند بالا منم از پشت گذاشتم تو کونش دو سه تا که زدم دیدم نمیتونم دوتم بیارم و ابمو کلا خالی کردم تو کونش بهترین سکس عمرم بود از اون روز دیگه با هیچ کس سکس نکردم و فقط با اون دوست شدم چند ماه بعد فهمیدیم واقعا عاشق هم شدیم خیلی دوسش دارم همیشه کنارم هست همه جوره کمک کرده که شرکت رو گسترش بدم اما یه خواهر داره که تحریکش میکنه و بعضی وقتها دعوامون میشه ما هروز الان تقریبا با هم سکس داریم اما اصلا برامون تکراری نمیشه و هر روز تازگی داره من همه چیزمو مدیون اون هستم اگه اون نبود الان معلوم نبود سرنوشت من چی میشد اگه بد نوشتم ببخشین نوشته
0 views
Date: July 27, 2018