شوق کون دادن

با سلام به بر و بچه های گل شهوانی من حسن هستم 16 ساله از نیشابور داستانی رو میخوام براتون تعریف کنم که مربوط به همین تابستونه من اول دبیرستان هستم چند وقتی بود که خیلی علاقه داشتم گی رو تجربه کنم اما مطمئن نبودم به کی باید اعتماد کنم تو دوران راهنمایی با اکثر پسرای همسایمون گی در حد لاپا داشتم اما مشکل این بود که همه شون دوس داشتن بدن تا بکنن منم این شوق خودمو پنهون می کردم چون کیراشون کوچیک بود داستان از اونجا شروع میشه که روز آخر مدرسه راهنمایی با چندتا همکلاسی جمع شدیم کارنامه گرفتیم و مشغول صحبت تو مدرسه شاگرد اول کلاسمونم بود اونجا حرف از کردن شد فهمیدم شاگرد اوله به اسم وحید کونیه یادمه با امیر حسین بعد از 20 دقیقه مخ زدن بردیمش تو دستشویی مدرسه کون تپلی داشت اول من کشیک دادم و نگاه میکردم وحید شلوارشو در آورد دست رو دیوار گذاشت امیرحسین تا کیرشو درآورد شاخ درآوردم خیلی کلفت بود با یه تف درکون وحید گذاشت تو و تلمبه میزد وحید داشت از لذت جر میخورد میدیدم کیر کوچیکشم شق شده حسابی چند دقیقه کردن که یه نفرو از دور دیدم داره میاد به بچه ها گفتم خودشونو جمع کردند این قضیه گذشت و من به فکر کیر امیرحسین بودم تو تابستون با امیر میرفتیم کلاس فوتبال تا ائنجا با دوچرخه امیرحسین میرفتیم یه روز که منو سوار کرده بود گفتم امیرحسین خودمونیم عجب کیری داری گفت مواظب باش کونتو جر نده منم گفتم از خدامه گفت دردت میگیره ها گفتم من از خدامه جرم بدی منو برد تو یه ساختمون نیمه کاره بهم گفت تف بزنم گفتم نه بدون تف جر بده کون تنگمو ناگهان دردی رو حس کردم که چشام سیاهی رفت کشید بیرون و گفت من که گفتم دردت میگیره تا 10 دقیقه داشتم از درد میمردم بعدش پاشدیم رفتیم خونه هامون و هفته بعدش خونشون خالی شد و رفتم خونشون 20 دقیقه کیر کلفتشو ساک زدم و اون با سوراخ کونم ور میرفت و با روغن چربش کرد بعدش یه بالشت زیر کونم گذاشت و تا ته کیرشو چپوند تو کونم دردم این با واقعا کم بود و فوق العاده حال کردیم از اون روز تا الان من هر هفته کون میدم به امیر امیدوارم از داستانم خوشتون اومده باشه نوشته