چو فرهاد ندارد کَسی آلتی بدین گونه او می کند حالَتی که از اَشک شیرین شَود سِیلآب که از آهِ شیرین پَرَد چَند خواب بِدین گونه فرهاد کُنَد تاپ تاپ گهی پشتُ و گهی از جلو نابِ ناب اگر فرهاد وار بِگاید این فیل مَرد شَوَد رویِ شیرین گهی سُرخ و زرد چو خواهی چو فرهاد شَوی کیر مَرد بِباید بِگا دادَنی سِفت و سَرد چنان که شَود پاره شیرین زِ درد زِ این گونه رَسم بگا دادَنی نهانند تو را یِک حشر آدمی حشر آدمی را خَطَر است و بَس که او فَرهاد وار کُند راست دَست کُس و کون شیرین شَود چاک بَست که گوییم به او ایولُ و نازِ شَست همانطور که دیدی کَزین دیدگاه برو جَق بزن یاد شیرین کَمی گاه گاه برو جق بزن کز نیاید من و تو چنین آلتی نکردیم و نخواهیم کرد روزی چنین حالتی ناموسا اگه حال کردین برید این پایین و این کُسشری که تلاوت کردم رو لایک کنید نوشته
0 views
Date: April 22, 2020