طاهره یا فاحشه

0 views
0%

سی و پنج سالمه مجردی زندگی میکنم شوهر نکردم نه بی ریخت نیستم اینو من نمیگم نگاه مردا میگه چرا با پدر و مادرم زندگی نمیکنم اصلا چرا اینارو مینویسم عجله نکن میفهمی کی حاضره با یه دختر هرچی هم خواستنی باشه ولی مرضی مثل ام اس داشته باشه ازدواج کنه تو میتونی با یکی زندگی کنی که میدونی دیر یا زود مثل یه تیکه گوشت میفته یه گوشه و باید براش پرستار بگیری تا بهش غذا بده بشوندش سر لگن و یا برای این که دیرتر به این مرحله برسه کلون کلون خرج دکتر و دوا و فیزیوتراپیش کنی البته هستن کسایی که جوگیر میشن و این کارو میکنن ولی بعد توش میمونن اونوقت زندگی مخصوصا برای زنه یه جهنمی میشه که روزی هزار دفعه آرزوی مرگ میکنه نمونه شو دیدم واسه همینم اگه کسی هم میخواست باهام ازدواج کنه من قبول نمیکردم با پدر و مادرم نمیتونستم بمونم چون پولشو نداشتن که خرج دواهای گرون رو بدن عاقبتش میشد یه زندگی نکبتی مرگ تدریجی باید یه تصمیمی میگرفتم یه تصمیم سخت که گرفتم مبارزه از هر راهی که بتونم 25 سالم بود هنوز تحرک خوبی داشتم فقط زود خسته میشدم یه کار مناسبی پیدا کردم حسابداری تو یه شرکت بعد از دو سه ماه یه آپارتمان نقلی ولی تمیز اجاره کردم حقوقم فقط کفاف اجاره و زندگی بخور و نمیر رو میداد ولی مرضه که اینا رو نمی دید میرفت جلو زودتر خسته میشدم پام بیشتر پیچ میخورد از خواب که میخواستم بلند شم رختخواب ولم نمیکرد باید زودتر کاری رو که واسه ش خونه گرفته بودم شروع میکردم و تنها چیزی رو که داشتم و براش تقاضا بود خرج میکردم تصمیم سختی بود ولی گرفتم دیگه وقت نداشتم کسی نبود که به دادم برسه باید خودم به داد خودم میرسیدم با فروش تنم نکته طنزش اینه که این مریضی میل جنسی رو هم کم میکنه از خشک شویی محل شروع کردم که جوون تر و تمیزی اداره ش میکرد موقع گرفتن لباسام گفتم پول ندارم اگه اشکالی نداره سر برج حساب کنم میتونین یه تیکه ش هم گرو نگه دارین قابل نداره خانم طاهری اگه بازم لباس دارین بیارین میزارم به حسابتون با لوندی گفتم شما آقایین کاش همه مثل شما فهمیده بودن دو سه روز بعد یه سری لباس دیگه بردم قاطیش لباس زیر هم گذاشتم که پیغامو کامل بگیره ببخشید حساسیت پوستی دارم خودم سختمه بشورم اگه زحمتی نیست نه کارمون همینه غیر از اونم همه جوره در خدمتم قربون مرامت چند روز بعد بهش تلفن زدم سلام میشه یه خواهشی بکنم شما امر بفرمایید میشه آخر شب خودتون لباسا رو برام بیارین با کمال میل اگه ممکنه یه کم پولم با خودتون بیارین که بتونم تا سر برج بکشم اونم به چشم به خودم رسیدم لباس خوابمو پوشیدم تو آینه به خودم نگاه کردم داشتم دق میکردم هیکل به این تمیزی باید چوب حراج بخوره ولی چاره دیگه ای نداشتم احمق احساساتی نشو از افلیج شدن که بدتر نیست وقتی اومد نیازی به تعارف و نمایش نبود گفتم رک و راست من به پول احتیاج دارم دخترم ولی تو فکر کن تن فروش امیدوارم اونقدر مرد باشی که این رابطه رو لو ندی نرخی ندارم هرچی کرمته میتونی یه ساعت بمونی اگه جنتلمن باشی بازم میتونی بیای او نوقت دخترگیم هم مال تو چاکرتم درکت میکنم با لبخندی که سعی میکردم مصنوعی نباشه رفتم پیشش نشستم ادکلن گرونی به خودش زده بود دست انداخت گردنم و گلومو بوسید باهاش همراهی کردم باید کاری میکردم حداکثر پولی که میتونم ازش در بیارم هیچ تجربه ای نداشتم غیر از یکی دو دفعه که 16 سالم بود با پسرخالم نصف و نیمه یه کارایی کرده بودیم هنوز حسی نداشتم رو زانوش نشستم و گذاشتم کارشو بکنه دکمه های پیرنمو باز کرد خودم سوتینمو دادم بالا یه جفت سینه ی بکر اجازه هست وقتی لبخند رضایتمو دید شروع کرد به خوردن با خودم فکر کردم مردا موقع عشقبازی چقده ضعیف به نظر میرسن یه دستش لای رونام خودشو رسوند به جایی که میخواست و شروع کرد به مالش بعد دستشو کرد داخل چه نرم و لطیفه کم کم یه حسی پیدا شد میشه بخورم اگه دوست داری تمیزه نشستم لبه مبل خودش شورتمو در آورد و شروع کرد به زبون کشیدن و مکیدن دیگه بفهمی نفهمی تحریک شده بودم هیچوقت فکرش نمیکردم اونم با یه آدمی که نمیشناسم نزدیک بود بریزم بهم ولی به خودم نهیب زدم احمق خرابش نکن از این به بعد همینه نقشتو درست بازی کن سرشو آروم گرفتم تو دستام یه کم با موهاش بازی کردم بریم رو تخت لخت شدم لخت شد ولی شورتش رو در نیاورد هدایتش کردم تا به پشت بخوابه من آماتورم ولی سعی خودمو میکنم درد و بلات بخوره تو سر هرچی حرفه ای به پشت خوابیده بود از روی شورت آلتشو گرفتم سفت بود غریزی باهاش بازی کردم و ماساژش دادم چشماشو بسته بود و کیف میکرد با خودم فکر میکردم بزودی این میره تو بدنم بعدشم مال مردای دیگه اصلا چرا بهش گفتم دخترم آخرش چی این دفعه نه بالاخره که باید این راهو برم برای خودم بهانه کردم باشه دفعه دیگه قرص هم که نخوردم شایدم اصلا قرص لازم نبود بسکه دیر به دیر پریود میشدم تخمدونام داشتن میخشکیدن شورتشو از پاش کشیدم بیرون آلتش به اون زشتی که خیال میکردم نبود از زاویه بالا حتا جالبم به نظر میرسید با دست گرفتمش ازش بالا و پایین رفتم با همه سفتی مثل ابریشم نرم بود خوشم اومد این دفعه نمیتونی بکنی توش چون از نظر روحی آمادگی ندارم بجاش میتونم کاری که کردی تلافی کنم منم تمیزم ولی اگه دوست نداری چشمامو بستم و شروع کردم به کاری که حتا برای شوهر فرضی هم شاید نمیکردم درست مثل یه تن فروش حرفه ای که هدفی جز رضایت مشتری نداره با هیجان می مکیدم و زبون میزدم و وسط پاهامو میمالیدم به زانوش که کیف داشت کیفی که ور رفتن با آلتش نداشت یه دفعه با دستاش سرم رو از خودش دورکرد بسه بسه بغلش دراز کشیدم و چسبیدیم بهم آلتش بین پاهام عقب و جلو میرفت نفس نفس میزد معلوم بود که بزودی ارضا میشه بدم نمیومد ولی آنچنان کیفی هم برام نداشت مرض کوفتی این لذتو کمرنگ کرده بود میخواستم با دست آلتشو بگیرم به جایی که میدونستم تحریکم میکنه هدایت کنم اصلا گور پدرش بکنم توش شاید خودمم لذتی ببرم ولی از خیرش گذشتم بذار زودتر کارش تموم شه بره پی کارش آره حرفه تن فروشی منطقش اینه دیگه اومده بود روم و لای رونام عقب جلو میکرد گاهی هم آلتش از بین پاهام در میرفت میومد رو منم یه کم لذت میبردم دفعه بعد میزارم بکنی توش انگار منتظر همین حرف بود خوابید روم فشاری بهم آورد که داشتم له میشدم با ناله ای ارضا شد یه دقیقه ای طول کشید تا خودشو جمع کنه و از روم بلند شه نوشابه ای خوردیم هنوز نیم ساعت وقت داری میمونم چه سکس داشته باشیم چه نه میخوام فقط پیشت باشم تماشات کنم با اجازه پیرهن و شورتمو میپوشم که یه وقت دلتو نزنم بیچاره مردای ما بسکه ندیدن بعد سکس هم هنوز چشمشون گرسنه ست به حرفش گرفتم فرصت نکنه ازم چیزی بپرسه تا نیم ساعت تموم شه این شگرد رو بعدهام به کار بردم این حرفش که مجرده غذاب وجدانمو کمتر کرد گرچه اگه میخواستم حرفه ای عمل کنم نباید مجرد و متاهل فرقی داشته باشه موقع رفتن یه دسته پول گذاشت رو میز اگه کمه می بخشی دخل امروزم همین بود راستی هنوز اسمتو نمیدونم تو قبضهای خشکشویی گفته بودم طاهری با الهام از همون گفتم اسمم طاهره ست هر وقت خواستی بیای یکی دو روز قبلش خبر بده و با لبخند بدرقه اش کردم راهرو رو چک کردم کسی نباشه و رفت اینجوری اولین فاز از بیزنس جدید کامل شد دلم میخواست زار زار گریه کنم ولی دوباره به خودم نهیب زدم احمق ننه من غریبم بازی هیچ دردی ازت دوا نمیکنه ماتم نگیر چین و چروکات بیشتر میشه از همین هم میفتی از لجم پولارو برداشتم مالیدم به سینه هام مالیدم به رونام وسط پاهام حق الزحمه شماست برای خودتونه اگه نباشه بزودی تبدیل میشین به یه مشت گوشت بی مصرف پس نک و نال ممنوع نزدیک 350 تمن بود طفلک هرچی تو جیبش بوده خالی کرده میدونستم مشتری حرفه ای این کار رو نمیکنه فقط همونی رو میده که طی کرده زیر دوش مستهجن ترین ترانه ای که وصف حال تن فروشی بود زمزمه کردم میخوام امشب بغل این یکی باشم حالیته فردا بغل اون یکی باشم حالیته و خودارضایی کردم بیشتر برای خاموش کردن هیجان تا ارضای جنسی صبح تلفنی مرخصی گرفتم و با نسخه ای که از قبل داشتم رفتم داروخانه تخصصی اون موقع یه دواهایی بود تزریقی با قیمت خیلی ارزونتر که امتحان کرده بودم از هیچی بهتر بود ولی یه عوارضی داشت که آدمو از کار مینداخت و تا بیاد حالت میزون شه باید دوز بعدی رو مصرف میکردی اگه اینو میخواستم که قبلا هم بود قرصای خوردنی با عوارض خیلی کمتر تازه اومده بود هر دوز 200 هزارتومن قرصایی که تونستم بخرم فقط کفاف دو هفته رو میداد درحالی که باید مرتب دارو بگیری تا این کوفتی مهار بشه مثل برق کیفم خالی شده بود باید میدویدم دنبال مشتری بعدی یاد یه متل آفریقایی افتادم که یه جایی دیده بودم هر بامداد شیری برمیخیزد میداند که باید کندترین آهو را بگیرد وگرنه از گرسنگی خواهد مرد هر صبح آهویی بیدار میشود میداند که باید از سریعترین شیر بگریزد وگرنه کشته خواهد شد تفاوت نمیکند شیر باشی یا آهو آفتاب که میزند آماده دویدن باش آره طاهره خانم بدو تا پاهات ازت فرمون میبرن هیچکس جای تو نمیدوه غروب رفتم سراغ سوپری قیافه و هیکلش ناجورتر از اونی بود که راضی شم رفتم شیرینی فروشی چار پنج تا آدم پشت ویترینا وول میزدن به کدومشون بند کنم سرخورده برگشتم خونه و سروکله با خودم خانمی باید معیاراتو عوض کنی باید خودتو با هرکسی وفق بدی وگرنه میشی نشمه خشکشوییه حوصله کن خشکشوییه که هست تازه یه قولایی هم بهش دادی بزار راهش باز شه اونوقت میشه کنار خیابونم وایساد نه خیابون به دردسرش نمی ارزه چندتا مثل همین خشکشوییه پیدا کنم بارم بارمیشه برای دوهفته دوا دارم بهتره عجله نکنم باید واقع بین باشم چقده وقت دارم چقده پول لازم دارم قبلا چرتکه انداخته بودم 5 سال نهایتا 10 سال یعنی تا 35 سالگی وقت دارم 5 سال یعنی 50 میلیون دوا ماهی دو سه ملیون هم واسه اجاره و مخارج روزمره میتونم باید بتونم شاید این وسطام فرجی حاصل شد یه هفته گذشت از خشکشوئیه خبری نشد باید یه کاری میکردم چه کاری به عقلم نمیرسید آخرش یه آگهی نوشنم ماساژ خصوصی توسط خانم ورزیده بدون شماره تلفن و آدرس با دست چندتا نوشتم و گذاشتم تو کیفم رفتم سوپر و چند مغازه دیگه که تلفن سفارش داشتن بعد از خرید واسه هرکدوم یواشکی یکی گذاشتم رو پیشخون و زدم به چاک شب از تلفن عمومی زنگ زدم اول به همون سوپری در مورد ماساژ خصوصی زنگ میزنم اگه طالبین شرایط رو بگم واسه آقایونم هست بله فقط ماساژه یا خدمات دیگه ای هم هست تا مشتری چی بخواد 15 دقیقه ماساژ میشه 50 تومن خدمات دیگه ساعتی 200 تمن سر پولش کنار میایم کی خدمت برسم قرار شد فرداش خبرش کنم داشتم میرفتم سراغ تلفن بعدی که خشکشوئیه با گوشیم تماس گرفت و برای همون شب قرار گذاشتیم یک ساعتی وقت داشتم بقیه تلفنها رو بزنم و بعد برم خونه یه کم به خودم برسم از 6 مورد دیگه دوتاش جواب داد که برای همون هفته وقت دادم خوشحال از مشتریان تازه که با نرخ 200 تمن جمعا رقم خوبی میشد رفتم خونه فاز دوم حرفه ام کلید خورده بود با خوشرویی از خشکشوئیه استقبال کردم اسمش ناصر بود ولی دوست نداشتم مشتریام هیچ چیز خصوصی باهام داشته باشن حتا اسم هنوز خجالتی بود لازم بود قبلش یه چایی بخوریم تا یخش وا شه قهوه رو بیشتر دوست دارم ولی نمی تونم بخورم واسم خوب نیست تو رختخواب بهش کاندوم دادم از این به بعد فقط با کاندوم خوردن شما هم تعطیل میشه نه که بدم بیاد واسه رعایت بهداشته می فهمم سوار کار شد می بینین دیگه از اصطلاحات حرفه ای استفاده میکنم سوار کار شد بزودی از آخرین مرز دختری رد میشم و دیگه بهش بر نمیگردم زفافی که نصیبم شد همین بود زنباز جماعت به جای شوهر تن فروشی به جای معاشقه با مونس همیشگی معاملشو گرفتم سرشو مالیدم وسط پاهام جایی که از این به بعد دیگه نمیتونست اسم دخترونه داشته باشه آلتشو هدایتش کردم تو سوراخم حالا نوبت توئه یه کم فشار داد به مانع که رسید یه مرتبه کشید بیرون خدای من تو واقعا دختری نمیتونم همچه کاری بکنم نه نمیتونم خوبیت نداره بزار مثل دفعه قبل هی رفیق ادای جوونمراد رو در نیار کارتو درست انجام بده اگه تو نکنی فردا یکی دیگه میکنه واسه منم فرقی نداره تو پول میدی منم بابتش سرویس میدم واسه من این کاره مثل کاری که خودت تو حشکشویی میکنی مثل کاری که خودم روزا تو شرکت میکنم بهش افتخار نمیکنم ولی احساس ننگم نمیکنم فقط دارم جونمو نجات میدم وقتی دیدم هنوز مردده دستشو گرفتم بردمش سر کشو دواهام ببین اینارو با پول دفعه پیشت خریدم واسه اینکه فلج نشم باید هفته دیگه همینقدر خرج کنم پولش همینجوری در میاد آقای نازک نارنجی اگه میخوای کمکم کنی خواهشا برنامه منو بهم نریز دلتم برام نسوزه حالم از ترحم بهم میخوره سرمو بوسید ببخشید دوباره بردمش تو رختخواب آلتش سست شده بود کاندومشو در آوردم و براش ساک زدم تا دوبار سفت شد همین جوری بکن ایندفعه استثنا ولی توش آب نده به این قرصای کوفتی اطمینانی نیست با اینکه تحریک شده بود هنوز مردد بود ولی من تردیدی نداشتم تاقباز خوابوندمش نشستم روش آلتشو با سوراخم میزون کردم یکی دو دقیقه همون اوایلش پائین و بالا کردم تا خودمم یه حسی پیدا کنم و بعد با تمام وزنم نشستم رو بدنش یه کم سوخت ولی ارزشش رو داشت مرز تردید پشت سر گذاشته شد هیجانی که این حرکت جسورانه بهم داد انرژی یه سکس تمام عیار رو تامین کرد مثل دیوانه ها خودمو عقب جلو میدادم به تنش چنگ میزدم و صداهای عجیب ازم بیرون میومد خیلی سخت بعد از مدتی که نفهمیدم چقدر طول کشید ارضا شدم اونم ارضا شده بود بدون این که من بفهمم بدون اینکه زورش برسه خودشو ازم جدا کنه دیگه یه ذره هم جون نداشتم روش ولو شدم تا آلتش پلاسید و بیرون اومد هنوز بغلم کرده بود و نوازشم میکرد کرخت بودم کم کم به خودم اومدم بلند شو بی جنبه سرویس تموم شد به فکر نفر بعدی باش و نفر بعدی و نفر بعدی امیدوارم بهت خوش گذشته باشه چی بگم تو عمرم همچه چیزی ندیدم از منم دیگه نمی بینی البته اگه بیایی بازم سعی میکنم راضی از پیشم بری ولی این به معنی رابطه خصوصی نیست تو با بقیه فرق داری منظورت تن فروشای دیگه ست نه هیچ فرقی ندارم اون بدبختام برای تفریح با کس و ناکس نمیخوابن از یه اجباریه ببخشید خیلی خسته م باید زودتر بخوابم تا فردا بتونم برم شرکت موقع رفتن دسته چکش رو در آورد شروع کرد به نوشتن از من بهت نصیحت سعی کن برده احساسات نشی نه این که بگم آدم بدی بشو نه فقط تند نرو نشنیدی میگن شتر آهسته میرود شب و روز یه حرفی زدم که خودمم بهش عمل نمیکردم واسه همین با خنده رفتم طرفش و یه بوس صمیمانه بهش دادم هر کاری دلت میخواد بکن گفت من اون کاری رو میکنم که وجدانم میگه دلم میگه وجدان یا دل نمیدونم ولی میدونم که بازم می بینمت وقتی که رفت چک رو برداشتم سه میلیون پریدم هوا هوراااا با قر و بشکن رفتم حموم توی واژنم میسوخت بیرونشم ملتهب بود از بس خودمو مالیده بودم بهش دیگه از این غلطا نمیکنم کار یه دفعه و دو دفعه که نیست تو رختخواب زیاد به خشکشوئیه فکر نکردم با این فکر که آدم خوبیه وضعشم خوبه که میتونه ولخرجی کنه پرونده شو موقتا بستم ضعف شدید اجازه نداد به چیز دیگه ای فکر کنم و زود خوابم برد مثل برق شب بعد و نوبت سوپری با اون شکم گنده ش رسید اگه میتونستم حریف این بشم معلوم میشد از پس بقیه هم بر میام وقتی اومد خیلی زود معلوم شد چقد فرصت طلب و خسیسه ببخشید باید زود برم حجله کجاست با دست و لبخند اتاق خوابو نشون دادم ورودیه ش واسه یه راه 200 تومنه اول وجه المعامله بعد در خدمتم من 50 تمن بیشتر نیاوردم گمون نکنم نرخشم بیشتر از این باشه داشت با چشماش تن و بدنمو که تو لباس خوابم دهنشو آب انداخته بود میخورد حاج آقا هر چیزی یه نرخی داره ندار هم که نیستی خیلی خوبم جنس و از جنس تشخیص میدی اگه واقعا میخوای باید سر کیسه رو شل کنی جهنم 50 تومن دیگه م میزارم روش قبوله بقیه شو بعدا ازت میگیرم نمیتونستم از یه مشتری که میتونستم ازش پول درارم بگذرم باید ماهرانه پابندش میکردم وقتی کارشو شروع کرد هرچی شگرد از اینور و اونور بلد شده بودم به کار گرفتم تا زودتر به اوج برسه اوف ووی جونم آره مال خودته و سر و صداهای شهوتی آلتش از خشکشوئیه کوچیکتر بود کاندوم هم کمک میکرد که واژنم مثل دفعه قبل سائیده نشه لحظه ای که فکر میکردم وقتشه پاهامو به کمرش حلقه کردم و فشارش دادم به خودم و همین کارشو ساخت 5 دقیقه ای ناک اوت شد موقع رفتن ضربه آخر رو زدم راست میگن دود از کنده بلند میشه ها لبخند پهنی که صورتشو پوشند بهم گفت که زدم به هدف سه ملیونی که حشکشوئیه بهم داده بود توقعم رو برده بود بالا سوپریه وضعش بهتر از اون بود پس جا داشت بتیغمش یه نقشه ای اومد تو سرم ازش فیلم میگیرم اگه بازم پولمو نداد تهدیدش میکنم دم و دستگاهی هم لازم نیست با همین گوشی که دارم میشه تا آخر هفته 500 تای دیگه کار کردم بازگویی جزئیاتش چنگی به دل نمیزنه خوابیدن زیر آدمایی که دهنشون بوی عرق یا سیر میده تعریفی نداره یکیشون خیلی طولش داد گمونم اسپری زده بود عوضش صد تومن انعام داد سر جمع نزدیک 4 میلیون تو کمتر از یک ماه شروع امیدوار کننده ای بود ولی نباید خام میشدم ببین اینا ممکنه دیگه تکرار نشه پس با تمام قدرت برو جلو پشت سرتم نگاه نکن طاهره تلفنای مشکوکی بهم میشد نکنه یکی از مشتریا شماره مو لو داده ناامیدانه طاهره رو تو اینترنت جستجو دادم اونجا ردی پیدا نکردم عوضش یه چیز دیکه دیدم حضرت طاهره لقب زنی معروف به اسم قرة العين که فاحشه لقب دومش بود عجب اسمی رو خودم گذاشته بودم من کدوم یکیش بودم حضرت طاهره یا فاحشه از کاری که با سوپریه کردم شاید بگین دومی دفعه بعد که اومد باز 100 تومن بیشتر نداد اصرارم فایده نداشت آخرش وعده سر خرمن داد که بجاش جنس مجانی از سوپرش ببرم آخه مگه من چقدر نخود لوبیا لازم دارم یه کاری نکن بزارمت سر کار ها ما خودمون مردمو سر کار میزاریم ضعیفه مشتری دایمی شامل تخفیف میشه قربونت برم گفتم باشه حاج آقا اگه تلافی کردم شاکی نشی ها فرداش شماره شو گرفتم حاج آقا یه چیز توپ برات دارم که حالتو جا میاره می فرستم به گوشیت ناجور نباشه یه وقت بچه ها نه اتفاقا جور جوره اگه هم نخواستی پاکش کن یه تیکه از فیلمی که یواشکی گرفته بودم و تصویر و صدای واضحتری داشت براش فرستادم و منتظر شدم خودش زنگ بزنه وقتی زنگ زد صداش میلرزید یه وقت اینو به کسی نشون ندی من آبرو دارم بهت گفته بودم حقمو بده تو که ندار نیستی حالام باید جریمه شو بدی نترس اگه باهام کنار بیای کاریت ندارم هفته ای یه سرویس توپم بهت میدم با نرخ دوبل پولشم قبلا میریزی به حسابم تا این فیلمو هیچکی نبینه خوبه خدا بگم چکارت کنه شوخی ندارم قبوله یا نه بیخودم نقشه نکش ازش ده جا کپی دارم سر منم زیر آب کنی فیلما به دست اونایی که باید برسه میرسه چشم خانم چشم چشمت بی بلا هفته دیگه در خدمتم از کاری که کردم خیلی راضی نبودم ولی چطور باید حقمو میگرفتم با شگردایی که اساسش نقطه ضعف مرداست این رابطه رو و روابط دیگه رو که خیلی هم نبودن جلو بردم البته یه کسایی حذف میشدن که مجبور بودم با مشتری جدید جایگزین کنم مشتریامو خودم پیدا میکردم کسی که جا و مکانشو بدونی خطرش کمتره ولی بعضیا شماره مو میدادن به کسای دیگه که نمی شناختم و از این خوشم نمیومد از همون جاهام بد ضربه هایی خوردم تنها نیمچه دوستی که داشتم همون خشکشویه یا ناصربود که گاهی شامی هم با هم میخوردیم اونم بعد از اینکه زن گرفت دیگه نیومد از 25 سالگی تا موقعی که دیگه باید از این کار کنار میکشیدم به همین سادگی نگذشت این حرفه با ماجرا و خشونت عجینه هرچی هم زرنگ باشی باز بلا سرت میاد بارها مجبور شدم خونه عوض کنم پام به کلانتری کشیده شد کتک خوردم بهم تجاوز گروهی کردن از عقب و جلو وسایلمو غارت کردن کار تو شرکت رو که تنها ارتباطم با دنیای عادی بود از دست دادم با این ماجراهایی که هرکدومش واسه داغون کردن یه آدم سالم و با پشت و پناه هم کافیه سالهای جوونیم قربونی بقیه عمرم شد عمری که نمیدونم نقطه پایانش کی گذاشته میشه فعلا آرامشی دارم حالا بعدش توفانی هست یا نه نمیدونم چطور به این ایستگاه رسیدم باید دوباره چند سالی برگردم عقب و به سوپریه یا حاج کاظم چند هفته ای که از قضیه دوربین مخفی گذشت به نظرم رسید این کار آخر و عاقبت خوبی نداره یه دفعه که اومد پیشم گفتم حاجی تو آدم خوبی هستی فقط یه کم خسیسی به هرحال جریمه ت دیگه تموم شد از این به بعد نمیخواد پول اضافی بدی اصلا هرچی دلت خواست بده فکر اون فیلمم نکن همشو از بین بردم اگه دوست نداری اصلا دیگه پیشم نیا یه نگاهی با ناباوری بهم انداخت به خدا راست میگم اصلا امشب مهمون من باش نمیتونم پیشت نیام با همه ترسی که تو تنم انداختی معتادت شدم تو یه جورایی زنده م کردی فکر میکنی چرا از کله سحر تا نصف شب تو مغازه میمونم چون از خانواده م بدم میاد از همشون بدم میاد بهم مثل قلک نگاه میکنن فقط پول ازم میخوان دلیل خسیسیم همینه باخود و بیخود فکر میکنم همه میخوان بتیغنم تو هم حق داشتی ادبم کنی با خنده ادامه داد منم ادبت میکنم باشه ادبم کن فقط ازم دل چرکین نباش حالا چطوری میخوای ادبم کنی یه خورده من و من کرد بعدش گفت چند دفعه یه چیزی ازت خواستم بهم ندادی هنوز چشمم دنبالشه دستی به باسنم کشید لا مصب حرف نداره حاجی آخه درد داره ولی باشه به شرطی که دیگه هیچ کینه ای ازم نداشته باشی با این تصور که حاج کاظم میتونه یه راه خروج از این دور باطل باشه تحمل چند دقیقه درد کار سختی نبود از اون تجاوز دسته جمعی که کتکم خوردم که بدتر نبود دمر رو تخت دراز شدم تا به میل خودش جلو بره پیرنمو داد بالا شورتمو کشید پائین ولی درش نیاورد دست کشید به باسنم چقده نرمه مثل پنبه چقدر قشنگه خدا هرچی تو خلقت من کم گذاشته اینجا جبران کرده صورتشو چسبونده بود بهش و هی تعریف میکرد بوی گل میده نمیدونست بوی کرمه که به خودم زدم تا کمتر دردم بگیره چه خنکه دلم میخواد سرمو بذارم اینجا و دیگه برندارم و نمیدونست این خنکی از عوارض همون مرضیه که واسه درمون شدن منو خوابونده زیر مردایی مثل خودش مثل یه حرفه ای بهش حال دادم در ادامه رابطه باهاش بدجنسی رو به کل گذاشتم کنار دیگه از زودانزالیش سوء استفاده نکردم حتا براش اسپری میزدم تا بیشتر دووم بیاره یه دفعه خودم پائین تنه شو با تیغ تمیز کردم براش ساک هم زدم دیگه عرشو سیر میکرد منم همینو میخواستم با هر مشتری همینطور بودم تا پابندم شن و مجبور نباشم برم دنبال مشتری تازه حاجی هر دفعه پول خوبی میداد فکر نکن وضعم خیلی توپه ها اون سوپر مال خودم نیست اجاره شو میدم خیلی تهش نمیمونه ولی دوست دارم خرجت کنم سالها این وضع ادامه داشت تا حدود سی سالگی هردفعه هم با دست پر میومد خوار و بار و هرچیزی که فکر میکرد دوست داشته باشم یه دفعه هم یه عروسک خرسی گنده آورد دیدم شکل خودمه خریدمش واسه تو که وقتی تنهایی بغلش کنی خودشو با خرسه بغل کردم بعدش خرس به بغل نشستم لب تخت حاجی یه خواهشی میتونم بکنم تو جون بخواه دختر همیشه دختر صدام میکرد شاید بخاطر تفاوت سنی بود یا محبتی که میخواست نشون بده گفتم دیگه نمیتونم به این کار ادامه بدم نه جسمم میکشه نه روحم قضیه مریضیم رو براش باز کردم گفتم کمکم کن از این وضع خلاص شم کمک میکنی از جاش بلند شد یه نگاهی بهم انداخت چرا اینو زودتر نگفتی دختر چرا اینقدر به خودت زجر دادی مگه من مرده بودم خدایا توبه اگه بمیرمم دیگه به این دختردست نمیزنم اصلا غصه نخور دخترم هر کاری بشه برات میکنم درد و بلات بخوره تو سر عالم و آدم تو منو زنده کردی نوبتی هم باشه نوبت منه مثل پدری که بعد از سالها به بچه ش رسیده باشه بغلم کرد و سرمو بوسید حس کردم پدرمه مادرمه از دوستای جون جونیمه آدمایی که دیگه ندیده بودمشون و دیگه هم نه میخواستم و نه میتونستم ببینمشون بعد دور اتاق راه افتاد سخت توی فکر چقده پول داری عزیزم بزور 40 ملیون خیلی خوبه برات یه جای خوب یه مغازه اجاره میکنم خودم جنس میریزم توش یه آدم زرنگ هم میزارم اداره ش کنه چار چشمی هم مواظبشم با سرمایه ای که داری این جواب میده هرجام که لنگ شدی با من اصلا نگرون نباش خونتم که عوض میکنی دیگه برام مثل یه رویا بود ولی دوماهه به حقیقت پیوست کسی که اولش با نفرت زیرش میخوابیدم شد ناجیم شد پدر خونده م هنوزم هوامو داره تولدامونو با هم میگیریم به قسمش پابند موند یه دفعه هم غیر پدری بهم نگاه نکرد گرچه اگه میخواست با تمام وجود خودمو در اختیارش میذاشتم با اینکه دیگه از فکر سکس حالم بهم میخوره حالا پنج سالی از اون موقع میگذره با شغل تازه تو خونه جدید با عروسک حاج کاظم سوپری که شبا بغلش میکنم و به شکم گنده ش دست میکشم از راهی که رفتم پشیمون نیستم شاید راهای بهتری هم بود که غرور و نفرت از ضعیف دیده شدن نذاشت بهشون فکر کنم به هرحال سرسختیم نتیجه داد فقط نمیدونم با این وضع روحی و بریده از همه کس تا کی میتونم ادامه بدم وقتی به خودم نگاه میکنم دلم میخواد به زنای مثل خودم کمکی بکنم نه اونایی که مرضی مثل من دارم وسعم نمیرسه منظورم اوناییه که مثل من برای تنازع بقا مجبور میشن به تن فروشی شاید این کار بهم یه روحیه ای بده شاید به زندگیم هم یه رونقی بده نوشته

Date: August 6, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *