اونا منو یه لحظه دیدن هول شدن سریع دوییدن به سمتم من رد شدم اونا به من دیر رسیدن به من دیر رسیدن به من دیر رسیدن رد شدم رفتم از اونایی که پی جنجالن از این زندگی سقوط کردن سقوط کردی سقوط کردم سقوط کرد هدفون تو گوشم آهنگ بهرام خواننده مورد علاقم کنار پنجره آشپزخونه نشستم و به بیرون نگاه میکنم طبقه 4 و تقریبا ویو خوبی داره تماشای مردم اط این بالا و این که اونام بدبختیا خودشونو دارن دردمو کم میکنه چند وقتی بود که با نگار به هم زده بودم دخترداییم بود و چون داییم از زن داییم طلاق گرفته بود و ماهم رابطه خوبی با خانواده مادرش نداشتیم ادامه این عشق رو به صلاح ندونستم و از خودم روندمش این اولین روزه که کنارم نیست باهم بیرونو تماشا کنیم و به آدما رو باهم سوژه کنیم و الکی بخندیم الان با دیدن همون مردم فقط گریم میاد احمقانه ترین کاری که میتونستم بکنم همین بود کسی که با تمام وجود دوستش داشتمو از خودم روندم اونم واسه این که راه رسیدن بهش سخته مث سگ از خودم بدم میومد بایدم میومد من یه ضعیفم که جلو مشکلات سر خم کردم خورشید داشت غروب میکرد و هوا کم کم تاریک میشد و اندک برقی که تو خونه روشن بود رو شیشه مانع از دیدن بیرون میشد که اعصابمو خرد کرد بود بیشتر تو خونرو میدیدم تا بیرونو میخواستم پاشم برقارو خاموش کنم ولی حوصله همینم نداشتم یکم تو همون حالت به پنجره نگاه میکردم و سعی میکردم فوکوس چشمم رو یه جوری تنظیم کنم که بیرون رو ببینم ولی بی نتیجه بود وقت اینه که بگم که اشتباه کردم زنده باد اشتباه خوب من کردنی ترین اشتباه زندگیم اشتباه خوب من وقت اینه که بگی که اشتباه کردی زنده باد اشتباه خوب تو کردنی ترین اشتباه زندگی اشتباه خوب تو بهرام تو گوشم اینارو میخوند و من اشک چشمم بیشتر سرازیر میشد و حالا تاری حاصل از اشک هم به عواملی که نمیذاشت بیرون رو ببینم اضافه شده بود که یهو تو انعکاس تصویر خونه تو شیشه جابجایی چیزیو دیدم تصویری آشنا آشنا آشنا نمیدونم حسشو چجوری واستون تعریف کنم ولی تو اون لحظه هم شادترین آدم روی زمین بودم هم غمگین ترینشون دویدم سمتش بغلش کردمو زار زار تو بغلش گریه کردم نگارم اومده بود اون انقد معرفت و عشق و شعور داشت که پای عشقش بمونه ولی من خر ولش کرده بودم تاحالا اونقد بلند گریه نکرده بودم از گریه من اونم شروع کرده بود به گریه که یهو گریمو قطع کردمو شروع کردم اشکاشو پاک کردن خط قرمزم اشکاش بود و اینو میدونست میخواستم عذرخواهی کنم که تا دهنم باز کردم لباشو گذاشت رو لبام طعم شیرین یک خاطره یا یک رویا اون تقریبا تو خونه من زندگی میکرد چون بین مادر و مادر طلاق گرفتش هی پاسکاری میشد خیلی وقتا رو میومد اینجا و اینجا مث خونه خودش بود ولی هیچ وقت شب نموند و منم اصلا قصد سکس باهاش رو نداشتم ولی همیشه در حد لب و گردن باهاش پیش میرفتم ولی طعم این لب یه چیز دیگه بود کم کم دیدم داره هولم میده سمت کاناپه سرم رو عقب کشیدم که حرف بزنم که سروش جلو آورد دوباره دهنمو بست در اختیارش بودم افتاده بود رومو من بهترین لحظات عمرمو سپری میکردم ولی میدونستم تهش چی میشه واسه همین ممانعت کردمو بالاخره صورت خوشگلشو گرفتمو چند سانت دور کردم تونستم حرف بزنم چشمای خوشگلشو باز کردو نگام میکرد اسممو صدا زد قشنگترین حس دنیاس وقتی اسممو اینجوری با عشوه صدا میزنه علییی جانم قربونت بشم تو که میدونی چرا نمیخوام میدونم واسه همین امشب اومد اینجا که کارو یه سره کنم که فقط مال خودت باشم حرفشو زد و مهلت بهم نداد دستامو کنار زد دوباره لبامو گرفت با دستاش داشت شلوارک کشی منو مانتو خودشو در میاورد دیگه طاقت نداشتمو احساسم به عقلم غلبه کرد همراهیش کردمو لباساشو درآوردم شروع کردم گردنشو خوردن گردنش مورد علاقه ترین جا بود واسم بدنش داغ شده بود و نفساش تند دستاشو دور سرم حلقه کرده بود و فشار میداد و با لباش هرجا که نزدیک بودو میبوسید هر چند لحظه آه خفیف میکشید با بوسه راهی درست کردم تا سینه هاش سوتین بنفششو در آوردمو سینه های 65 _70 که گرد و خوشگل بود یکم نگاهشون کردم ممه ندیدی نه اگه دیده بودی که کشته بودمت خنده خفیفی کردمو زبونمو به نوک سفت شده ی یکیشون زدم که یه آه کشید حشری تر شده بودم و با ولع افتادم به جونشون راستیو میخوردم چپیو چنگ میزدم علیییی دیگه طاقت ندارم برو پایین سرمو بالا آوردمو نگاهی بهش کردم از پایین رفتن بیشتر میترسیدم ولی رفتم دوباره تا شرتش و با بوس اومدم پایین حالا من بین دو پاش بودمو اون سروش کرده بود به سمت سقفو نفس نفس میزد طاقت هردومون تموم شده بود ولی من عاشق دیوونه کردنشم دور و بر شرت هم رنگ با سوتینشو میبوسیدم ولی کاری به خود کس نداشتم خیلی بد جنسی میدونی حالم بده توروخداا علییی اونم نقطه ضعف منو میدونست اسمم با یه لیس با کف زبون از پایین تا بالای کسش آهی کشید که ترسیدم همسایه ها بفهمن چوچولشو میخوردمو انگشتمو یکم میکردم توش ناله میکرد و من حشری تر میشدم علی تمومش کن عشقم جسارتم رفته بود بالا و نمیدونم چرا ولی نگرانی از کارم نداشتم کیرمو رو کسش تنظیم کردمو بالا پایین میکردم ناله هاش لعنتی ناله هاش یکم کردم تو آوردم بیرون نگران بود ولی جوری رفتار میکرد که مثلا من منصرف نشم بالاخره کارو کردم و سد و شکستم جیغی کشید و اشکاش سرازیر شد اولین بار بود که اشکاشو میدیدم و حس بدی نداشتم لبامو رو لباش گذاشتمو یک دقیقه ای به همون شکل گذشت دستاش رو روی صورت گذاشت و یکم عقب برد تا فردا میخوای لب بگیری آقا الان بت نشون میدم شروع کردم عقب و جلو کردن کیرم خونی بود ولی اهمیتی نمیدادیم اولاش میدونستم درد داره ولی قربون صدقش میرفتم و سعی میکردم حس بهتری داشته باشه دردش کم شده بودو داشت لذت میبرد و منم لذتم شروع شده بود ناله های از روی لذتی میکرد که احساس رضایت میکردم شدت ناله هاش کم کم بیشتر میشد و معنیش مشخص بود سعی کردم آبمو زودتر بیارم یه جورایی دست خودمه حدودی جیغی کشید و شروع کرد به لرزیدن منم کشیدم بیرونو ریختم رو شکمش تاحالا انقد حس خالی بود نداشتم بهترین حس دنیا بود رهایه رها همونطوری تو بغلش کنارش افتادمو گرنشو آروم میخوردم آروم در گوشش گفتم مبارک باشه خانوم الان دیگه هیچکس نمیتونه جدامون کنه مال خود خودتم مال خود خودمی از اون زمان تقریبا 4 سال میگذره و ما مال همیم بدون هیچ پیوند شرعی و قانونی و الان قطعا خوشبخت ترین آدم رو این زمینم زنده باد اشتباه خوب من کردنی ترین اشتباه زندگی اشتباه خوب من اولین نوشته نوشته 3 آهنگ اشتباه از بهرام که در متن استفاده شده 3
0 views
Date: May 4, 2019