با عرض سلام و خسته نباشید خدمت تمام دوستان حشری من امیر هستم 18 ساله از تهران با قد و هیکلی متوسط اسم این داستان رو گذاشتم طوطی هلندی و دلیلش رو اخر سر میگم من یه دوست حروم زاده دارم به اسم سپهر که پدرش مرده و تک بچه هست داستان اولین سکس من که نمیشه اسمش رو سکس گذاشت بر میگرده به 5 ماه پیش همه چیز از روزی شروع شد که قرار بود کارنامه بدن ما تو مدرسه بودیم که یه دفعه یه خانوم 30 35 ساله کوس که البته ما خیلی ندید بدید هستیم اومد تو مدرسه یادمه که یه جوراب شلواری پاش بود کفش های پاشنه بلند هم داشت با یه مانتوی سبز که تنش بود ارایش ملایمی هم کرده بود از لحاظ هیکلش هم که هر وقت با بچه ها بیکار میشیم تحلیل و برسیش میکنیم کون جنیفری با سینه های بزرگ جون الان هم کیرم به احترامش پاشده همه بچه ها شق کردن باور کنین مدیر هم هنگام دادن کارنامه شق کرد خلاصه که اون خانوم کسه کسی نبود جز مامان سپهر ماجرا گذشت تا قبل عید که سپهر با بچه های مدرسه رفتن اردوی اصفهان سپهر قبل رفتن لب تابش رو داد به من تا ویندوز بریزم براش یک روز بعد از رفتنشون سپهر زنگ زد به من و گفت لب تاب رو ببر بده به مامانم لازم داره منم قبلش چند بار رفته بودم خونشون با سپهر و ادرس رو بلد بودم اما با مامانش رو در رو نشده بودم خلاصه رفتم جلو در واحد خونشون تو مجتمع بود مامانش منتظر بود زنگ زدم و مامانش بدون چادر یا رو سری اومد جلو در لب تاب رو دادم بهش بعد پیله کرد که سپهر گفته ویندوز 8 ریختی بیا تو و بهم یاد بده میگن یه کم فرق داره منم خوشحال شده بودم پریدم تو تا حد عقل کس خانوم رو کمی دید بزنم رفتیم نشستیم رو مبل لب تاب رو گذاشتم رو میز تا استارت و چیزای دیگه رو براش توضیح بدم خداییش بدون ارایش و اون لباس ها مالی نبود میگن گول تیپ ظاهر زنها رو نخورید خلاصه موقع توضیح دادن چند بار پاش رو زد به پام منم اوسکول فکردم تصادفی بوده حالا همیشه داستان سکسی میخونم ها اما اون موقع حواسم نبود بعد برنامه هایی که ریخته بودم رو بهش نشون دادم که یهو گفت فیلم سوپر که نریختی پسر منو از راه به در کنی من رو میگی ریدم به خودم بعد زل زد تو چشام فاصله صورتامون خیلی کم بود که یهو لبام رو چسبوندم به لباش بعد هولم داد عقب و داد زد چه غلطی میکنی من یهو فهمیدم چه گوهی خوردم اومدم بیام بیرون از خونه که گفت وایسا ریده بودم به خودم که گفت اگه بچه راز داری هستی دوباره میتونی اون کار رو بکنی کیری ترین حس زندگیم بود هم ترس هم خوشحالی هم حشرم بالا زده بود این دفعه اون اومد و لباش رو رو لبام گذاشت بعد هم دیگه رو بغل کردیم شروع کردم مالیدن پستوناش بعد لباسش رو در اوردم که زیرش یه سوتین ساده داشت پستوناش هر کدوم اندازه یه هلو درشت بود با نوک تیره هر کاری کردم نذاشت شلوارش رو در بیارم قسم خورد که اگه مجبورش کنم ابروم رو میبره بعد از رو شلوار کونش رو مالیدم و با ناراحتی راه افتادم برم که صدام کرد برگشتم روبه روش وایسادم که رو زانو نشست و شلوارم رو در اورد و برام ساک زد همون اگه نمیزد و میرفتم بهتر بود باور کنید برا شوهرش هم همین جوری می زد بود که فوت کرده بود این قدر دندوناش رو به کیرم زد که بعدا دیدم زخم شده ابم در عرض 5 دقیقه اومد و همش رو ریختم تو دهنش و چند تا فوش ابدار بهم داد این بود که من اولین بار با یه زن رابطه بر قرار کردم البته خیلی کوتاه بود رابطمون اما بازم خیلی بهم حال داد از اون موقع تا الان دیگه ندیدمش اما یکی از ارزو های من و دوستم که بهش میگیم هندی کردن مامان سپهر هست اسم داستان رو هم برا این طوطی هلندی گذاشتم چون اسم مامان سپهر رو نفهمیدم اما مامانش بدنش مثل طوطی هلندی سفید بود و نزدیک ترین تشبیه همون بود در ضمن اگه میخاید فوش بدید به من ندید به طوطی هلندی بدید که کون نداد باتشکر نوشته جناب آقای
0 views
Date: October 31, 2018