عاشقانه های مهتاب و علی

0 views
0%

هوای داشت تاریک میشد دمای خونه خیلی ملایم شده بود دلم میخواست یه نور کم فضا رو رمانتیک کنه دوس نداشتم یه لحظه فرصت رو از دست بدم و از علی دور بشم ولی علی اصرار داشت که بره شام بگیره دلم گرفته بود از اینکه قراره تنها بشم تو خونه بعد از مدت ها به عشقم رسیده بودم من علی حدود دو ساله باهم هستیم من بیست ساله هستم و علی 28 بهترین مردی که تو تمام زندگیم دیدم قلب مهربون و صدای گرمش آرامشی وصف نشدنی به آدم میده و من خوشحالم که اون دیوانه وار عاشق منه و اگه روزی از هم جدا بشیم دیگه زندگی برامون ارزشی نداره یه مرد قد بلند و چهارشونه با پوست سبزه و چهره ی بانمک عاشق دستای بزرگ و مردونه ی علی هستم و این هم میدونم خانمای زیادی دنبالش هستن تا تصاحبش کنن علی برای من بهترینه و اما من از خودم میگم با تعریف هایی که علی ازم کرده به خودم احساس غرور دارم همیشه از اندام و حالت پاهام حرف میزنه میگه پوست بدنت هر مردی رو بدون هیچ کاری به اوج لذت میرسونه عاشق چشمای منه و میگه بهم نگاه نکن که چشمات دیوونم میکنه حتی تاب موهام براش یکی از زیبایی های دنیای قشنگشه همیشه میگه چهرت خیلی معصوم و نازه و من همیشه خداروشکر میکنم مردی رو دارم که انقد عاشقمه علی برای دیدن من از تهران اومده بود رشت تا یه شب کنار هم باشیم تا صبح و صبح باید بخاطر جلسه ی مهمی که داشت برمیگشت اونشب همه کارایی که مدتها آرزو داشتیم انجام دادیم حتی دوست داشتیم یه روز بارونی تو بغل هم بخوابیم که اونم اتفاق افتاد سیگار آوردم و روشن کردم اولین تجربه ی سیگار کشیدن هر دو ما بود چون میخواستیم در کنار هم تجربه کنیم خودمو تو بغل علی رو کاناپه جا دادم دود سیگارو با طمع لب های علی تجربه گردم خیلی عاشقانه و سکسی بود دوس داشتم فقط بچسم به علی و بوسه بارونش کنم آرامشی که منو از تمام دل مشغولی ها دور میکنه تمام شب رو با عشق بازی گذروندیم چندین بار علی به اوج لذت رسید و من هربار از ارضا شدنش به اندازه ی خودش لذت میبردم کنار هم زیر پتو خوابیدیم بغل به بغل نفس به نفس جفت تن هم شدیم علی مست و بی هوش چند ساعت کنار من بود و من با عشق نگاش میکردم تو دلم میگفتم کاش هیچوقت صبح نشه یه وقتایی که از خواب میپرید محکم بغلم میکرد پاهامون جفت هم شده بود دوس داشتم وقتی بغلم میکنه کیرش به بدنم بخوره دوس داشتم بیدار شه ولی نمیشد یبار که از خواب پرید هوشیار شد بغلم کرد بوسم کرد لبامو میخورد و منم با تمام احساس لباشو میمکیدم هردوتامون منتظر یه سکس دوباره بودیم ده امین سکسمون در یک روز فوق العاده بود شهوت علی بعد از یک ماه تمامی نداشت علی بهم گفت رو تک مبل با زانو خم شم فهمیدم میخواد مدل گربه ای انجام بده منم همون پوزیشن رو گرفتم منتظر بودم تا گرمای کیر علی رو برای آخرین لحظه ها احساس کنم اول انگشت وسطشو کشید روی کوسم تا خیس شه بعدش آروم کرد تو سوراخ کوسم عاشق این حرکتش بودم چون انگشتاش خیلی مردونه و درعین حال خوشگل خوش فرم بود انگشتشو تو کوسم میچرخوند و تکون میداد و زیر کوسمو میخورد و روی چوچولم زبون میکشید خوب فهمیده که از چه کاری لذت میبرم منم فقط آه میکشیدم و آروم میگفتم بکن منو علی ولی از اینکه اون بشنوه خجالت میکشیدم کیرشو گذاشت روی بدنم و فشار داد منم خودمو سفت کرده بودم تا کیرش تا ته بره تو کوسم علی اول آروم خودشو حرکت میداد منم صدای آه و ناله هام پیچیده بود تو خونه چون درد به همراه لذت رو دوست داشتم علی هر لحظه از پشت محکم تر میزد و دستشو از جلو به سینه هم میزد حرکتش انقد تن بود که محکم نگه داشتن من دیگه فایده نداشت یه پامو دادم بالا و گذاشتم رو مبل اون یکی پام رو زمین اینجوری علی بیشتر بهم برخورد میکرد کیرش سفت شده بود بعضی وقتا بیرون میکشید و سر میداد روی چوچولم و عقب جلو میکرد صدای آه و ناله های من علی رو از خود بی خود میکرد قدرتش تو سکس عالی بود دوس داشتم سکس از عقب که میدونم علی علاقه داره رو انجام بدیم بهش گفتم ولی بخاطر درد کشیدن من علی پرهیز میکرد ولی من ازش خواستم که انجام بدیم رفتم روغن آورد منم رفتم کاناپه و باسنمو کاملا دادم بالا علی از روغن مالید به پشتم و با دست ماساژ داد تا نرم شه سر کیرشو گذاشت و کم کم فشار داد اولش خیلی درد داشتم ازش خواستم تا بیشتر روغن بزنه اونم یه عالمه روغن زدو با دستش جا باز کرد منم پشتمو حسابی تمیز کرده بودم و خودم انگشتمو کردم توش و با روغن چرخوندم دوباره گذاشت سرشو و فشار داد منم ناله هام تمامی نداشت علی آروم عقب جلو میرفت دیگه دردش خیلی کم شده بود و برام لذت بخش بود من از جلو با دستم رو کوسمو مالش میدادم و گاه بیضه های علی رو که سفت شده بود با دستم ماساژ میدادم علی تند حرکت میکرد و تمام بدنم با قدرت علی تکون میخورد ناله های علی رو میشنیدم و لذت میبردم میگفت جوون چه حالی میده مطمئن بودم لذتش خیلی زیاده میخواستم انقد ادامه بده که سیر شه انقد زد که یهو کشید بیرون فهمیدم آبش اومده دوس داشتم بریزه رو خودم ولی علی دیوونه ی من ریخت تو دستمال و کارمون که تموم شد رفتیم زیر پتو تو بغل همدیگه با بوس و لب از هم تشکر کردیم اگه وقت داشتیم رکورد سکس جهانی عاشقانه رو میزدیم الان که این خاطره رو مینویسم از عشقم دورم و دلم براش لک زده این خاطره رو هم براش فرستادم نتوست خودشو کنترل کنه و برامون دعا کنید تا باز هم بیاد پیشم نوشته

Date: April 28, 2022

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *