عاشق شدم

0 views
0%

19سالمه دانشگاه قبول شدم یه شهر دیگه تا به حال دوست پسر نداشتم و این جور چیزا رو بد میدونستم ولی از جنس مخالف بدم نمیومد تو اینیستا فعال بودم صورت سبزه دارم قدمم بلند نیست همه میگن بهم بانمک سنمم کم میزنه بخاطر صورت گردم خودم از قیافم راضی نیستم ولی خب قبول دارم بانمکم تو دانشگاه عاشق شدم اون هم عاشق من شده بود کلی خوشحال بودم که یکی رو پیدا کردم وقتی پیشنهاد ازدواج داد بال درآوردم انگار دنیا مال من بود یه مدت ب ای آشنایی دوست شدیم محبت میبارید ازش از دست دادن شرو شد رفته رفته دستمو بوسید از خودم در اومدا بودم و حسابی بی دین و ایمون شده بودم نمازمم که بای بای گاهی از خودم متنفر میشدم ولی دوسش داستم و مقاومت نمیتونستم بکنم جاهای خلوت رفتن شرو شد نه خونه داشت نه ماشین لب بازی شروع شد اولین بار کنار دریا یه جای خلوت لب گرفت گریم در اومد خودمو فاحشه دیدم کلی طول کشید خودمو قانع کنم و دوباره آشتی کنم بعد لب دست زدن به هم وای داشتم دیگ رسما خودمو میسپردم دستش درسته عشقمه و تصمیم ازدواج داریم ولی باز عذاب وجدان میومد سراغم ساک زدن ها هم شرو شد بلد نبودم و دندون میزدم اونجاش خیلییییییی زیاد بزرگ بود ندیده بودم اصلا ولی دیگ استاندارد رو میدونستم تو دهنم جا نمیشد میترسیدم بگم خوشم نمیاد بخورم میترسیدم دلش بشکنه چون گفته بود عاشق اینه اونجاشو بخورم همیشه وانمود میکردم چیز خوشمزه ایه و میخوردم حتی آبشو خیلب اسرار میکرد برم خونه باهاش مثل سگ میترسبدم عاشقش بودما ولی احتیاط شرط عقله اونقدر رومخ شد که راضی شدم ولی موقعی راضی شدم که پریود بودم تا نتونه کاری کنه و من فقط بخورم اونجا شو رفتم با کلی استرس که الان همسایه ها میریزن خونه مجردی دوستش رفته بودم همسایه منو دید میترسیدم زنگ بزنه پلیس کلا توهم برداشته بودم رفتم خونه از ترس با کفش رفتم فقط اجازه دادم جلو مانتو رو باز کنه و سینه هامو بخوره و اونجاشو بزاره لای سینه هام آبشو 2 بار آوردم هم با خوردن وهم با لای سینه ولی اونقدر استرس داشتم از خونه سریع زدم بیرون بیچاره لذت نبرد من میترسیدم و اون از ترس من استرس گرفته بود دیگ پامو هیچ خونه ای نزاشتم براش فقط از نقاط حساسم عکس میفرستادم تا خودشو راحت کنه بهش گفتم تا عقد دیگ هیچ کاری نمیکنیم بجز لب سکسی نبود تا اون حد ولی برا من خود سکس محسوب میشد الان منتظرم بره سربازی و بیاد خاستگاریم خانوادم فهمیدم دوست شدم و دیگ نزاشتن برم دانشگاه مگر اینکه شهر خودمون قبول شم و الان دارم برا کنکور میخونم مرسی نوشته

Date: April 26, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *