عشقم مریم جون

0 views
0%

سلام خدمت همه دوستان عزیز من فرزین هستم ۳۲ساله طراح داخلی ساختمانم وضع مالی خوبی دارم در حد یه خونه دربست ۱۵۰متری یه ماشین زانتیا هم دارم وحساب بانکیم هم خوبه اما مجردم از وضع مالیم گفتم که بدونید به خاطر نبود پول ازدواج نکردم بلکه دلایل شخصی واخلاقی خودمه تنها زندگی میکنم والبته آدم سالمی هستم نه اهل رفیق بازیم نه اهل دود و دم فقط چند وقت یه بار با دوتا دوست قدیمی که دارم لبی به می تر میکنیم چند سال پیش یکی از اقوام نسبتا دورمون ازم خواست تا یه طرحی واسه خونش بدم فرزاد یه پسره ۲۷ساله که فامیل دورمون است من زیاد باهاش مراوده نداشتم تا که رفتم خونشو دیدم وهمچنین مریم زنشو مریم حدود ۲۳سالشه اما خداوکیلی خیلی خیلی خوشگله واندامش بی نقصه اگه تو کشورای خارجی بود حتما میتونست یکی از ستاره های پورن استار بشه دوسه بار خونشون رفت وآمد کردم وتو این رفت آمد ها فرزاد هی درباره علت ازدواج نکردنم میپرسید ومنم بیشتر تو نخ مریم بودم خیلی آدمو شهوتی میکرد با نگاهش اما دختر خوبی بود و هرزه نبود فرزاد یه پسر دایم الخمر بود وهمیشه پای بساط مشروب بود واین مریمو ناراحت میکرد یه دفعه که اونجا بودم بهم تعارف کرد وباهم خوردیم تا اینکه چند روز بعد که دوباره رفتم بهم گفت بیا چند تا پیک بخور منم گفتم مگه میخوام خودکشی کنم من شاید ماهی یه بار چند تا پیک بخورم اینو که گفتم مریم تحسینم کرد وبه طعنه به من گفت فرزادم مثه توست اون روزی دوبار سه بار میخوره از اینجا منو مریم با هم گرم تر شدیم ویواش یواش با هم تلفنی ویکی دوبار تو طول ۶ماه همدیگه را بیرون دیدیم فقط شاکی بود از فرزاد به خاطر عرق خوریش ومیگفت با دختر خالم هم رفیقه این شد که مریم یواش یواش از فرزاد داشت دور میشود وبه من به خاطر تنهاییش نزدیکتر میشود من خودم آدم تقریبا معتقدیم به اینکه زن شوهر دار نباید طرفش رفت البته کاری به قضاوت شما خواننده عزیز ندارم اما این رابطه احساسی وعاطفی با مریم اعتقادم را زیر سوال برد به مریم خیلی نزدیکتر شده بودم اما فقط در حد حرف ودرد ودل نه برخورد فیزیکی تا اینکه یه روز بهم زنگ زد وگفت باید ببینمت قرار گذاشتم رفتیم پارک تا اومد پیشم شروع کرد به گریه کردن گفتم چی شده گفت رو تختخوابم یه موی شرابی رنگ رو بالشتم دیدم آخه موهای مریم طلایی رنگه وتا بالای باسنشه مریم میگفت موهای راحله دختر خاله جندم این رنگیه آخه باهم رفته بودن آرایشگاه بهش گفتم پس این دختر خالت خیلی خیلی خیلی باید خوشگل باشه که فرزاد اونو به تو ترجیح داده گفت به خدا نه فقط فقط گفتم فقط چی گفت روم نمیشه بگم گفتم خوب بگو با خجالت گفت فقط باسنش خیلی خوش فرمه وفرزادم عاشق همینه گفتم آخه تو هم خیلی خوش هیکلی والبته باسنت بهم گفت خیلی هیزیاااا گفتم ببخشید گفت شوخی کردم شروع کرد به گفتن واسه اینکه فرزاد هرز نره تو سکس وتو خونه همه کاری براش میکنم وباتمام دردی که داشت کونمو در اختیارش میزاشتم تا تو خونه دلگرم بشه به من اما اون خاک بر سر لیاقت نداره ودلخوشه راحله شده که کون نداده نزاشته تو دنیا گفتم خوش به حال فرزاد که گفت که چی گفتم همچین زنی داره واسه سکس گفت خوب تو هم زن بگیر تا بهت حال بده گفتم من اگه زن میخواستم تا حالا گرفته بودم گفت خوب که بازار آزاد حال میکنی گفتم تا قبل اینکه با تو آشنا بشم جنده بازی میکردم اما از بعد آشنایی با تو به خدا هیچ کاری نکردم گفت مگه با من کاری کردی تا حالا گفتم نه اما بودنت کنارم ارضام میکنه خلاصه کلی دلداریش دادم که فرزادو ببخشه یا تحمل کنه همیشه میگفت اگه بدونم تو کنارم میمونی تا از فرزاد بچه دار نشدم ازش جدا میشودم تا به تو برسم منم میگفتم من تصمیم به ازدواج ندارم اما بهت وفادار میمونم خلاصه چند ماهی گذشت که با اصرار فرزاد وخاله مریم همون که دخترش راحلس وبا نارضایتی مریم راهی شمال شدن از اونجا باهام در تماس بود و از لاسیدن ها وسکس فرزاد و راحله ابراز نارضایتی میکرد ۷روز دوری ازش برام سخت بود اما گذشت تا راه افتادن از شمال بیان تو راه برگشت فرزاد اینقدر مست بوده که تصادف خیلی بدی میکنن که فرزاد همونجا میمیره مریم دست وپاش ولنگنش شکست راحله هم قفسه سینش میشکنه ومادر مریم تا ۴ماه میره تو کما خلاصه مریم بیمارستان بستری شد و حدود ۶ماه فقط تلفنی باهاش در تماس بودم آخه خونه مادرش بود ۶ماه در آوری بود هم اون خیلی بهم احتیاج داشت هم من خلاصه مریم یواش یواش بهتر شد وتصمیم گرفت برای خودش مستقل زندگی کنه با مخالفتهای پدر ومادرش آخر موفق شد که خونه فرزاد که پدر شوهرش زده بود به نام مریمو بفروشه وبیاد بین خونه من ومادرش یه خونه بخره خونه من تا خونه مادر مریم ۲تا خیابون فاصله داشت وتا خونه مریم یه خیابون دیگه نه عذاب وجدانی داشتم نه محدودیتی خلاصه رفت وآمد مریم باهام زیاد شد تا یه دفعه برای اولین بار اومد خونه من یه مانتوسفید جلو باز ویه شلوار کرم ویه شال شطرنجی که با اونچشای درشتش خیلی خوشگلتر شده بود براش یه غذای خوشمزه آماده کرده بودم کتف وبال تند کبابی کباب بره ومخلفات شامو خوردیم ودیگه خداییش فقط دلم میخواست بکنمش رفتم کنارش واز روی بلوزش سینه هاشو گرفتم ولب تو لب شدیم یه دفعه گفت واسه امشب بسه گفتم چرا گفت آخه پریودم ونمیخوام بیشتر حشری بشی ناراحت شدم گفتم از اونا که به فرزاد میدادی بهم بده خندید وگفت امشب نمیشه گفتم چرا یه کم منو من کرد وفهمیدم غیر از پریودیش مریضه واسهال داره من حرفی بازم نداشتم بکنمش که خودش گفت نمیخوام اولین سکسمون خاطره بدی واسمون بشه قول میدم این کس و کون مال خودته قبول کردم خودش گفت میخوای برات ساک بزنم گفتم باشه فقط باید لخت بشی لخت شد یه سوتین زرد با یه شرت پلنگی پوشیده بود من نشستم رو مبل واون پایین مبل شروع کرد به ساک زدن خوب کیرمو میخورد بخصوص وقتی با اون چشاش نگام میکرد دیونه میشودم یه ۵دقیقه خورد که آبم داشت میومد بهش گفتم گفت بزار بیاد آبم اومد وتا قطره آخرش را ریختم تو دهنش وبعد خورد گفت تا حالا آب فرزاد را نخورده بودم اما واسه تو خوردم اون شب تموم شد وگفت بعد پریودیم بهت خبر میدم تا تو بیایی خونم که دلم برای کیرت له له میزنه یه یک هفته ای گذشت تا یه روز ظهر زنگ زد وگفت ساعت ۷ تا ۸ شب بیا خونمون منم خوشحال رفتم حموم وکیرمو سه تیغه کردم وخوشتیپ رفتم خونش تا رفتم برخلاف تصورم با یه لباس معمولی بود تو ذوقم خورد که آماده نبود برای سکس یه کم که نشستم وحرف زدیم شام را خوردیم وبعد از شام گفت من تو اتاقم کار دارم تو توی هال تلوزیون ببین تا من بیام تو این مدت از شق درد داشتم میمردم اسپری هم با خودم آورده بودم زدم وآماده شدن مریم جون شدم یه نیم ساعت بعد اومد چی میدیدم باور کنید تو تصویر ذهنیم هم همچین لوبتی نمیدیدم از آرایشش بگم یه آرایش خیلی خوشگل بخصوص چشماش که با ریمل بیشتر خودشو نشون میداد لبای خوشگلش که با رژ نارنجیش آدمو دیونه میمرو وموهاشم باز کرده بود وریخته بود دور وبرش یه سوتین مشکی توری فقط بسته بود وسینه های خوشگلش از شهوت سفت سفت شده بود وداشت سوتینشو پاره میکرد یه شورت لامبادا سر همون سوتین که کونش داشت دیونم میکرد ویه جفت کفش پاشنه بلند که بندهای چرمیش تا زیر زانوشو گرفته بود نتونستم خودمو کنترل کنم سریع بغلش کردم ولباشو میخوردم ویه دستم لای کونش بود وسوراخ کونشو میمالیدم گفت بیا بریم تو اتاق خوابم نمیدونی چه لذتی داره بخوای با عشقت سکس کنی بردمش رو تخت ولباشو ول کردم وافتادم به جون سینه هاش چشاشو بسته بود وداشت حال میمرد ودستمو بردم سمت کسش ومیمالیدم سینه هاشو ول کردم وشورتشو کنار زدم ویه کس سفید تپل وبدون مو جلوی من بود تا بکنم کسشو خوب خوردم خیس خیس بود وهی میگفت کیرتو میخوام گفتم بفرما شروع کرد به ساک زدن اما نزاشتم زیاد بخوره میخواستم بیشتر بکنمش بیشتر حواسم به کونش بود خوابوندنش وگفت اول از کس بکنم تامن حال بیام تا بعد منم با کونم کیرتو حال بیارم شورتشو از پاش در آوردم کیرمو کردم تو کسش وخوابیدم روش وشروع کردم به کردنش زیر میرم مثه مار به خودش میپیچید وکمرمو خنجه میکشید وهی میگفت تا ته بکن تو کسم منم تند تند میکردمش خداییش کسش تنگ بود شاید دو دقیقه نشد که ارضا شد وبی حال افتاد منم کیرمو در آوردم ومنتظرش شدم زود بلند شد ولبمو بوسید وگفت مرسی خیلی بهم حال دادی حالا نوبت منه که کونمو با کیرت جر بدی رو تخت به حالت سجده رفت منم کونشو میخوردم دیگه کیرم داشت از سفتی میشکست همون طور که بود رفتم پشت سرش وکونشو با کرم چرب کردم وخوب با انگشت مالیدمش وسر کیرمو گزاشتم دم کونش ویواش یواش کردم تو کونش خیلی خوب کون میداد تا تخمام تو کونش بود همونطوری خوابوندمش وتمام بدنم روی بدنش بود غیر از پشت دوتا دستم آخه از زیر ممه هاش گرفته بودم ولی همه بدنم روی بدنش بود وکیرم تا تخمام تو کونش بود ویواش یواش کونش میزاشتم اونم با حرفاش خیلی بهم حال میداد بهش گفتم دیگه از زیر کیرم نمیتونی در بری باید کیرمو از کون بخوری گفت دلم میخواد بخورم اگه نخوام میتونم نزارم بکنی توش گفتم نمیتونی واون میگفت میتونم گفت اصلا مثه وقتی میخوان پنالتی بزنن تو کیرتو بزار در کونم اگه من تونستم سفت بگیرم من برندم اگه نتونستم تو گل زدی وبردی گفتم قبوله گفت پس بزار دستکش دروازبانی بپوشم کاراش خیلی سکسی بود رفت یه جفت دستکش توری مشکی پوشید وچهاردست وپا شد ومثه دورازبانا که توپ را اول فشار میدن بعد میکارن رونقطه پنالتی کیرمو گرفت فشار داد وگذاشت دم سوراخ کونش وبا اون دستکشاش ودستاش لای کونشو باز کرد وگفت من آمادم گفتم شل بگیر تا خواستم بزنم تو کونت از خودت دفاع کن گفت باشه خودشو شل گرفت منم با انگشت کردم توش تا مطمین بشم سوراخ کونشو شل گرفته کیرمو گذاشتم دم سوراخش وگفتم آماده ای گفت آره اومدم بکنم توش خودشو سفت گرفت ونزاشت بره تو کونش گفت هی من بردم گفتم دوباره گفت باشه دوباره پنالتی زدم واون گرفت شاید ده تا پنالتی زدم واون پنالتی ها را گرفت خلاصه پنالتی آخری را زدم وگل شد در آوردم دوباره زدم وگل شد دوباره ودوباره زدم واون گل میخورد گفتم پس دیگه نمیتونی پنالتی بگیری گفت میتونم اما دلم میخواد ازت گل بخورم دوست دارم هی بهم گل بزنی منم هی در می آوردم وهی میکردم تو کونش که دیگه حالا کوووونش گشاد شده بود هی میگفت دلت میاد کونمو داری پاره میکنی گفتم چرا دلم نیاد تو عشقمنی گفتم داری چیکار میکنی گفت دارم به عشقم کون میدم دارم کیرشو تا تخماش از کونم میخورم داشت آبم میومد خوابیدم روی کمرش وتلنبه میزدم که پاهای منو خودشو خم کرد رو به بالا ومیگفت همه آبتو بریز تو کونم آبمو ریختم توش خیلی حال کردم کلا تو سکس خیلی فانتزی بود بلاخره اونشب به عنوان اولین شب سکسیمون تموم شد الان نزدیکه ۳ساله باهمیم وتقریبا هفته ای دوبار میکنمش یه دفعه ازم خواست با راحله آشنا بشم وبه خاطر انتقام از راحله پردشو بزنم اما من نتونستم قبول کنم چند وقته گیر داده بیا عقدم کن اما من زیر بار نمیرم باور کنید تو زندگیم مثه مریم برای من پیدا نمیشه خیلی دوسش دارم مرسی ازشما که وقت گزاشتید وخوندید نوشته

Date: October 21, 2019

2 thoughts on “عشقم مریم جون

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *