عشق اول و آخر روشنک ۴

0 views
0%

قسمت قبل اون شب من و آدیتیا خیلی حرف زدیم و شبهای بعد چت زیاد میکردیم یک هفته از شروع رابطمون گذشته بود آدیتیا دوست نداشت آتون یا سانتوش یا نیلا یا حتی آنجی چیزی راجع به رابطه ی ما بدونن اما دلیلشو به من نمیگفت به هر هفته ی اول رابطمون خیلی خیلی خوب بود و م خاطره های زیادی ازش دارم و بوسیدن واقعا شاید وقتی ما شروع به بوسیدن میکردیم حتی نیم ساعت کماکان بوسیدن و لب گرفتن ادامه داشت بدون اینکه ما متوجه گذر زمان باشیم اون روز که ما رابطمون رو شروع کردیم فک کنم سه شنبه یا چهارشنبه بود و جمعه شب وقتی کارمون تو آزمایشگاه تموم شد بهم مسج داد که بریم کنار رودخونه ای که پشت تپه ی دانشگاه بود تابستون بود و شبا طولانی و قشنگ گفتم باشه رفتم خوابگاه و سوتین مشکی یه تیشرت مشکی و دامن کوتاه مشکی و ساپورت شیشه ای مشکی پوشیدم موهامو باز کردم و یکم آرایش کردم عطر زدم هیجان داشتم فک کردن به اینکه الان دوباره میبینمش حالم یه جوری میکرد نیاز به سکس در من بیدار شده بود نیاز به عشق نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن نیاز به معاشقه نیاز به معشقوق موسیقی متن لحظه ی دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام مستم باز می لرزد دلم دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ های نپریشی صفای زلفکم را دست و آبرویم را نریزی دل ای نخورده مست لحظه ی دیدار نزدیک است تو آینه نگاه کردم تیشرتم استیناش کوتاه بود بازوهای سفیدم تو لباس سیاه خیلی سکسی و قشنگ بود من خیلی سفیدم یه چشمک به خودم تو آینه زدم و راه افتادم براش مسج دادم که من دارم میرم مین گیت در اصلی و بیا اونجا میبینمت پرسید شام چی بخوریم گفتم شام خوردم ساعت ۹ بود اومد همون تی شرت زرد موهاش باد از رو صورتش پس میزد وقتی راه میرفت و داشت به طرفه من میومد بند دلم پاره میشد اوففففففففف چهرمو جدی کردم انگار نه انگار دلم براش قنج میرفت سلام چطوری خوبم بریم اره بریم پرسید رودخونه رو دوست داری گفتم اره خیلی خیلی جای قشنگی بود و یه پارک هست اونجا و یه عالم رستوران و بار و کافی شاپای با کلاس مردم میان واسه چرخ سواری اسکیت ورزش پیاده می شد رفت از تو پارک پشت دانشگاه روی تپه تو راه یه بطری شراب قرمز خرید و یکم خوارکی یه چشمک زد تو که مشروب خوب میخوری شراب قرمز دوست داری گفتم اره اماکلا شراب بعد از هنگ اور خماری سر دردم میکنه اما ایرادی نداره مزش خیلی خوبه را افتادیم تو پارک رو تپه به سمت رودخونه قدم میزیدم دلم میخواست اواز بخونم غریب آشنا دوست دارم بیا منو همرات ببر به شهر قصه ها دستمو محکم تو دستش فشار میداد پارک جنگلی قشنگ بود مثل شمال بوی نم و نا میومد خیلی دوست داشتم بالای تپه که رسیدیم میشد رودخونه و چراغای پل بزرگی که روش بود رو دید پل خیلی قشنگ بود و ساختمونای بلند مثل صحنه های فیلما بود یهو گوشیشو در اورد بیا سلفی بگیریم الان اره دیگه خله منو تو اره روشنک جز منو تو کی هست اینجا هههه باشه دستشو انداخت روشونم منو به سمت خودش کشید یک دو سه اولین عکس دو نفریمون خیلی قشنگ بود صحنه ی پشت سر پل بود و روخونه و چراغا بعد زل زد تو چشام دوباره شروع کرد بوسیدنش دیونه ام میکرد اوفففف بهم چسبیده بود کیره داغشو که راست شده بود حس میکردم داشتم تحریک میشدم عشق و شهوت تو وجودم بیدار شده بود حس میکردم نبض کسم میزنه حس میکردم داره خیس میشه وای دستش دوباره رو سینه بود و اروم فشار میداد دست من پشت سرش و و سرشو نوازش میکرد و دسته دیگم روی بازوش اوففففف چقد سفت بود اونم بازو منو لمس میکرد بعد اروم اومد سمت گوشم اول تو گوشم گفت دوستت دارم من فقط نفس های تند میکشیدم صورتمو به صورتش فشار دادم و لبش گوشم لمس کرد اوفففففف دوباره بوسید اروم زمزمه میکرد اون روز تو جیم وقتی بدنتو دیدم و بازوهاتو فک نمیکردم اینقد زورت زیاد باشه من گفتم زورم چرا گفت تقریبا بازومو کندی ناخونات داره گوشتمو سوراخ میکنه ناگهان به خودم اومدم خودمو کشیدم عقب از شدت هیجان چنان بازوش فشار داده بود که یکم خراشیده شده بود دوباره لبامو بوسید اینبار دستشو اروم از زیر تیشرتم رسوند به سینه ام و از زیر سوتینم سینه ام رو گرفت اوووففففففففف ناخوداگاه دست من سمت کیرش حرکت کرد که داغ بود و داشت شکممو سوارخ میکرد از رو شلوارک لمسش کردم لبمو ول کرد آه ه ه ه روشنک حرکت دستش رو سینه به فشار بیشتر تند شد و دسته دیگش بازمو که تو دستش به سمت خودش میکشید انگار اونم از بازوهای سفت من خوشش میومد من اروم اروم کیرشو از رو شلوار نوازش میکردم حسی دیوانه کننده بود لبامون جدا نمیشد که یهو که صدا از پشت درختا اومد یه گروه میودند یه عده جوون از هم فاصله گرفیتم لبخند عمیقی زد و من سرمو پایین انداختم گفت بریم شراب و خوارکی ها رو زمین گذاشته بود وقتی میخواست عکس بگیره برداشت و راه افتادیم سمت رودخونه منظره مثل شب تو سی و سه پل بود با این تفاوت که پلش فرق داشت از اون پل نیم دایره های بزرگ با یه عالم چراغی رنگی من دوباره اواز میخوندم دلم میخواد به اصفهان بر گردم بازم به اون نصف جهان بر گردم گفت صدای خیلی قشنگی داری میتونی خواننده باشی گفتم خواننده هستم من اپرا سینگر هستم و دو سال هم تو گروه کر با ارکستر کار کردم دستشو انداخت رو شونم تو فوق العاده ای نمیتونم باور کنم دوست دختر به این خوبی نصیبم شده اون قبل از من یه دوست دختر داشته اما با هم هیچ رابطه ی سکسی نداشتن و عملا دوست پسر من باکره بود تقزیبا رسیدم یه تاب دو نفره نزدیک رودخونه بود دو تا بچه روش نشسته بودند شانس ما همون لحظه که رسیدیم اونا رفتند و ما رو اون تاب نشستیم رودخونه و ماه و نسیم شراب و یار هاهاها بطری شراب رو در اورد پیک ها رو پر کرد پیک یکبار مصرف کاغذی گفتم دور اول باتوم آپ همه رو بریم بالا که گرم شیم لبخندی زد و گفت جی مری رانی چشم ملکه من آپ مرا راجا با ادای هندی خندید چقدر شیرین و با مزه هست وقتی هندی حرف میزنی و من میخوام لپاتو گاز بگیرم گفتم گاز بگیر تا گاز بگیرم همه جاتو کبود کنم خنده ی بلندی کرد و گفت من از خدا میخوام بیا منو با اون لبای سکس گاز بگیر بعد پیکشو اورد جلو پرسید چطوری به فارسی بگیم چیرز گفتم نوشششششششششش و پیکمو جلو اوردم اونم تکرار کرد نووووووووووووش پیکار و تا ته رفتیم بالا اوففففف سرم گرم شد بوی شراب پیچید تو سرم یه شکلات داد دستم بیا بخور منم نصفش کردم گفتم با هم شراب و از وسطمون برداشت و گذاشت رو زمین خزید سمت من مست شده بود منم لامذهب سریع میگرفت این شراب قرمز میبوسید منم دستش رو سینم بود و دست من رو کیرش این دفعه من اروم دستمو کشوندم سمت دکمه ی شلوارکش و پرسیدم اجازه هست دوباره شروع کرد به بوسیدن و اینطوری به من فهموند آره دکمه ی شلکوارکشو باز کردم و دستو از تو شورتش رسوندم به کیرش اه کشید دستشو از زیر تیشرتم رسوند به بند پشت سوتینم و بازش کرد و سینه هام ازاد شد و اینبار با هر دو دست به شکل دیوانه واری سینه هامو میمالید و دست من رو کیرش بود کیرش رو گرفتم خیس و لزج بود ختنه نبود میتونستم حس کنم بزرگم نبود متوسط کلفتم نبود معمولی اروم با حرکات منظم روی کیرش و خیلی یواش براش جلق میزدم اما اون طاقتش تموم شد و دستمو از شلوارش کشید بیرون و منو با یک حرکت سریع نشوند روی پاش و سرشو کرد زیر تیشرتم و شروع کرد به خوردن سینه هام اوففففففففف چا با حرارت با دستش میمالید و با دسته دیگه سینه مو به سمت لباش فشار میداد و محکم می مکید اه داشتم دیونه میشدم رو کیرش نشسته بود و گرمای کیرشو زیرم احساس میکردم و کیرش که دل میزد و حرکتای غیر ارادی داشت بعد مثل اینکه خسته بشه سرشو از زیر تشرتم در اورد و دوباره سرمو سمت لبش کشید و دوباره لب طولانی و مداوم و حالا نوبت من بود اروم سرمو عقب کشیدم و از رو پاش رو صندلی نشستم و دستمو گذاشتم رو کیرش و با دست دیگه سعی کردم اروم درش بیارم خم شدم تا کیرشو ببوسم اولین بار بود بعد از زمان طولانی کیر میدیدم یا لمس میکردم و حتی دوران نامزدی من رو نمیشه به حساب اورد چون من هیچ شوت و حس سکس نداشتم اما اون شب شرر عشق و شهوت درونم زبونه میکشید قلبم تند میزد مست بودم اما نه از شراب از عشق کیرش قهوه ای روشن بود مثل پوستش سبزه و کم مو بدنش در قسمت سینه و ساق دست و ساق پا مو داشت نه پر مو و ن کم مو موهای کیرش کوتاه بود و انگار عادت به نظافت داشت کلا آتون و آدتیتا هر دو خیلی نظیف بودند از اینهایی که همش دستاشونو بشورند و وسایلشون حتی تو ازمایشگاه مرتب و اراسته بود اما من کلا یکم شلخته بودم گرچه من در گذشته با عمل لیزر موهای زیر بازو و خط بکینی رو سوزنده ام و نیازی به نگرانی واسه این چیزا ندارم و کلا ادم ریلکسی هستم به هر حال اروم شروع کردم به ساک زدن نفسهاش تند شد اه میکشید موهامو نوازش میکرد تاب اروم حرکت میکرد و من سعی میکردم اروم و عاشقانه کیروشو و تخماشو که هر دو رو از تو شلوارکش کشیده بودم بیرون ساک بزنم واسم کیر ختنه نشده جالب بود هنوز دو یا سه دقه نشده بود که صدا کرد روشنک من دارم میام ابم داره میاد چیکار کنم سرمو از روکیرش برداشتم و با دست جلق زدنو ادمه دادم تا تو دستم ابش اومد و من سریع دستمال کاغذی که با شراب و خوراکی ها گرفته بودیم از تو پاکت کشیدم بیرون و تمیز کردم ابش خیلی زیاد بود بوی خاص داشت بوی خودش بوی عطرش و عرقش بوی مردونگی پارک تقریبا خالی شده بود ساعتای ۱۱ بود و کسی دورو بر نبود بعد از اینکه اونو تمیز کردم و کیرش برگردوندم تو شلوارکش دیگه به حال اومد تقریبا بی حال بود و منم بند سوتینمو بستم و تیشرتمو مرتب کردم سرمو بالا گرفتم به صورتم زل زده بود از وقتی ارضا شده بود هنوز یک کلمه حرف نزده بود بهش لبخند زدم منو دوباره کشید سمت خودش اوففف لباش اتیش بود زمزمه میکردم هات هات هات بعد لبمو ول کرد زیر گوشم گفت مرسی عاشقتم م تومسه بهت پیار کرتاهون جان منم جواب دادم منم همینطور دوستت دارم و به هندی هم گفتم خندید گفت یه پیک دیگه بریم گفتم باشه بطری مشروب رو گذاشت رو صندلی تاب و دوباره پیکهارو پر کرد نوشششششششششش رفتیم بالا چیپس و باز کرد مشغول شدیم به خنده گفتم بیشتر بخور خیلی اومدی بی حال شدی سرشو پایین انداخت گفت ببخشید بعد از اینکه دوست دخترم به طور ناگهانی منو ترک کرد و من خیلی تو فشار روانی بودم دیگه سعی کردم به مسایل سکسی فکر نکنم و حتی خود ارضایی هامو خیلی کم کردم واسه همین خیلی هیجان زده بودم و ابم زود اومد من فقط خندیدم و گفتم اصلا مهم نیست حیا و شرم مانع از این میشد که حتی تو حرفها ار کلمات رکیک استفاده کنیم و بیشتر ضمیر مال تو مال من اینطوری چرا تو حرفهای روزانه مخصوصا من خیلی فحش میدادم فاک هد اس هل جاک اس اما بیشتر جنبه شوخی و خنده داشت و وقتی مسیله ی سکس بود حتی بعد از دوسال هنوز همیطوری حرف میزدیم و جز کلمه ی سکس چیزی راجع به روابطمون استفاده نمیکردیم گفت شبه قشنگیه گفتم اره میشه عکسو ببینم گوشیشو گرفتم نشونم داد گفتم برام بفرست فردا پرینت میکنم و قابش میکنم گفت میشه فقط واسه خودت باشه من نمیتونم ازش استفاده کنم واسه من فقط تو گوشی کافیه گفتم چرا گفت نمیخوام آتون یا سانتوش از داستان رابطه ی من و تو چیزی بدونند گفتم چرا گفت چون ممکنه به خانواده ام بگند و من در شرایطی نیستم که بتونم این مسیله رو با اونها مطرح کنم و جامعه ی ما یک جامعه ی بسته با سطح فکر پایین هست و گفتن این قضیه باعث میشه داستانمون سر زبون باشه بعدش دردسر بشه ناراحت شدم اما چیزی نگفتم دستمو گرفت احساس کرد بهم بر خورده گفت ببخشید میدونم منو درک میکنی سرمو تکون دادم باشه بطری رو برداشت بطری رو برداشت یه پیک دیگه بریم گفتم نه بذار یکم بگذره گفت باشه ناگهان انگار تازه چیزی یادش بیاد گفت راستی میای فردا بریم سینما فیلم سه بعدی ایکس من گفتم جدی گفت اره میای گفتم باشه بریم گفت پس من بلیط رو اینترنتی رزو میکنم گفتم باشه خوراکی رو دوباره پایین گذاشت مست بودیم تو چشام زل زده بود خزید سمتم و دستشو گذاشت پشت سرم و صورتشو به صورتم نزدیک کرد طوری که نفساش به صورتم میخورد فک کردم بازم میخواد بوس کنه اما زل زد تو چشام ۱ دقه منم بعد گفت زیبا چشات قشنگترین چشمایی هست که دیدم میخوام چشات تا ابد ماله من باشه قلبم تند میزد دوستت دارم روشنک خیلی زیاد منم واقعا ساچچی اره واقعا دوباره بوسیدن این دفعه اروم دستشو از زیر تیشرتم وارد دامنم کرد و ساپورت قلبم تند میزد و شورتم اوفففففففف دستش رسید به کسم خیلی اروم سعی کرد چوچولمو پیدا کنه و به ارومی با حرکات منظم رو چوچولم داشت سعی میکرد منو ارضا کنه و همزمان چنان منو میبوسید که نفس نمیتونستم بکشم داشتم ارضا میشدم صورتم فاصله دادم پاهامو به هم فشار میدادم با دو تا دستم به پشتش و بازوش ناخون میکشیدم بعدا دیدم زخم شده بود بیچاره هم پشتش هم بازوش که میخواستم داد بزنم اما دست ازادش رو گذاشت رو دهنم با ارومی زمزمه کرد در گوشم شششششششش ششششش چیزی نیست شششششش بعد اروم دسشتو کشیدم بیرون دستش خیس خیس بود خندید تو که از من بدتری منم خندیدم هیچی نگفتم بساطو گذاشتم بالا دستشو با دستمال تمیز کرد حالا یه پیک دیگه بریم اره خندیدم هر دو ارضا شده بودیم بطری هم خالی شد ساعت ۱۲ شب بود ادامه نوشته

Date: May 4, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *