اسم من پیامه ۱۷سالمه به نظر خودم قیافم معمولیه و بدنمم نسبتا لاغر اما خیلی از دوستام بهم توجه میکنن و به نظرم ازم خوششون میاد ناگفته نمونه از همون وقتی که یادم میاد احساسات و گرایشهای دخترونه داشتم تا الان که مدرسم تموم شد با پسرای زیادی در حد عشقبازی دوست بودم اما با هیچکدوم تا سکس کامل پیش نرفتم تا وقتی که حدودای یکسال پیش بود که تویه اینستاگرام پیجش رو دیدم اسمش علی بود یه پسره خیلی ناز و خوشتیپ که فالووش کرده بودم قیافش خیلی برام جذاب بود هر وقت که از خودش عکس میزاشت من بیشتر بهش علاقه مند میشدم از متنایی که زیر عکسش شِر میکرد میشد فهمید که پسر بامعرفت و مهربونیه شایدم لاشی بود واسه همین شک هایی که داشتم جرئت نداشتم بهش چیزی بگم تا اینکه روز تولدش پست گذاشت منم واسه اولین بار واسش کامنت گذاشتم اونم با قلب و بوس جوابمو داد تو دلم ذوق کرده بودم دیگه کارم شده بود کامنت گذاشتن واسش موتور سنگین داشت و بیشتر از خودش و موتورش عکس میگرفت و میزاشت به نظر میومد سنش حداقل ۱۹باشه گذشت و گذشت لایک کردنای متقابل ما ادامه داشت و من بعضی جاهای شهر میدیدمش اما نمیرفتم جلو تا اینکه حدودای یکماه پیش که با دوستم رفته بودم پارک اونم اونجا دیدم عشق و علاقم نسبت بهش خیلی بالا رفته بود همیشه تصور میکردم تو بغلش خوابیدم و دارم میبوسمش اونروز عصر تو پارک جلوی چشمامو نمیتونستم بگیرم خیلی بهش نگاه کردم و اونم از دور متوجه نگاهای من شده بود و نگام میکرد از نزدیک خیلی نازتره بود اونشب گذشت و من اومدم خونه ساعتای یک نصفه شب بود که دیدم یکی به دایرکتم پیام داده دیدم علیه سلام کرد منم جوابشو دادم پرسید که اگه اشتباه نکنم امروز تو پارک دیدمت گفتم آره گفت خیلی نگا میکردی منم بهت پیام دادم خوبی منم گفتم آره ممنون ببخشین اگه ناراحتتون کردم گفت اشکال نداره اگه ناراحت می شدم بهت یچیزی میگفتم معلوم بود متوجه علاقه من به خودش شده چون با اون کامنتای ضایع و قضیه پارک خیلی اسکل بود اگه نمیفهمید خلاصه گفت فرداعصر بیا پارک بیشتر آشناشیم منم قبول کردم فردا عصرش رفتم با چندتا رفیقاش بود یک ساعتی جاشون نشستم اما زیاد با من حرف نزد و گرم حرف زدن با دوستاش بود ولی فهمیدم که یکسال از من کوچیکتره خیلی تعجب کردم چون واقعا قیافش مثه پسرای ۱۸یا۱۹ساله بود خلاصه بعد یه ساعتی خداحافظی کرد و رفت گفت واسش کاری پیش اومده منم رفتم خونه شب باز پیام داد به دایرکتم و شمارمو گرفت اومد تو تلگرام بهم گفت خیلی کم حرفی منم گفتم آره و فکرنمیکردم از من کوچیکترباشی خخخ اونشب خیلی اس بازی کردیم واقعا عاشقش شده بودم و حاضر بودم واسش هرکاری بکنم از رفتارهای تو پارکش مشخص بود از این پسرای شیطون و خلاص و کلا باحال و مهربون بعد چندروز اس بازی و چندتا قرار پارکی قرار شد جمعش بریم موتورسواری منم از خدام بود و قبول کردم روز جمعه فرا رسید شب قبلش رفتم حموم و طبق عادت همیشگیم بدنمو اصلاح کردم شایدم پیش بینی میکردم فردا شاید اولین رابطمو تجربه کنم ساعتای ۵عصربود اومد دنبالم رفتیم پیست دور دور بعدشم رفتیم جاده من که حسابی میترسیدم تو کل موتورسواری سفت بغلش کرده بودم سرمو گذاشته بودم رو پشتش ضربان قلبم خیلی رفته بود بالا به سختی میتونستم خودمو کنترل کنم تا اینکه بی اختیار سرمو بالا آوردمو پشت گردنشو بوسیدم خندش گرفت سرعتشو بیشتر کرد منم التماس میکردم یواش اونم میگفت بوسم کن تا یواش برم منم که از خدام بیشترش کردم اما اون انگار منو گول میزد و میگفت محکمتر بغلم کن خخخ بعد دوساعت موتور سواری هوا تاریک شده بود رفتیم خونشون حس خیلی خوبی داشتم خونشون بد نبود موتورو زد تو پارکینگ گفتم من روم نمیشه بیام تو گفت خجالت نکش اتاق من از خونه جداس خلاصه قبول کردم رفتیم تو اتاق علی قلبم با سرعت صدتا میزد دستام میلرزید گفت راحت باش متوجه استرس و رنگ پریدگی من شده بود اومد نزدیکم لبخند زد گفت نگاش کنم فنچ من داره میلرزه داشتم از خوشحالی بال درمیاوردم حسم غیرقابل توصیف بود بغلم کرد لپمو بوسید گفت دوسم داری منم گفتم آره خیلی عاشقتم گفت منم دوست دارم خوشکلو لباشو گذاشت رو لبام شروع کردیم به لب گرفتن وحشیانه همو میبوسیدیم اومد سراغ گردنم عطر کوکوشانلش داشت دیوونم میکرد فقط میخواستم مال من باشه محکم بغلش کرده بودم لباسامونو در آوردیم انداختم رو تختش فقط شرت پامون بود عین مار بهم میپیچیدیمو لذت میبردیم کیرمو واسم میمالید و منم کیر اونو میمالیدم تا اینکه درش آوردم از شرتش خوابید منم کیرشو کردم تو دهنم هرچی از فیلما یادگرفته بودم و رو بکار گرفتم دوس داشتم لذت بردنشو ببینم سوراخ و کل کیرشو با زبونم قلقلک میدادمو میک میزنم و بعد تا ته میکردم تو دهنم بعد نوبت بیضه هاش داشت روانی میشد کیرشو از دهنم در آورد و به سینه خوابوندم با آب دهنش کیرشو سوراخمو خیس کرد آروم کیرشو به سوراخ کونم میکشید کم کم سر کیرشو کرد تو سوراخم بعد اروم اروم کلشو و روم خوابید و بی حرکت موند یه درد خفیف داشتم ولی واسه دفعه اولم فکرنمیکردم دردش انقد کمتر باشه یه دقیقه بی حرکت موندو گردنمو میبوسیدیم بعد اروم اروم شروع کرد به تلمبه زدن انقد شهوتم زده بود بالا که با تکونای خفیف علی آبم اومد خیلی لذت بخش بود برام که بدون دخالت دست و از سر شهوت زیاد ارضا شده بودم قربون صدقه همدیگه میرفتیم بهش میگفتم علی فقط تورو میخوام تو مال منی فقط که بعد پنج دقیقه بی حرکت شد بهم گفت ارضا شده یه چند لحظه بی حرکت روم موند و بعد بیرون کشید و کنارم خوابید ازم لب گرفت و بعد بدون هیچ حرفی تو بغل همدیگه آروم شدیم نوشته
0 views
Date: August 23, 2018