سلام اسم من سایه ست و 20 سالمه در حال حاضر با یکی از فامیلامون که اسمش سامانه رابطه دارم ما همدیگه رو خیلی دوست داریم و می خوایم باهم ادواج کنیم الانم می خوام داستان یکی از عشق بازیامونو واستون بگم داستان بر میگرده به سال پیش که واسه تعطیلات تابستون چند روزی با سامان و خواهرش رفتیم شمال شب که میشد 12 به بعد می رفتیم لب دریا قدم می زدیم ساحل ویلا خیلی خلوت بود و یکم که از ویلا دور می شدیم تقریبا دیگه کسی نبود یه شب خواهر سامان خسته بود و باهامون نیومد من و سامان رفتیم لب دریا همینطوری که قدم می زدیم و از ویلا دور می شدیم یه تخته لب دریا پیدا کردیم نشستیم روش سامان دستشو انداخته بود دور گردنم منم سرم رو شونش بودو داشتیم به دریا نگاه می کردیم سامان پیشونیمو بوس کرد و منم سرمو گرفتم بالا و نگاش کردم بعد مثل همیشه که بعد این نگاها لب می گرفتیم این دفعه ام شروع کردیم به لب گرفتن هوا بسیااار دو نفره بود و جون می داد واسه لخت شدن و سکس اما تو اونجا که نمیشد لخت شد و کامل سکس کرد همینطوری که داشتیم با تمام وجود لبای همو می خوردیم سامان دکمه های مانتومو باز کرد و دستشو برد زیر بلیزم و سینه هامو می مالید سریع دست گذاشت رو نقطه ضعفم یعنی نوک سینه هام و هی قلقلکشون می داد من یهو حشرم زد بالا نشستم رو پاش بعد گوششو می خوردم و زبون میزدم روی پاش که نشسته بودم راست شدن کیرشو زیرم احساس می کردم و هی خودمو فشار میدادم رو کیرش در همون حال حواسمون همش به اینور اونور بود که کسی نیاد یه وقت ولی از اونجایی که نصف شب بود احتمالش خیلی کم بود سامان بلیزمو داد بالا و اول نوک سینه هامو میک زد و بعد یکی از سینه هامو می مالید و اونیکی رو می خورد واااای خیلی حال خوبی بود بعدش من بلیزشو دادم بالا و بدنمو چسبوندم بهش برجستگش کیرشم که از زیر شلوار زده بود بیرون با کسم برخورد می کرد و من حشری تر میشدم حسابی گوش و گردن همو خوردیم و بعد من کنارش نشستم بعد کیرشو از شلوارش درآورد منم شروع کردم به ماساژ دادن کیرش اونم دستشو کرد تو شورتم کسمو که حسابی لیز و خیس شده بود می مالید وای وقتی کسمو می ماله دیوونه میشممممم پاهامو باز باز کردم اونم دستشو تا ته کرد تو شورتمو حسابی می مالید با انگشتش لای کسمو چوچولمو قلقلک میداد گاهی سوراخ کوننمم قلقلک میداد و با با یه دست دیگش سینه هامم می مالید منم لب و زبون و گردنشو می خوردمو کیرشو می مالیدم همینطوری ادامه دادیم تا جفتمون ارضا شدیمو سامان آبشو ریخت رو شنا خوشبختانه کسی نیومد که مزاحم عشق بازیمون بشه بعدش خودمو انداختم تو بغلش و هی بوسش می کردم و اونم صورتمو ناز می کرد اون شب یکی از بهترین شبای زندگیم بود این تنها عشق بازیمون نبود و تجربه های دیگه ای هم داریم که استقبال بشه میذارم فقط خواهشششششش می کنممممممممم نظراتونو محترمانه بدین مرسی نوشته
0 views
Date: August 22, 2018