به نظرم بدترین درد و رنج رو کسی می بره که یکی رو دوست داره اما اون طرف توجهی بهش نداره خیلی سخته واقعا اخمم گره خورده بود و تو فکر همین چیزا بودم که سارا کنار در اومد و گفت امید چیزی نمی خوای برات بیارم بدون اینکه نگاش کنم سرمو یکم چرخوندم سمش و گفته نه گفت بیا تو کمی صحبت کنیم حوصلم سر رفت منم که دلم پر بود بهش گفتم برو با همونی که حرف میزدی بحرف همین لحظه که فکر کردم خیلی شاخ بودم و بهش تیکه انداختم بهم گفت چطور از مادرم همش راجب من می پرسی و جلو خودم اینجوری هستی نگاش کردم دیدم یه نیشخند میزنه اون تو یه لحظه مچ منو خوابوند یه حسی مثل بازی بارسا و پی اس جی پیدا کردم چون حس کردم کامل تموم شده ولی اینطور نبود به حد نساب ضایع شده بودم و برای عوض کردن جو رفتم تو و گفتم چرا وایسادی برو یه چیز بیار بخوریم دیگه ایستاده برندازش کردم شلوار لی تیره و چسبون با ماتوی مشکی متاسب با هیکل خوش استیلش کمی میوه آورد و نشستیم خودش یکم از میوه ها فاصله گرفت که فقط من بخورم من سیب رو تکه تکه کردم توی ظرف و جلوی اون گذاشتم اونم یه خنده ای روی لبای خوشگلش اومد کمی گذشت و گفت رضا دیگه چ خبر انگاری دلش صحبت کردن با من رو می خواست اما من احمق که نمی فهمیدم و گفتم هیچ سوالاتش رو بیشتر کرد و من هم همش جواب های کوتاه می دادم یهو ناراحت شد و گفت چرا اینقدر بی محلی می کنی منم که تا چند دقیقه پیش همین حس رو مسبت بهش داشتم و کمی متعجب شده بودم گفتم میدونی سارا ما آدم ها خیلی چیز هارو درک نمی کنیم به خصوص احساسات هم رو اونم که انگار کاملا موافق بود کمی حالت تهاجمی گرفت و گفت دقییییقا مثل الان تو فکرهای قبلی منو از احساسم نسبت بهش دور کرده بود و تصمیم گرفتم حرفم رو که چند ماهی بود تو دلم بود رو بهش بزنم اما نه بخ صورت ابراز احساس بلکه به صورت تند یه جور مثل گِلِه گفتم سارا من خیلی وقت تورو دوست دارم اما تو اصلا اینو نمی فمیدی و توجهی نداشتی من هر جا فکر می کردم میری همونجا بودم و هیچوقت دست رد به خواسته هات که همیشه آخرش برام زحمت و سختی داشته نزدم با خودت نپرسیدی چرا یک نفر اینقدر به من کمک می کنه و لطف داره با خودت نگفتی چرا یک نفر اینقدر از من حمایت کنه سارا که ایستاده بود و روش رو اونطرف کرده بود برگشت و نزدیکم شد من هم وایسادم و صورتمون چیزی حدود بیست سانتی متر فاصله داشت همش بوی خوش عطرش رو استشمام می کردم به چشم هم زل زده بودیم در حالی که دست به سینه بود یهو بلند خندید و آروم با کف دستش به پیشونیش زد و گفت امید راست میگی چرا تا الان چیزی نمی گفتی که دوستم داری چرا لال بودی این همه مدت چرا یکم باز خندید با لب خندون بهم گفت اگه بگم منم هم دوست دارم باورت میشه اگه بگم این مدت همش تو فکر تو بودم باورت میشه منم گفت الکی میگی اونم گفت بخدا راست میگم وباز بلند خندید منم که از خنده های خون کمی خندم گرفته بود گفتم ما آدم ها واقعا خیلی چیز هارو درک نمی کنیم به خصوص احساسات هم رو اومد رو بروم و گفت امید الان که با همیم قول بدیم که هم دیه رو اذیت نکنیم همیشه با هم باشیم بعد با دستهاش دستام رو گرفت نگام کرد بعد چند ثانیه دستام رو دور کمرش حلقه زدم و کشوندمش تو بغلم و گفتم باشه قول میدم اونم سرش رو به آرومی رو شونم گذاشته و یه حالت آرامش بهش دست داده بود بعد از چند ثانیه گردنش رو بوسیدم و اونم همراهیم می کرد سرش رو آورد بالا که لب بگیریم تا می خواست این کار رو بکنه سرمو گشیدم کنار و مانعش شدم دو باره نگاهمون بهم گره خورد گفتم یارا بعدش کارامون به جاهای باریک می رسه و دوست ندارم فکر کنی که یهو حرفم رو قطع کرد و گفت من راضیم و راحت باشه اینو که گفت اون کمی سرش رو به چپ و من کمی سرم رو به راست خم کردم از هم لب گرفتیم دستاش رو محکم آورد بالا و دور گردنم حلقه زد تا بوس طولانی تر شه طعم لباش وای دیوانه کننده بود چند بار این لب گرفتن عاشقونه رو ادامه دادیم که یهو با دست شروع کرد به باز کردن دکمه های پیرهن سفیدم ار بالا منم شال لیمویی ش رو برداشتم و موهاش رو باز کردم و کمی با موهاش حین لب گرفتن بازی کردم دکمه های لباسم که باز شد یه دست از شکم تراشیده شده و که کمی ماهیچه داشت تا بالای سینم کشید انگاری برق از توی بدنم رد شد و موهای سرم و دستم سیخ شدن رفت عقب و دکمه های مانتوش رو خودش باز کرد و به طعنه گفت بعضی ها که یادشون رفت اینکارو کنن یکم احساس مردونگی کردم و با یه نیشخندگفتم جبران میشه مانتوش رو در آورد لباس دیگه ای تنش نبود چشمم به سینه هاش افتاد سایزش حدود 70 بود و سفت آخ آخ آخ چقد مزه کردن و لیسیدن اونا دوتا چه لذتی به آدم میده رفتم مثل بچه بلندش کردم گذاشتمش رو مبل فکر نکنید اون موقع زورم نمی رسید توی اون لحظه فیل هم بود می تونستم بلندش کنم همچین قدرت عجیب داشتم اون لحظه خوابیده بود روی مبل یه زانوم روی مبل و پای دیگ روی زمین بود دو ستم کنار سینه هاش به طور تکیه گاه بودن مدام سینه هاش رو لیس می زدم که با ماساژ همراه بود بعد ها بهم گفت از این حرکت خیلی خوشش اومد موقع این کار هامون به طور مداوم عشق بازی می کردیم و حرف میزدیم توصیه من به شما اینه که موقع سکس هم زیاد صحبت کنید فیلم نمی بینید که سکوت می کنید تو رابطه باید حرف بزنید حرفاااای سکسی البته اون حرفاش کشدار و با آه و ناله بود معلوم بود که لذت می برد اومدم پایین تر و دمکه شلوارش رو باز کردم و چون شلوار تنگ بود به سختی بیرون کشیدمش که دیدم شورت با سوتینش ست بود با خنده قبل از اینکه چیزی بگم گفت من همیشه لباس زیرم رو ست می کنم نمی دونم چرا ولی راست می گفت کمی شورتش خیس بود درش آوردم پرتش مردم اونور کس بسیار تمیز گرم بدون مو و تپلی داشت کمی با هاش بازی کردم چون پرده داشت اصلا به فکر فرو کردن کیرم بهش نبودم شروع کردم لیسیدن با قسمت پهن زبونم آه ناله هاش بیشتر و بلند تر شد کیر خودمم داشت توی شلوار جر می خورد بعد شروع کردم با جلوی زبون قسمت باریک به لیسیدن با دست هام هم سریع و ولی بودن فشار زیاد دور ناف و پهلو های رو چنگ می کشیدم که خیلی خوشش میومد برای اینکه اذیتش کنم یهو همه چی ولی می کردم و گفتم اوکی من باید برم بای اونم با خنده و حرص می گفت مسخره بازی در نیار تو آسمونام و ادامه بده بین حرفامون میگفتم این کس تپلی همش مال خودته یا قرض گرفتی به صاحبش بگو از این به بعد مال منه ها وسط ناله هاش می خندید لذت رو براش تموم کردم که آه بلندی کشید بدنش یکم لرزید و ارضا شد می خواستم سرم رو بکشم عقب که با پاش مانع شد همونطور چشم بسته زمزمه می کرد وای امید ممنون واااای خیلی ممنون لود سمتم تو همون حالت ازم لب می گرفت گفت حالا نوبت منه گفتم بلیت خریدی گفت مزه نریز درش بیار ببینم شلوار رو کشیدم پایین و شورت رو اون کشید پایین یهو کیرم اومد بیرون کمی از فشار سرخ شده بود و رگ های روش معلوم بود سارا گفت آخی چقدر بی تابی می کرد کیرم 17 سانته اما کلفته از زیر خط سینم تا شکم رو لیس و ماچ کرد تا رسید به اصل کاری کیرم رو داد بالا و چسبوند به شکمم و زیرش رو از پایین تا بالا لیس زد عجیب حس خاصی بهم دست داد تخمام رو لیس میزد و با دو تا دستش بعضی مواقع داهل رون هامو چنک میزد که موهای تنم از سیخ میشدن وای که چه حس دل پذیری بود شروع کرد به ساک زدن کیرم تو چشمام خیره شد منم برای یکنواخت کردن حرکتش پشت سرش رو گرفتن اول بلد نبود و کمی دندون می زد اما زود یاد گرفت نامرد ملچ ملوچ هم می کرد بعد تقریبا دو سه دقیقا گفتم سارا آبم داره میاد اما توجهی نکرد و ادامه داد تا به لحظه ارضا رسیدم و اون فهمید لحظه اومدن آبم کیرم رو چن بار میک زد و آبم رو کلا خورد خیلی شگفت زده شدم لذت توپی هم داشت باور نمی شد تمام آبم رو خورد گفت چطور بود نای حرف زدن نداشتم با دستم بهش گفتم بهش اشاره کردم عالی بود بعد از اون سکس ما چند نیمه سکس دیگه هم باهم داشتیم ولی هیچ کذوم لذت اون بار اول واسه هر دومون رو نداشت ما هنوز هم دیگه رو دوست داریم و مقداری از علتقمون به هم کم نشده ممنون که وقت گذاشتید و مطالعه کردید اگه باب میل نبود عذر می خوام من سعی کردم صحنه رو کامل برای شما شرح بدم نوشته
0 views
Date: July 8, 2019