عشق دیر هنگام ۲

0 views
0%

8 9 8 4 9 82 8 8 8 1 9 87 9 86 8 7 9 85 1 قسمت قبل سلام امیرعلیم دوستانی که قسمت اولو خوندن لطفا این قسمتم بخونن وگرنه اگر کسی قسمت قبل رو نخونده باشه شاید گیج بشه یه راست بیاد قسمت دومش مرسی از دوستانی که کامنت مثبت گذاشتن که بخاطر روی گلشون مخصوصا یکی از دوستان که خیلی دید بازتری داشتن قسمتای بعدی رو کامل مینویسم تا آخر یکی از دوستان در مورد مشروب پرسیده بودن که چون قبل از دانشگاه خیلی زیاده روی میکردم تو مشروب خوردن معدم جواب نمیده دیگه بیشتر از سه پیک بخورم در واقع بگا رفتم شما هم کم بنوش همیشه بنوش بریم سر اصل داستان وقتی منو سارا برگشتیم پیش بقیه بچه ها دیدیم فقط یه کاناپه سه نفره خالیه یه کاناپه سه نفره دیگه هم بود که عاطی و ارغوان روش خوابیده بودن دو تا دو نفره بود که سعید و پویا روش خوابیده بودن یه کاناپه یه نفره هم بود که رسما هیچی شاید قبلا بود دوتایی روی سه نفرهه میخوابیدیم اما الان انگار دوتامون حس میکردیم نمیشه دیگه با اصرار من سارا روی کاناپه خوابید و منم رفتم روی یه نفرهه لش کردمو بزور حس سنگینی و لشی بعد گل خوابیدم وقتی بیدار شدم دیدم پسرا رفتن چون ظهرش تهران کلاس داشتن عاطی و ارغوانم بیدار شدن دارن وسایلو جمع میکنن که مام با ماشین سارا برگردیم ولی سارا لش لش خواب خواب پاشدم یه حال احوالی با بچه ها کردمو رفتم دستشویی صورتمو بشورم درو که باز کردم چشمم به خودم افتاد توی آینه دیدم گردنم کبوووووووووود قد یه گردو سیاه شده گفتم دهنت سرویس سارا حالا چی بگم به بقیه خلاصه یقه تی شرتمو دادم بالا و اومدم بیرون همین منو دیدن زدن زیر خنده عاطی گفت کثافت دیده بودیم گهتو فرو نکنش زیر قالی گفتم ماشالا قبلنا یه حرمتی نگه میداشتید پررو شدیدا عاطی گفت راستشو بگو چیکار کردی الکی گفتم دیشبم بود الان دیدی که گرفت پیچشمو گفت خوب حواسم نبود خلاصه با یه داستان تخمی تخیلی پیچوندمشون چند روزی از تولد گذشت یه روز صبح از حموم اومده بودم بیرون داشتم حاضر میشدم که برم دانشگاه اینو هم بگم که اون موقه یه خونه ایو توی ولنجک اجاره کرده بودمو پرژه های دانشجویی انجام میدادم اجارش در میومد یه چیزیم میموند واسه خرجی بابامم یه پولی میداد واسه همین بد نبود انصافا داشتم سشوار میکشیدم که دیدم گوشیم زنگ میخوره دیدم ساراست نمیدونم چرا اما انگار از خدام بود سارا باشه سریع پریدم بر داشتم گفتم سلااام به به به میس سارا خوبی گفت خوبم فدات شم چه خبرا گفتم هیچی سلامتی میگذره یکم گپ زدیم که گفت هنوزم بهش فکر میکنی بااینکه میدونستم منظورش چیه گفتم به چی گفت میدونی خودت گفتم ساراااااا بیخیال فدات شم گفت چته بابا پرسیدم نگفتم بیا منو بکن که گفتم ساراااا فدات شم این چه حرفیه که میزنی هرپسری آرزوشه باتو باشه ولی عذاب وجدان دارم میفهمی تو حقشو داری که هرچقد دوست داری بمن نزدیک بشی چون خیلی مهمی واسم ولی نکنیم توروخدا تو واسم مقدسیو ازین کس شعرا گفت چیزی بینمون عوض نشه فقط یه سکس اضافه شه من نمیخوام دوست دختر تو باشم توام نمیخواد دوست پسر من باشی فقط بذار هرزگاهی باشیم باهم یکم فکر کردم دیدم هیچ راهی نمونده که بتونم خودمو منصرف کنم ازین داستان واقعا دلم میخواستش چون فوق العاده بود ولی یه حسی هی چس ناله میکرد که اون بهت اعتماد داره و الان نمیفهمه و یه مشت ازین دری وریا خلاصه گفتم باشه من که از خدامه ولی قول دادی عوض نشیا گفت باشه قول میدم درو باز کن گفتم مگه دم دری گفت آره ده دیقه ای هست که شما تلاوت میکردیدو ما دم در سر چوب بودیم درو باز کردم اومد بالا طبقه آخرو گرفته بودم که صدام کمتر درز کنه همین درو باز کردم اومد لبشو چسبوند به لبم کشیدمش تو که بتونم درو ببندم کره اسب قدش همینجوری بلند بود پاشنه بلند هم میپوشید هم قد هم میشدیم لبمو از لبش جدا کردم گفتم کره اسب اینجوری درومدی بیرون که بیلبردی تابلو کردی مارو از لغت کره اسب غش کرد از خنده همون دم در افتاد روی زمینو دلشو گرفت گفت کثافت یعنی شبیه اسبم رفتم سمتش که کمکش کنم کفشاشو دراره گفتم نه دیوونه اسبو واسه نجیبیش میگم خندید بوی الکل زد تو صورتم گفتم چقد نجیبی همش مست باش خوب گفت منکه مست نمیشم میخورم عادی بشم زیر بغلشو گرفتم بردمش روی مبل نشوندمش گفتم با این حال چجوری اومدی بالا گفت به عشق تو تا اون سر دنیا هم میرم و غش غش خندید روی مسخره بازی میگفت ولی خندیدنش بدجوری دلمو برد هی میخندوندمش که بخنده چون دوست داشتم صدای خندشو دندوناش لمینیت تابلویی داشت بشدت سفید ولی به صورتش میومد خودمم کنارش نشستم داشتم شال دور سرشو باز میکردم که گیر کرد به گیره موش انقد موهاش لخت بود که گیره سر خورد از روی موهای با شال درومد از موهاش همین چیزای خاصش خیلی دلبری میکرد شالشو گذاشتم روی مبل بغلی و موهاشو زدم کنار یه خال خیلی کوچیک روی گردنش داشت اندازه قطر برنج چون پوستش سفید بود لامصب خال هم بهش میومد ناخداگاه رفتم سمت خالشو گردنشو بوس کردم یهو پرید گفت وای لامصب بذار نفسم عادی بشه همین الان رسیدم گفتم تا ریه های دیزلی تو بخواد روشن بشه شب شده دوباره خندید دیگه طاقت نیاوردم وسط خنده هاش لبمو گذاشتم رو لباشو لب تو لب شدیم همینجور که لباشو میخوردم بلندش کردم بردم سمت تخت توی راه دست کشید توی موهام گفت جوووون حموم بودی همچین بخورمش برااااات وای یادم اومد خوب نمیخورد از طرفیم میترسیدم ناراحت بشه بگم بهش تاحالا فقط کس یه نفرو خورده بودم اونم زید فابریک قبلیم بود که سه سالی بودیم باهم وگرنه عممممرا سر دختر دیگه ای اینکارو میکردم دیگه واسه اینکه اون نخوره کیرم بگا نره گفتم من میخورمش واست جیغ بزنی بکن منو بعد دست کشیدم رو کسشو بردمش روی تخت خوابوندمش و اومدم روش و از زیر گردنش تا گوشاشو میخوردم از سمت راست به سمت چپ از سمت چپ به راست دیگه خیس شده بود گردنش کامل دست کردم مانتوشو باز کنم دوباره لباشو چسبوند به لبام باز کردمو درش اوردم فقط یه سوتین لیمویی تنش بود کمرشو کشیدم بالا و دستمو بردم پشت سرش قفلشو باز کردم بندای سوتینش از دو طرف سینش افتاد همیشه توی سکسام پیش دستی میکردم که این صحنه رو ببینم سوتینشو از تنش دراوردمو افتادم به جون سینه هاش سینه های متوسطی داشت که نوک کوچیک شکلاتی داشتن زبونمو دور نوکش مبچرخوندمو یکم بازی بازی میکردم بعد یهو تا جایی که راه داشت سینشو میکردم توی دهنمو مک میزدم از این سینه به اون سینه دیگه خودش طاقتش تموم شد لگ طرح جین پاش بود با شورتش باهم کشید پایین حالا اون لخت لخت بود و من هنوز لباسام تنم بود همینجور سانت به سانت بدنشو از بین سینه هاش تا بالای کسشو بوس میکردمو میرفتم پایین واسه اینکه دیوونش کنم نرفتم سراغ کسش عوضش داخل روناشو خوردمو مک میزدم تا لب کسش دوباره میرفتم اونیکی رونش و همین به لب کسش میرسیدم دهنمو بر میداشتم فقط داشت یه ریز قربون صدقم میرفت و نفس نفس میزد یه لحظه مکث کردمو آروم دهنمو گذاشتم روی چوچولش و زبونمو دورش میچرخوندم دیگه علنا داشت جیغ میزد گفتم سارا یکم آرومتر فدات شم که آروم شروع کرد ناله کردن همینجور که میخوردم بالای کسشو اومدم پایین ترو زبونم تا جایی که راه داشت کردم تو کسش دیگه نفس بریده بریده شده بود حسابی واسش خوردم جوری که آبش راه افتاده بودو کسش حسابی آب انداخت گفت امیر بکن منو توروخدا سرمو بلند کردمو تیشرتمو دراوردم شلوارکمم همینطور پریدم رو تخت رفتم بین پاهاش سر کیر سیخ شدمو یکم خیس کردمو گذاشم دم کسش به قدری داغ بود که داشتم بال در میاوردم از لذت ناخداگاه خندم گرفته بود آروم آروم فرو کردم توش تا نصفه که رفت در گوشم گفت امیر این کیر دیگه مال من باشه کیرم تو کسش سیخ تر شد با این جملش گفتم چششششششم بعد آروم تا ته کردم توش یه آهی کشیدو منم شروع کردم آروم تلمبه زدن هی آه میکشیدو قربون صدقه کیرم میرفت دو سه باری شده بودو منم هر دفه پنج دیقه ای استراحت میدادم بهش دیگه خسته شده بودم که گفتم وقتشه به پشت بخوابی عاشق این پوزیشنم بهم حس قدرت میده برگشت به پشت خوابید منم اومدم روش سرشو خیس کردمو فرستادم توش بازم شروع کرد ناله و قربون صدقه رفتن عاشق صداش بودم همینجور که تلمبه میزدم یهو شدتشو بیشتر کردم دیگه نالش به جیغ تبدیل شده بود هی میگفت جوووون بزن بزن مالته بزن کس توئه داشتم میومدم که کشیدم بیرون انقد بهم حال داده بود که آبم پاشید تا روی گردنش از پشت تا روی باسنش آب منی من ریخته بود سریع دستمال کاغذیو از کنار تخت برداشتمو تمیزش کردم کنارش دراز کشیدمو دوتا سیگار روشن کردم زدم رو شونش که ازم بگیره برگشت دیدم کبود شده صورتش گفتم چته حالت خوبه گفت عاااااااالیم و زد زیر خنده گفت وای امیر ببرش میخوام ببرمش با خودم کلی خندیدیم و بعد سیگار با کلی لب بازی لباساشو پوشید و با کلی لب دیگه خدافظی کردیمو رفت تا درو پشت سرش بستم گفتم وااااای امیر چیکار کردی دوباره قسمت سوم بقیشو میگم پیشاپیش ممنونم از کامنتاتون دوستای گلم 8 9 8 4 9 82 8 8 8 1 9 87 9 86 8 7 9 85 3 ادامه نوشته

Date: February 11, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *