علی و دخترعمو

سلام من علی ام میخوام داستان سکس خودمو با دختر عموم براتون تعریف کنم من 18 سالمه و اونم هم سن خودمه اسمش پردیس داستان از اونجایی شروع شد که من بعد از یه مدت که تو کف دختر عموم بودم دلمو زدم به دریا و بهش پیشنهاد دوستی دادم اولش تعجب کرد و فکر میکرد من پسر عموش نیستم و یکی دیگه ام اخه با اس بهش گفتم برای اینکه باور کنه خودمم باهاش قرار گذاشتم و رفتم دیدمش تا باور کنه بعد از دیدار اون روزمون گفت که بهم خبر میده بعد از چند روز پیام داد و قبول کرد که باهم باشیم ولی فقط یه رابطه عاشقانه سالم چند روز گذشت تا دوباره تو پارک باهاش قرار گذاشتم و دیدمش باهم قدم زدیم و رفتیم یه جای خلوت تا صحبت کنیم شروع کردییم به صحبت که اون اول گفت من از تو تعجب کردم که چنین پیشنهادی بهم دادی من گفتم وافعا دوست دارم که بهت پیش دادم و خطر کردم خلاصه یه ساعتی پیش هم بودیم و بعدش اون خداحافظی کرد و رفت بعد از اون دیدارمون چند بار دیگه هم با هم رفتیم بیرون تا اینکه دیگه کاملا رومون ب هم باز شده بود راحت بودیم باهم من یه روز تو پارک ازش خواهش کردم که بزاره لب هاشو ببوسم با هزار اصرا و بد بختی قبول کرد رفتیم یه جایی که کسی نباشه و شروع کردیم لب گرفتن البته اولش قرار گذاشتیم فقط یه بوس از لباش بکنم ولی وقتی لب هامون بهم چسبید ناخوداگاه لب همو میخوردیم ولی اون سریع لبشو جدا کرد و گفت کافیه منم قبول کردم ولی اینم بگم تو حین لب گرفتن یه دستم هم پشتش بود رو کسش میچرخوندم که خیلی بدش اومد خلاصه بگم که یواش یواش سعی کردم تو قرارهامون بهش بفهومنم که میخوام باهاش یه رابطه سکسی داشته باشم تا اینکه یه روز که داشتیم اس میدادیم به هم بهش گفتم اگه یه روز تنها باشم میای پیشم با هم عشق و حال کنیم اول طبق معمول مخالفت کرد ولی با اصرار من قبول کرد ولی گفت به یه شرط گفت اگه قول بدی بیای خواستگاریم و بگیرم قبول میکنم منم که واقعا دوستش دارم و داشتم و قصدم هم ازدواج باهاش بود قبول کردم من رو این حساب یه روز که کسی خونه نبود بهش زنگ زدم که بیاد اونم اومد وقتی از در اومد تو بلافاصله شال و روسری شو دراوردم و شروع کردم لب گرفتن و بوسیدن هم من تو این فرصت هم ممه هاشو میمالوندم هم کسشو که ایندفعه مثل قبل زیاد مخالفت نکرد بعد چند دقیقه بهش گفتم میخوام امروز رو باهم حال کنیم اونم یه نیش خند زد و هیچی نگفت معلوم بود که دوست داره بعد از این که یه نوشیدنی با هم خوردیم بهش گقتم اجازه میدی بدنتو ببینم دیدم پردیس بلند شد و رفت تو اتاق و بعد سه جهار دقیقه اومد بیرون وقتی اومد دیدم تمام لباساشو در اروده به جز شورت و سوتین منم که عقل از سرم رفته بود سریع رقتم بغلش کردمو بوسش میکردم وکم کم سوتین شو در اوردم و شروع کردم به لیسیدن و خوردن ممه هاش چه قدر کیف میداد اونم یواش یواش صدای نازکش در اومد میگفت بخور برام من خوردم کم کم اومدم سمت کسش شورتشو در اوردم ولی بهم گفت که به هیچ عنوان از کس یا کون بهم نمیده منم گفتم باشه فقط میخوام چوچولتو بخورم شروع کردم به خوردن ولیسیدنش که دیگه اونم شهوتی شده بود اه اه اه میکرد تو این بود که بهش گفتم من این همه تو رو رو حال اوردم حالا تو میخوای چه کار کنی دیدمم پردیس اینقدر شهوتی و حشری شده که اصلا نمیدونست چی میگه که یه دفعه گفت بکن توش من تعجب زده شدم ولی چی از این بهتر کاندوم رو زدم رو کیرم و یواش کردم تو کونش نمیدونیت چه قدر تنگ بود واقعا میگم خیلی تنگ بود معلوم بود تا اون موقعه حتی خودشم دست کاری نکرده پریس هم شروع کرده بود به اه اه کردن و داد زدن که بکشش بیرون کشیدم بیرون کیرمو و یه کم کرم مالیدم در کونش و دوباره امتحان کردم ایندفعه راحتر رفت داخل و اون کمتر اذیت شد بعد چند ثانیه شروع کردم به تلمبه زدن ووای چه حالی میداد کونش یواش یواش جا باز میکردو اونم تو این حین اه اه اه اومممممم میکرد بعد از 5 دقیقه دیگه داشت ابم میومد که کشیدم بیرون و ابمو ریختم رو کمرش بعدش هم چند دقیقه پیش هم خوابیدم و رفتیم حموم و بعدش پردیس رفت الان هم که 3 ماه از این قضیه میگذره هنوز با هم هستیم و حال میکنیم نوشته