عمه مادرمو گایید

0 views
0%

سورنا هستم ۱۹ ساله یه عمه داشتم به اسم عمه اکرم ۳۷ سالش بود و خیلی پررو همیشه باهام لج بود چون من از مامانم تو دعواهایه خانوادگی دفاع میکردم و باهاش بد بودم اونشب خونه مادر بزرگم بودم عمه اکرمم اونجا بود اصن حوصلشو نداشت باز متلکاش بهم شروع شد به یه بهونه ای از اونجا زدم بیرون و رفتم سمت خونه وسطای راه که بودم تو تاکسی حس کردم گوشیمو نیاوردم دستمو بردم تو جیبم هوررییی قلبم ریخت گوشم جا گذاشته بودم سریع به یارو گفتم نگه داشتو پیاده شدم یه دربست گرفتم و برگشتم که گوشیو بردارم وقتی رسیدم عمم نبود گفتم من گوشیمو جا گذاشتم مادربزرگم گفت عمت گوشیتو برد گفت بهش بگو بیاد خونه ما که نزدیکتره بگیره وایییی بدبخت شدم تو دلم گفتم بدبخت شدی رفت آخه به علت مشکل جنسی و اینکه سکس نداشتم گی میکردم و شمارم رو یه شبکه بود و بکن ها و فاعل ها بهم زنگ میزدن و اس ام اس میدادن فقط کافی بود پیامامو باز کنه بعد بدو دربست گرفتم و رفتم در خونه عمم زنگ زدم گفت بیا بالا رفتم تو گفت بیا تو بشین گفتم نه عمه اومدم گوشیو بگیرم گفت بیا تو بهت میگم کارت دارم دیگه مطمن بودم فهمیده رفتم تو و مثه یه موش نشستم یه ذره نگام کرد گفت خاک تو سرت کنن سورنا گفتم چرا عمه گفت خودت بهتر میدونی کثافت گفتم چیو بهتر میدونم مکالماتیو که ضبط کرده بودمو گذاشت مکالمه اینجوری بود من تو سکس تل داشتم کون میدادم به یه پسری و از مادرم میگفتم براش آخه اون لحظه خیلی حشری بودم نگام میکرد و سرشو تکون میداد میگفت خاک عالم تو سرت بدبخت آخه برادر من چه گناهی کرده که باید یه همچین پسر کونیی گیرش بیاد هیچی نمیگفتم از ترس اینکه به کل فامیل لو بده مثه سگ ازش میترسیدم و فقط شرمنده بودم اومد جلو دوتا سیلی زد تو گوشم که صورتم سرخ شد گفتم عمه نزنید توروخدا گفت خفه شو کثافت مایه ننگ خاک تو سرت من اگه جایه بابات بودم میکشتمت حیوون و یه چک دیگه زد پس گردنم میزد و موهامو گرفت تو دستش و تف کرد تو صورتم آب دهنش رو صورتم سر خورد و دوبار تف کرد رو چشمام گفت اشکال نداره آدمت میکنم یا خودم آدمت میکنم یا به همه تو فامیل میگم که اونا آدمت کنن چطوره هان کدومشو انتخاب میکنی گفتم شما ادبم کنید گفت آهان خوبه سرمو گرفت و خوابوند صورتمو زمین کف پاشو گذاشت رو صورتمو گفت کثافت بی شرف زیر پاهام باش رفت و وایساد رو صورتم صدام در اومد اشکم در اومد گفت کثافت زیر پایه من بودن بهتر از زیر کیر یه مرد بودنه خاک تو سرت خاک تو سره مادره جندت کفه پاشو رو لبام گذاشت و گفت ببوس کف پاشو آروم بوسیدم گفت ببوس بچه کونی بوس میکردم گفت حالا کف پامو لیس بزن گفتم عمه توروخدا پاشو رو گردنم گذاشت و فشار داد گفت لیس میزنی یا بکشمت جیغ و داد میکرد از ترس گفتم چشم عمه زبونمو میکشیدم کف پاش و کف پاشو لیس میزدم گفت بخور مادر سگ بخور کونی لیس بزن کف پامو لیاقتت همینه انگشتایه پاشو تو دهنم میکردو من میک میزدم پاهاش مزه عرق میداد بلندم کرد گفت چرا انجوری شدی چرا کونی شدی گفتم عمه آخه دختر سراغ ندارم گفت خب برای چی با آبرویه ما بازی میکنی اگه کسی بفهمه من چطور سرمو بالا بگیرم گفتم دیگه نمیکنم عمه گه خوردم گفت نیازتو به کون دادنو چیکار میکنی گفتم هیچی عمه گفت پاشو لخت شو ببینم چیکار کردن با کونت حال بحث نداشتم میدونستم نمیتونم رو حرفش حرف بزنم لخت شدم گفت قمبل کون کردم انگشتشو گذاشت رو سوراخ کونمو آروم با یه ذره تف کرد تو کونم گفتم چیکار میکنی گفت دارم میبینم چه قد گشاد شده گفتم نکن عمه گفت خفه شو تو که به کلفترش عادت داری کونی منم خفه شدم دوتا انگشت کرد تو کونم و بعد سه ته عقب جلو میکرد یه موز پلاستیکی برداشت با دستمال پاکش کرد و کردش آروم تو کونم حس عجیبی بود تا حالا به زن کون نداده بودم محکم فشار میداد و عقب جلو میکرد میگفت چیه خوشت اومده خاک تو سرت خاجه حرمسرا بچه کونی از اون ننهی جندت بهتر از اینم در نمیاد و عقب جلو میکرد گفت وقتی میکردنت چی میگفتی کونی بگو منم آروم آه و ناله میکردم عمم میکردو من آه میکشیدم ده دقیقه منو کرد بعد بلندم کرد گفت کونت که گذاشتم یه کار دیگه اگه بکنی آبروت نمیره یه چیزی باید بخوری یکم تلخه اولش فک کردم سمه اما گفت نترس مشروبه میپاچه تو دهنت فقط قورت میدی تن تن گفتم چشم یه چشم بند آورد و چشامو بست هیچیو نمیدیدم گفت دهنتو باز کن باز کردم یه چند دقیقه بعد یه چیزی پاچید تو دهنم داغ بود و تلخ و شور منم تند تند قورت میدادم انقد خوردم تمومم نمیشد یه ذره که خوردم بقیشو پاچید رو صورتمو موهام چشم بند باز کرد باورم نمیشد عمم لخت بود شلوار پاش نبود یه کس سفید با کلی پشم دیدم که از کسش قطره های شاش میچکید خندید و گفت شاشمم خوردی بچه کونی یادت باشه از الان تو خر و سگ منی هرچی بگم باید گوش بدی دیگه هم از اون ننه ی جندت طرفداری نمیکنی در افتادن با اکرم این نتیجشه گریم گرفت چه قد تحقیرم کرده بود کثافت هیچی نگفتم و گوشیمو گرفتمو با سرشکستگی از خونش رفتم بیرون نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *