سلام اسم من محمده دو سالی هست ازدواج کردم ماجرا ازین قراره که زنم تقریبا مذهبیه و منم بهم ثابت شده بود تا اینکه یه روز تو تلگرام توی یه گروه سکسی که کسی کسی رو نمیشناخت داشتن عکس سکسشونو میفرستادن یکیشون که اسمش رامین بود دوتا عکس فرستاد از پایین تنه دوست دخترش رو فرستاد نگاه کردم دیدم این عکسا شبیه پایین تنه خانوم منه از خالهای روی رونش معلوم بود چون خالش تابلو بود رفتم تو خصوصی باهاش چت کردم و گفتم بازم عکس ازین زیدت داری گفت اره میخای گفتم اره دیدم نزدیک ده دوازده تا عکس فرستاده ولی هیچکدوم از بالاتنه نبود گفتم از بالا تنه نداری گفت نه عزیزم زیدم شوهر داره و نمیخاد تابلو بشه همینارو هم یواشکی تو سکسمون گرفتم ازش خلاصه منم هر جوری رفتم رو مخ پسره و گفتم اگه میتونی یه حالی به ما بده اونم گفت باشه و هر موقع که اومددش یه کاری میکنم ولی عجب اندام باربی داره ها ببینی ابت میاد بهش گفتم تا حالا چندبار سکس داشتی گفت یه بار بیشتر نیمده پیشم که در حد مالوندن بود البته یکن در کسش مالوندم ولی قول داده ایندفه از خجالتم در بیاد و هر دوطرف رو برام اماده کنه اخه کیرمو که دید خیلی خوشش اومد گفتم مگه چندسانته گفت فکرکنم 20 21باشه گفتم پس برا همینه اخه مال خودم 17بود تقریبا گذشت و منم تو فکر بودم که چطور ممکنه بعد دو هفته دیدم تو تلگرام پیام اومده رفتم دیدمیه کلیپ یه دقیقه ای و چندتا عکس کامل و واضح از زیدش اومده وقتی دانلود شد دیدم بله خوده خودشه شب که برگشتم خونه دیدم مرتب و تمیز بود و همه چیز رو اماده کرده بود منن شاممو خوردم و رفتیم توی تخت یکم که باهام ور رفت گفتم میخام یه چیزی رو بهت نشون بدم گفت باشه و رفت گوشیرو برام اورد رفتم تو گالری و عکسارو اورم بابا گفتم نگاه کن این عکسو ببین میشناسیش نگاه کرد و یهو شکه شد تا روشو طرف من کرد یه کشیده زدم تو گوشش و هولش دادم بیرون تخت افتاد و منم بلند شدم و گوشیرو ازش گرفتم و رفتم تو فیلما و فیلمو بهش نشون دادم چه جیغ و صداهایی تو گوشی در میاورد انگار صدسال بودکه کس و کونش پلمب بوده فیلم رو که دید سرشو دیگه نمیتونست بالا بیاره همونجوری بردمش و سوار ماشین کردم و سر خیآبون نزدیک خونشونش پیادش کردم و برگشتم خونه اعصابم داغون بود فرداش رفتم سرکار که دیدم رامین پیام داد و گفت سلام داداش حال کردی با عکسا و فیلما چند بار جق زدی ها بهش گفتم میشه ببینمت رامین گفت چرا گفتم در مورد زیدت حرف دارم کجا ببنمت گفت بیا نیاوران با دو سه تا از رفیقا قرار گذاشتیم و رفتیم زنگ زدم و خودشو نشون داد اول من رفتم و یکم سلام دادیم و اون پیاده بود سوار ماشینش کردم و رفتیم نزدیکای بیرون شهر رسیده بودیم که نگه داشتم و دوستام از پشت دنبالمون بودن پیادش کردیم و تا میتونستیم زدیمش نزدیکای غروب لختش مردیم و همونجا ولش کردیم و برگشتیم زنمم طلاق دادم الانم تنهام ولی با ارامش نوشته
0 views
Date: August 23, 2018