فرار از دست بچه ها

0 views
0%

پسر بزرگم 5 ساله مشغول بازی با کامپیوتر تو اتاق من بود و پسر کوچکترم 2 5 ساله کارتون می دید من 30 ساله کتاب می خوندم همسرم 24 ساله خوابیده بود رو کردم به زنم وگفتم چقدر دلم می خواد دو شبه از خستگی زود خوابت میبره زودتر از بچه ها کارم زیاد شده الان که نمیشه بچه ها نمی زارن توجهی نکردم و شروع کردم به خوردن لباش چقدر تشنه بود نفسش بند اومده بود ولی شرم داشت که بچه هاش نبینند آروم دستشو گذاشت روی کیرم وگفت بریم اون یکی اتاق تا رسیدیم به اتاق گفتم درو قفل کنم نه بچه ها می ترسن خوابیدم روش کوس نرمشو زیر کیرم احساس می کردم شروع کردم به ناز کردن موهاش اون عشق اول وآخر من بود و هست آروم صورتمو بوس می کرد بابا من رئال مادرید بشم خوبه یا پیترچک پسرم اولم بود که با کامپیوتر فوتبال بازی می کرد در حالی که صدام در نمی اومد اب دهنم و قورت دادم وگفتم رئال بهتره کم کم کیرم داشت از درد شق پاره میشد یهو دیدیم پسر کوچیکه در و باز کرد لباسامون تنمون بود فر خوردم زمینو گفتم آفرین برو ببین دم در حاج آقات نمی آد دوید دم در بالش گذاشتیم پشت در و شلوارشو در آوردم دلم می خواست بخورمش یهو دیدیم در می خواد با زور باز کنه نه بابا نیست حاج آقا اهمیتی به حرفش ندادیم و من از زیر پیرهنش شروع کردم به خوردن ممه هاش کمکم صدای گریه هاش ازپشت در اومد داداش بزرگش خبردار شد هردو پشت در نمی دونم فکر می کردن چیزبدی شده که جیغ زدن همه حسمون پریدزو شلوارمونو پوشیدیمو با خنده در رو باز کردیم دیگه بی خیال نزدیکای 12 یا 1 شب بود که دیدم همه خوابیدن حتی زنم کتابم و بستم وآروم بیدارش کردم 4 یا 5روزی بود که نکرده بودمش هردو تامون می مردیم پیرهنشو درآوردم وشروع کردم به خوردن ممه هاش اون عاشق اینکاره در حالی که نفس نفس میزد دستشو کرد زیر شرتمو کیرمو گرفت وای چه خبرته شلوارمو در آوردم میتونستم برق چشماشو ببینم یا روزی افتادم که تو خوابگاه دانشگاه با زیر شلواری که می گشتم بچه ها می گفتند بیچاره زنت خیلی وقته کیرمو نخوردی نه زودباش بزار توش تازه حموم کردم تمییز تمیزه بخور زیاد تو این کار ماهر نیست ولی کیرم که شقتر میشد احساس می کردم چقدر دوستش دارم یه دقیقه نشد که به پشت خوابید وگفت بزار دارم می میرم خوابیدم روش کیرم گذاشتم تو کوسش آهی به آرومی کشید یه کم دیگه هل دادم تا ته رفت توش گفتم بریم اون اتاق بچه ها بلند می شن من که از سر جام بلند نمی شم کیرمو کشیدم وبوسش کردم بلندش کردم همراهم اومد اتاق اول به پشت خوابید گفت تو رو خدا زود سیرنشی بزار من هم سیر بشم دستم به حالت شنا روی زمین گذاشتم وشروع کرد م به تلنمبه زدن آهش تندتر میشد و گفت جوووون فدات بشم داشت ارگاسم میشد به حالت چهار دست وپا خوابندمش قبلا نمیذاشت تو این حالت کامل بزارم تو از درد زود خودشو کج می کرد ولی اون شب با فاصله سکسمون حساب داغ بود ددیدم چیزی نمی گه حسابی کردمش تو آینه تصویرمون رو می دیدم وای زنها چه جراتی دارند تو سکس مردا چه قیافه وحشت بر انگیزی دارند آهش کمکم داشت به ناله تبدیل می شد داشتم کمکم سیر میشدم به اون قولداده بودم زودتر سیر نشم درآوردم و دباره به پشت خوابید چندتا تلمبه که زدم آه بلندی کشید وچشماشو بست کمی بعد من هم سیر شدم احساس می کردم یک پارچ آب تو کوسش خالی کردم ول شدم کنارشو بوسیدمش و ازش تشکر کردیم برگشتیم پیش بچه ها اون کنار کوچلو خوابید من کنار پسر بزرگم تو رو خدا اگه بد بود فحش ندین دیگه نمی نویسم این هم هوسم اومد نوشته

Date: July 27, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *