فریبرز و همایون

من فریبرز هستم از یک خانواده متمول و بزرگ شده در ناز و نعمت و بیخبر از دنیای واقعی بیرون حدود دوازده سیزده ساله بودم که اولین بار با مقوله مسائل جنسی برخورد پیدا کردم پدرم دوستی داشت که از تهران هر از چند گاه میومدن و پیش ما در شمال میموندن یکی از دفعات که اومدن پسرشون که همایون بود را با خودشون آوردن همایون حدود 22 سال داشت و بشدت خوش هیکل و تیپ مردونه داشت همایون تو اطاق من خوابید و کم کم با من جور شد و صحبت و درد دل میکرد از دوست دختراش میگفت و کم کم در مورد سکساشم شروع کرد به گفتن و حسابی منو برد تو دنیای جدیدی که من آشنایی نداشتم من یک پسر تپل و تنبل بودم که بخاطر تنبلی بشدت هیکلم با سینه درشت و رونهای درشت و موی قرمز و لبهای صورتی به دختر تازه بالغ شبیه بودم و همایون مکرر به من میگفت که چقدر خوشگلم و از بدن و رنگ پوستم تعریف میکرد و منو با دنیای جدید آشناتر میکرد برعکس من همایون سبزه و هیکل عضلانی و ورزیده داشت و هر وقت از حموم در میومد من محو تماشای بدنش میشدم یکبار که سرزده وارد اطاق شدم و اون تازه از حموم بیرون اومده بود برای اولین بار لخت کاملش رو دیدم و از اندازه آلتش بشدت تعجب کردم چون در حالت عادی و خوابیده حدود 15 سانت رو داشت با بیضه های بزرگ و سیاه و چند دقیقه مات موندم که اگه این پسره پس من چیم من یک هیکل تپل و سفید صورتی داشتم با کون طاقچه ای بزرگ و یک الت بسیار کوچک که برای دستشویی رفتن باید دنبالش میگشتم همایون آنا متوجه توجه من شد و مخصوصا تا چند دقیقه با همان حالت لخت تو اطالق میگشت و هر از چند گاه هم با کیر و خایه بزرگش بازی می کرد که نیم خیزشون کرد و تعجب منو بیشتر و آخرش ازش پرسیدم همایون چرا اینقدر مال تو بزرگه همایون با زرنگی گفت داستان داره که این اینقدر بزرگ شده و الان چه دختر و چه پسرا عاشق بازی کردن و شیطونی باهاشن من گفتم داستانش چیه گفت بچه که بودم با پسرهای بزرگتر از خودم زیاد شیطونی کردم و به همین دلیل کیرم الان اینجوری شده و من از همه جا بیخبر باورم شد و از فرداش هی میخواستم بحث رو به همین موضوع بکشونم که همایون طفره میرفت و بیشتر از سکس هاش و کلفتی کیرش که همه رو به اون جذب کرده میگفت تا بالاخره من گفتم خب منم دلم میخواد بزرگ شدم مثل تو بشم و اون گفت باید با بزرگتر از خودت شیطونی کنی و بهم فهموند باید بازی سکسی و سکس از پشت راهکارشه خلاصه در عرض چند د قیقه منه تپل و سفید با کون طاقچه ای لخت جلوی آقا همایون بودم و اون با کیر سیخ شده بیست سانتی خودش داشت مثل یک دختر باکره با من عشق بازی میرد کیر نکره اشو میمالید به دول چند سانتی من پستونهای قلنبه منو میخورد و تا نوک پستونهای منو مکید گفت وای چرا صورتین حتما جاهای دیگرتم صورتیه گفتم کجام گفت سوراخت حتما صورتیه و من گفتم نمیدونمکه آنا من خوابوند لنگامو داد هوا و لای کون کندمو باز کردو گفت بعله کاملا صورتی و بدون مو هستش و شروع کرد به لیس زدن و مکیدن کپلام و منو برد تو دنیای دیگری و وقتی به خودم اومدم بیست و چند سانت کیر تا خایه تو کون صورتیم بود و یکدونه پستونم تو دهنش و یکی دیگه هم تو مشتش و در حال تلمبه زدن تو کون طاقچه ای من و من اصلا نفهمیدن کی کرد تو کونم بعدشم تمام مدلها رو با من امتحان کرد و آخرش تو مدل چاردست وپا تمام آبشو تو کونم خالی کرد از اون روز تا موقعی که پیش ما بودن روزی چند بار حسابی میکرد و بهترین حالتشم چاردست و پا بود که کل کپلم رو میگرفت تو شکمش و من هم احساس زنونه خوبی پیدا میکردم تا آبشو بریزه توم بعدشم که رفتن به بهانه دوستی و صمیمیت من مرتب میرفتم تهران خونشونوحسابی از اون هیکل تپل و زنونه من حداکثر استفاده رو میکرد و با کون پر آب منو راهی خونمون میکرد چون خشن هم میشد در حالتی که لنگام رو هوا میکرد و تو کونم میکرد مرتب و محکم به دول و خایه کوچک من کتک میزد و تحقیرم میکرد که برو عمل کن این چس مثقالو بردار که کامل زن بشی برای همینم فکر کنم من تا 17 سالگی بالغ نشدم و وقتی هم که شدم وقتی تو کونم میزاشت و تلمبه میزد بدون هر حرکتی آب میدادم که نشونه کونی واقعی بودن بود و من تا الان که سی سالمه فقط از هیکل و کونم بعنوان الات خوشحالی همایون استفاده کردم و کیر دیگری به خودم ندیدم و هیگلم بشدت زنونه مونده با کون گنده و پستونهای خوردنی و الان تو تهران خونه دارم و پذیرای همایون که اگر نه هر شب نیاد حتمایکشب در میون میاد منو به مدلهای مختلف میکنه و تا صبح پیشم میمونه و عملا من زنشم نوشته بکن