فست فود یا جنده خونه

0 views
0%

سلام به همه دوستان من هادی هستم از جنوب کشور بندر عباس الان که این خاطره رو تعریف میکنم 23 سال سن دارم داستان سکسی که میخوام تعریف کنم سکسی اه که در محیط کار واسه ام پیش امد فست فود من چهارسالی می شد که اونجا مشغول به کار بودم راست اش از همون روزای اولی که استخدام به کار شدم از محیط کاری اش خوش ام آمد خب واس این خوش ام آمد چون هر گوشه ای نگاه میکردم هرکی یدونه کس واسه خودش جفت و جور کرده بود مثلا آشپزخونه پایین که مال خود صاحب فست فود بود آشپز مال سرآشپز که زن بود میزد مدیر فست فود مال خانمی که ظرفشو بود صاحب فست فود کلک صندوقدار سالن رو میکند یعنی تا دسته میکرد سالن دار با سالن دار خانم و همون روزای اول به همکاران میگفتم فست فود نی جنده خونه است خلاصه من همون روزهای اول به این کار وابسته شدم گذشت بعد دو سال که یک اتفاق بد افتاد که هرچند بد بود ولی چی واس ما بعد ها خوب شد یه شب پنجشنبه تو شلوغی سر یه فیش که دیر آماده شد مدیر مجموعه دعوا بزرگی راه انداخت که خیلی ها سر این دعوا تصفیه حساب کردن و با جنده خونه خداحافظی کردن فست فود البته چندتا ی به خاطر حقوق کار رفتن می گفتن سرموقع حقوق نمیده حقوق کم میده ساعت کاری اش زیاده و البته مدیر هم بعد چند مدت بعد از اون قضیه به خاطر ساعت کاری فست فود تصفیه حساب کرد رفت و صاحب فست فود تصمیم گرفت که مدیریت فست فود به من بسپاره و من میدونستم کار سختی اه قبول نکردم چون با قبول کردن این مسئولیت کارام دوبرابر میشه و سخت تر البته بس رو مخ ما رفت قبول کردیم حقوق اضاف کرد که من مدیریت قبول کردم خلاصه روزای خوب ما هم شروع شد بعد دو سال کار کردن تو این جنده خونه روزا مثل قبل میگذشت البته این دفعه با مدیریت بنده کم کم داشتیم به سال جدید عید و شلوغی بندر نزدیک می شدیم که من تقاضای چندکارگر واسه فست فود دادم که صاحب فست فود تو پیک های بندر تقاضای کارگر کرد طبق تقاضا من کارگر خانم یکی سالن دار دوتا دوتا هم واسه آشپزخونه فست فود خیلی ها آمدن واز این خیلی ها5تا کارگر ما واسه شلوغی عید جور شد کارا پیش می رفت که دیدم یه روز کارگر زن جدید اس ام اس داد رو گوشی ام که من رویا کارگر جدید هستم وسایل به سالاد بیار از سردخانه منم در جواب نوشتم خودت بیا ببر تا من سردخانه هستم بعد دو دقه دیدم در سردخانه باز شد رویا خانم بود آمد داخل در بست همین جور که لبخند میزد گفت وسایل سالاد میخوام من قفسه نشون اش دادم گفت ام به اندازه بیست تا ظرف سالاد وسایل بردارکه سالاد آماده دیروز مونده تو سردخانه یه چند باری تن اش به تن ام خورد حتی چند ثانیه ای کون تپل اش به کیرام خورد البته هربار که می گفت صندوق گوجه واسه ام جا به جا کن و وسایل و بردم واسه اش تو آسانسور گذاشت ام تا امدم در ببندم در و گرفت با صورتی اخمی گفت خودت نمیای بعد من با تعجب نگاه کردم خواستم بگم من بیام چه کار وسایل به پیتزا باید بیارم گفت بیا وسایل از آسانسور بذار پایین طبقه بالا با اعصابانی ات گفتم خانم بارکش که گیر نیاوردی جواب داد من کی همچین حرفی زدم در آسانسور نبستم در سردخانه بست ام سوار آسانسور شدم حرفی نزد قیافه قهرها به خودش گرفته بود دکمه طبقه 2 زدم حرکت طبقه یک که رسیدیم آسانسور ایستاد رویا خانم عجیب نگاه من کرد ولی حرفی نزد دیدم آسانسور خودش حرکت کرد به سمت پایین فهمیدم که یکی از پایین کرم ریزی کرده در آسانسور کشیده خودمو آماده کرده بودم واسه فوش دادن در که باز شد دیدم آشپزاه فوش ندادم ولی سر و صدا خودم کردم رسیدیم بالا به کمک آشپز وسایلای کار خانم پیاده کردم گذشت تا آخر وقت کاری شیفت صبح یعنی ساعت16 رویا خانم اومد پرسید من کارام تموم شده می تونم برم اجازه رفتن که گرفت خسته نباشید گفت و رفت بعد چند دقه صدای آهنگ پیام گوشی بلند شد گوشی برداشتم پیام خوندم از رویا خانم بود پیام معذرت خواهی بود خلاصه این استارت دوستی ما شد همون لحظه گوشی ام زنگ خورد رفیق ام بود می خواستن برن روستا من هم به خودشون دعوت کرد که در جواب گفتم ببینم چی میشه خبر اش میدم رفتم اتاق صاحب فست فود تقاضا مرخصی کنم مرخصی نداد با اسرار زیاد مرخصی گرفتم بند خدا این چند روز باید خودش بالا سر کارگرا می بود با بچه ها سه روزه رفتیم برگشتیم تو این چند روز که نبودم با رویا خانم همش پیام بازی میکردم تو این پیام های که رد و بدل شد فهمیدم 25 سال سن داره یه دونه بچه داره خودش بچه شماله شوهرش ام فوت کرده بیوه است تازه بندر آمده از شر خانواده شوهرش که بچه کوچیکش رو میخواستن ازش بگیرن از مرخصی که برگشتم روز اول کاری بعد مرخصی رفتم اتاق زود رفته بودم به خاطر همین کارگرا رو بیدار نکردم لباس های کار مخصوص فست فود پوشیدم رفتم اتاق تخته کاری که کثیف کرده بودن تمیز کنم که دیدم آسانسور داره میاد بالا دیدم رویا خانم اه متوجه من نشد رفت تو اتاق که لباس کار بپوش اه لباس پوشید اومد بیرون اینبار من متوجه حضور اون نشدم تا دیدیم اش جا خوردم چه جوری اومدی متوجه نشدم باخنده گفت همونجور که تو میری میای منم خنده ام گرفت لعنتی به مقدمه اومد نزدیک محکم دست تو موهام میاورد وقت اش که یکم از رویا خانم تو اون لحظه بگم لباس کار که می پوشید کون تپل اش بیشتر کیر آدم و راست میکرد سینه ها ش 85 وزن 60 می شد قد 160خانمی تپل و با نمک بود مغنه مشکی سر میکرد و یه شلوار ورزشی که خیلی هم گشاد بود می پوشید خودمم وزن 80 قد 180 و این اولین سکس من نبود قبل از این رابطه رابطه ای که بخوام بکنم زیاد داشتم بریم ادامه داستان همینجور که دست تو موهام میاورد نامردی نکردم دست شو گرفتم محکم بااون یکی دستم کمرشو گرفتم محکم کشوندم طرف خودم کامل سینه تو سینه بودیم لب مو گذاشتم رو لباش وای وای روژه لب قرمز قرمز زده بود اونم اصلا بدون خجالت وحشیانه تراز من لبامو میخورد دستشو ول کردم از زیر مغنه دستم بردم به سمت گردن اش گردن اش که دست گرفتم داغ داغ بود تا به حال اینقد از یه نفر لب نگرفته بودم مغنه اش زدم بالا گردنشو طوری میخوردم که ناله آه آه ش به گوش من می رسید دست چپ مو بردم تو شلواراش از روی شورت اش قسمت کس اش میکشیدم که صداش بیشتر میشد آخ خیلی لحظه ی خوبی بود تا به حال یکی اینقدر با هام پابه پام لحظه سکس نیامده بود همونجور که کس اش می مالیدم یدونه از دکمه لباس اشو باز کردم به راحتی وای وای سوتین اه قرمز گل گلی سوتین شو زدم پایین نوک پستون تپل شو می خوردم انگار داشتم مثل بچه ها شیر میخوردم از اون سینه های تپل اش کیرم یه حس عجیبی به خودش گرفته بود انگار میخواستم تا ته بکنه که صداش کل ساختمان بلند شه دست رویا خانم گرفتم با همون شرایط دکمه باز سینه هاش معلوم بردمش تو حیاط خلوت که کپسول ها فست فود بود بوی گازهم زیاد بود یه چوب بزرگ پهن همونجا بود خوابوندمش رو همون شلوار گشاد اش راحت کشیدم پایین چشمم به شورت سفید با گل های قرمزخورد شورت تمیز بود بدون لکه ای خون تمیز به قدی تمیز بود که میخواستم رو شورت کس شو لیس بزنم همین که نزدیک رفتم بوی کس اش داشت حالم به هم میزد که سرو از لاپاش آوردم بیرون کس شو تف زدم یکم هم تف رو کیرم آروم آروم کردم داخل همینجوری روش دراز کشیدم وفشار میدادم داشت کم کم آبم میومد که کیرم تا در آوردم تموم آب های کیرم ریخت روی چوب بعد سریع بلند شدیم رفتیم محیط کار اصلی با شوق ذوق رفتم کارگرا رو بیدار کردم این تنها سکس من با رویا خانم نبود هنوز رابطه دارم با این خانم شهوتی نوشته

Date: July 8, 2023

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *