فنچ خوشگلم

0 views
0%

سلام رفقای ناز من خیلی وقته اینجا میام هی میخام بنویسم خالی شم یکم ولی مغزم نمیکشه این دفعه نوشتم بخونین به مشکلامون بخندین حال کنین ولی کس بندی نیست زیادم سکس نداره اگه فقط سکس مهمه واست نخون اها راستی من بچه باز نیستم شما میگین گی همون گی نیستم فوشم دادین دادین دیگه واسه بعضیا فوش دادن عادت شده من شاهین هستم یه پوچ کامل داستان از اونجا شروع شد ک یه روز غروب نشستیم چیلیم کشیدیم اگه نمیدونین چیلیم چیه بگم همون مثه حشیش میمونه چته چت بودیم فتوا کیری گذاشتیم بریم بیلیارد سوار ماشین رفیقم شدیمو رفتیم باشگاه بیلیارد واااای چه توهمی بود تو ماشین خلاصه رسیدیمو رفتیم تو باشگاه بیلیارد خیلی شلوغ بود صدای تق تق توپا داشت مغزمو میگایید سیگار ممنوع بود ولی کسی اونجا وجود دار نبود حرف بزنه سیگار روشن کردیمو رفتیم سراغ بازی من بزن اونا بزن همینطوری گذشت نفهمیدیم کی شب شد رفیقم رفت حساب کنه بقیه هم رفتن پیش ماشین منم گفتم برم دستشویی برگردم رفتم دیدم یکی داخل دستشویی هست نشستم و تکیه دادم به دیوار مجاور دستشویی و شروع کردم کام گرفتن از سیگارم کیر به زندگی یهو در دستشویی باز شد یکی اومد بیرون واااااااای قفل کردم یه پسر خوشگل فنچ سفید با یه صورت توپولی با مزه و ناز وای خدا دلم ریخت الله شاهده یه عمر کس بازی کردم ولی گی نیستم نمیتونستم بفهمم چم شده با دهن باز نگاه میکردم پسره یه نگاه بهم کرد یه لبخند کوچولو زد و رفت به جون خودم سیگارم نصف بود وقتی به خودم اومدم دیدم سیگارم خاکستر شده تو دستم بلند شدم رفتم بیرون باشگاه اطرافو دیدم خبری از خوشگله نبود 19سالمه 4سالشو پی دختر بودم اما این جریان نمیتونستم فکر کنم رفیقم از تو ماشین داد زد بیا دیگه اسکل گاییدی مارو منم داد زدم کس نگو اومدم رفتمو سوار شدم داشتم از دستشویی میترکیدم فکر پسره دستشویی رفتن رو از یادم برده بود وااااااااااااای چرا خوابم نمیبرد همش صورت مهربونو نازش با اون لپای خشکلش جلو چشمم بود گفتم خدا خان من چم شده خلاصه صبح شد زدم رفتم تو محل ک برم دانشگاه تازه دانشجوی ترم یک مهندسی برق بودم داشتم میرفتم ک یهو سر چرخوندم دیدم دعوا شده دویدمو با بد بختی جدا کردم اخلاق مزخرفم باعث شده رفقام زیاد باشن اون دعوا هم بین بچه محلام و رفقام از خیابون پایینی بود خلاصه کلی فک زدم و درست شد همه چی یهو چشمم به یکی از بچه محلام افتاد ک بالاسر یکی وایساده بود کس شر میگفت اون بیچاره هم اشک میریخت رفتم رفیقمو کشیدم عقب نشستم پیش پسره ک دستاش رو صورتش بود و داشت گریه میکرد گفتم چی شده داداشی گریه نکن پاشو از اینجا برو یهو صورتش رو از رو دستش بلند کردو من قفل کردم باورم نمیشد همون پسر خشگله بود دستاشو گرفتم بلندش کردمو بردمش با خودم هدایتش کردم سمت پارک محل من اسم از محل زندگیم نمیبرم همه میشناسن شاید رفقام خوندن تابلو شدم باهاش حرف میزدم اسمش حمید رضا بود 17سالش بود گفت یکی تو کوچتون گیر داد بهم الکی گفتم دیگه کسی کاریت نداره بگو فامیل شاهینم پرسیدم خونتون کجاست ادرسش یه خیابون از ما پایین تر بود شمارمو دادم بهشو رفتیم ک برسونمش خونه خیلی خوشحال بودم احساس ارامش میکردم انگار یه خشاب ترامادول خوردم تو راه یکم دری وری گفتم ک بخنده خوشحال بود یهو دیدم بازومو گرفته و داریم با هم میحرفیم اه انقد سلام جواب دادم به فاک رفتم چقد فلم رسیدیم دم خونشون خدافظی کردمو رفتم محل دیگه واسه دانشگاه رفتن دیر بود خلاصه کلی با هم رفیق شدیم کلی ماجرا داره واسه این ک داستانم زیاد نشه یکم میرم جلو دیگه همه میدونستن حمید رضا مثه داداشمه همش با هم بودیم بخاطرش 9ماه ترک کردم الان از ماه دوم ترکم میگم یه شب ساعت یک ک داشتیم به هم اس میدادیم بی مقدمه منو دعوت کرد خونشون منم تو کونم عروسی بود زدم رفتم رفتم خونشون دیدم یه رکابی و یه شلوارک تنگ پوشیده کون قلمبش برق میزد من هیچ قصدی روش نداشتم ولی خلاصه رفتم سلم و این حرفا گفت گشنمه بزار یچی درست کنم من گفتم نه من درست میکنم یه املت زدم بترکون تو قلیون سرا ک کار میکردم یاد گرفته بودم خوردیمو رفتیم تو اتاقش دراز کشیدم رو تخت اون رفت سیدی گذاشت یه فیلم بود با اسم دزدان دریایی کلا سوپر بود اومد پیشم دراز کشید یکم ک گذشت دیدم می مقدمه دسش رفت رو کیرم کیرمم نصفه زنده شده بود نگاش کردم و دستشو کشیدم گفتم نکن یهو اومد رو شکمم نشت و با فریاد گفت نه میخام میخام ماله هم باشیم ولت نمیکنم باور نکردنی بود حتی الان باورش سخته لباشو گذاشت رولبام منم شروع کردم لب گرفتن خیلی دختر بازی میکردم ولی حمید رضا فرق داشت احساس عجیبی بود بلند شد و لخت شد وااااای یدونه مو نداشت میدونم فکر میکنین کس میبندم ولی مهم نیست نشستم رو تخت پیرنمو کندم و بقلش کردم خوابیدیم با هم چه حالی میداد خدا کیرمو در اوردو کرد دهنش اولین بار بود کیرم انقدر زود شاخ میشد کیرمم کلفت بود بیش از حد به زور داشت میخوردش لیسش میزد و تو چشمام نگاه میکردو لبخند میزد کلی ساک زد کیرم واقعا داش میترکید رو تخت به شکم خوابید و یه بالش زیر شکمش گذاشت هیچ دختری همچین کونی نداشت احساس بدی راجب کردنش داشتم ولی اصرار میکرد منم شروع کردم رو سوراخش حسابی کرم زدم کلی باهاش ور رفتم نمیخاستم اذیت شه کیرمو چرب کردمو گذاشتم رو سوراخش خیلی بدنش نرم و لطیف بود یکم هل دادم نرفت تنگ بود اما چون بدن نرمی داشت یکم دیگه هل دادم کلش رف تو یهو نفسشو حبس کرد اومدم بکشم بیرون نذاشت هی گفت بکن شاهین دارم حال میکنم نرم بود راحت میشد کردش ولی میدونستم دردش میاد دلم نمیومد تا نصف کردم تو دیدم کلشو به بالش فشار میده ولی هیچی نمیگه فقط ناله های اروم میکنه یکم ک جا باز کرد تا ته کردم توش احساس عجیبی داشتم یکم تکون دادم تو کونش بعد شروع کردم تلمبه زدن هیچ وقت انقدر لذت نبرده بودم اونم دیگه باز شده بودو حرفایی میزد ک حال میکردم نگم بهتره یه 10مین ک کردم ابم اومد و ریختم توش با صدای نازش ناله ای کردو گفت جون سوختم کیرمو کشیدم بیرون و شروع کردم لب گرفتن ازش با یه دستم داشتم سوراخشو میمالیدم ک دردش کم شه ارضا نشوده بود نشوندمش ک کیرشو بمالم ابش بیاد اما یه اخ گفت و دراز کشید درد داشت نمیتونست بشینه همونطور که دراز کشیده بود ابشو اوردم بقلش کردمو بردمش حموم یه ساعتی طول کشید هی شوخیای خفن میکرد خیلی شیرین بود کلی همو شستیم اومدیم لباس پوشیدیم یادم نیست ساعت چند بود ولی فک کنم نزدیک صبح بود موندم وقتی خوابید اومدم خونمون احساس گنگی داشتم نمیدونستم کارم خوب بود یا بد ولی هیچوقت انقدر حال نکرده بودم بعد از 9ماه قطع رابطه کردیم کلی ماجرا داره هنوز از دور هواشو دارم کسی نمیتونه مزاحمش شه شاید ادامشو نوشتم ببخشید ک کوس شعرام ناراحتتون کرد گفتم ک دری وریه همه موفق باشین کوچیک همتون

Date: September 4, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *