قرار در مترو

0 views
0%

سلام من اسمم اشکان و 22 سالمه و 165 قدمه و 60 کیلو ام وزنمه بدنم سفید و بی مو البته بی مو ک نه اما موهاش خیلی کمه و مدل پاهام دخترونس و کون خوش فرمی دارم نه خیلی آس و سکسی نه ولی به اونایی ک منو کردن خیلی حال داده و سینه هام یکم برجسته اس و چهرم معمولیه تا حالا چندتا از اتفاق هایی ک کون دادم و نوشتم و اصلا هم توش دروغ نیست و کاملا واقعیه این داستانم واسه دو سال و نیم قبل هست و وقتی 19 سالم بود ویکم طولانیه چون باید ریز به ریز داستان و بنویسم ک چه اتفاقی افتاد یه روز تو اواسط مهر ماه بود و من هم دانشگاه میرفتم هم توی یه بوتیک وقتایی ک کلاس نداشتم کار میکردم با ی کی از دوستام قرار گذاشتم ک برم پیشش و چندتا امانتی پیشش داشتم بگیرم و جزوه هایی ام ک عقب افتاده بودم از کلاس و ازش بگیرم و باهاش تو یکی از ایستگاهای مترو قرار گذاشتم راس ساعت ساعت قرار من رسیدم و تقریبا ظهر بود اما دوستم هنوز نرسیده بود و چند بار بهش زنگ زدم و گفت کاری پیش اومده واسش و یکم دیر تر میاد بیست دقیقه ای منتظرش بودم ک حس کردم یه پسر ساله هم چند قدم اونطرف تر از من انگار منتظر کسی واستاده چند باری هم هی نگام کرد و منم نگاش میکردم اما صورتمو میچرخوندم ک و یه جا دیگه رو نگاه میکردم از پسره بگم ک قدش حدود 185 یکم توپر نرمال و موهاش بلند بود و دم اسبی بسته بود نگاهش باعث شد من یکم حس بد بهم بده و نکنه بخواد کیفمو تو مترو بزنه چون یه کوله پشتی و یه هدفون بزرگ داشتم چند متری ازش فاصله گرفتم ورفتم تقریبا آخرای سکوی انتظار تو این مابین هم چندتا قطار اومد و رفت اما اونم سوار نشد و کسی هم بهش نرسید و یه جورایی ام مطمئن شدم ک واقعا انگار با من کار داره منم هر چی به دوستم زنگ میزدم گوشیش آنتن نمیداد و چون تو اون ایستگاه قرار داشتیم منم نمیتونستم از ایستگاه بیام بیرون بی اعتنا هدفون گذاشتم رو گوشمو آهنگ و پلی کردم و صداشم زیاد کردم وپشت بهش واستاد و تا بفهمه مثلا حواسم بهت نیس چند دقیقه ای گذشت و دیگه داشتم خسته میشدم ک یهو یکی زد روشونم و فک کردم دوستمه و وقتی بگشتم دیدم اون پسره اس خیلی بد جا خوردم و زود هدفونم برداشتم از رو گوشم وگفتم بله _ببخشید ترسیدی نه خواهش میکنم کاری داشتین _خیلی وقته اینجا واستادی منتظر کسی هستی اره دوستم انقدر ترسیده بودم ک جرات نمیکردم بگم به توچه پرسیدم شمام منتظر کسی هستی شما خیلی وقته اینجایی _آره اما اونی ک من منتظرشم اینجا رو بروم واستاده پشت سرمو نگاه کردم دیدم کسی نیس گفتم کیو میگی گفت تو رو میگم دیگه تو از طرف دوستم اومدی _نه اما اگه بخوایی باهم دوس میشیم نه قد و هیکلت به من میخوره نه سن و نه هیچ جوره چه جور دوستیه تو دلم گفتم مگه اینکه هوس کرده باشی منو لختم کنی گفت دوستت نمیاد گفتم نمیدونم قرار بود بیاد ولی چطور مگه گفت اینجا یکم مناسب نیس واسه حرف زدن دوس داری از ایستگاه بریم بیرون تا منم بتونم یه نخ سیگار بکشم یکم نگاش کردم گفت نترس دزد نیستم گفتم جالب شدی واسم بریم از ایستگاه بیرون همینجوری ک داشتیم پله ها رو بالا میرفتیم گفتم یه چیزی میگم یه وقت فکر بد نکنی گفت بگو گفتم چند دقیقه ای حس کردم من دخترم و تو داری مخمو میزنی یه خنده ی بلند کرد و گفت حالا تو یه همین مایه ها تقریبا میخوام مختو بزنم گفتم جدی گفتم ها گفت منم جدی گفتم من چون خیلی تا اون موقع گی داشتم و کون داده بودم ک تو دلم گفتم بیچاره شدم مخمو زد امروز به جای جزوه باید کون بدم جلو در ورودی ایستگاه مترو واستادمو گفتم خب سیگارتو بکش و کارتو بگو گفت دوساعته اون پایین منتظرت نموندم ک الان بخوایی با دوتا جمله از دستم بپری ماهی کوچولو گقتم جااانم گفت درست حدس زدی میخوام مختو بزنم پا میدی منم خودمو به خنگی زدم تا اگه شد بپیچونمش گفتم عزیزم من پسرم گفت چون پسری میخوام مختو بزنم گفتم چی میخوایی الان چی میگی اصلا فازت چیه مچ دستمو گرفت منو کشید طرف خودش در گوش گفت میایی خونمون گفتم عزیزم اشتباه گرفتی باید دختر ببری دقت کن من پسرم گفت پسر جون تو اگه اینکاره نباشی اول میپرسی واسه چی بیام خونتون منه غریبه اما مستقیم گفتی باید دختر ببری شاید من خونمون میخواستم ازت پذیرایی کنم تو دلم گفتم وا دادی اشکان گفتم میشه واضح حرفتو بزنی گفت دوس دارم بکنمت من گی میکنم گفتم اما من نیستم گفت من خیلی وقته این کاره ام تا دیدمت فهمیدم امروز به دردم میخوری گفتم در کونم نوشته بود گفت بماند حالا واقعیتش با اینکه دوس داشتم بپیچونمش اما تو حرفام نگفتم نه گفت چقدر ناز داری بیا دیگه زیاد فشارت نمیدم خندم گرفت یهو گفتم چه روزی شد تو خیابون مخمو زده میخواد منو بکنه گفتم باشه بریم اما قول دادی زیاد فشارم ندی ها گفت باشه سوار تاکسی شدیم تا خونه اش ده دقیقه ای راه بود خودش جلو رفت و در و باز کرد رفتم تو دیدم وضعیت خونه بیشتر شبیه خونه مجردیه گفتم چند نفر قراره بریزن سرم گفت نترس نامرد نیستم رو مبل نشسته بودم رفت چایی سازشو روشن کرد و برگشت طرف من در حال اومدن لباس و شلوارشو کامل دراورد و فقط شرت پاش بود دستمو گرفت و بلندم کرد و لباسمو دراورد و فقط شلوار پام بود و منو هل داد سرجام و سیگار از رو میز برداشت و یه نخ روشن کرد من حواسم بیشتر به کیرش بود ک داشت آروم آروم از زیر شرت معلوم بود داره سفت و بزرگ میشه کیرش تو شرتش دیگه جا نمیشد و گفت میخوایی همینجوری نگاش کنی آروم شرتشو کشیدم پایین تا کیرشو دربیارم و وقتی افتاد بیرون یه کیر خیلی کلفت و بلند جلو صورتم بود خودش میگفت 25 سانته اما کمتر بود و وقتی گرفتمش تو دستم جا نمید کلفتیش گذاشت رو لبم کیرشو منم دهنمو آروم باز کردم و فشار داد تو انقدر کیرش کلفت بود به زور سانتش تو دهنم جا میشد یکم تو دهنم جلو عقب کرد و صدای چایی سازش دراومد و رفت چایی دم کرد و برگشت دوباره کیرشو کرد تو دهنم و ده دقیقه ای جلو عقب کرد اما آبش بیومد از جام بلندم کرد شلوارمو دراورد یهو منو بغلم کرد انداخت رو دسته ی مبل ک حالت راحتی داشت و چرم بود شیکمم رو دسته ی مبل بود کونم طرفش آماده ی کردن بود سر کیرشو یکم کرم زد و گذاشت رو سوراخ کونم آروم فشار داد تو منم یه آه بلند کشیدم و خیلی درد داشت گفتم تو رو خدا بیشتر فشار نده بسه آروم آروم تمام کیرشو فشار داد تو کونم وفقط تخماش بیرون بود دستشو انداخت دور شیکمم و منو سفت تو بغلش گرفت و شروغ کزد به جلو عقب کردن اولش آروم میکرد اما یواش یواش تند تر جلو عقب کرد و جوری میکوبید ک تخماش محکم میخورد لای پام و آه و ناله میکردم و هرچی التماس میکردم آروم تر اما حالیش نبود همینجوری ک منو میکرد پشت گردنمو میک میزد و بعضی وقتا هم آروم گاز میگرفت منو از رو مبل بلندم کردو همونجور ک کیرش تو کونم بود دمر خوابوند منو کف خونه با شدت بیشتری میکرد و حس کردم ک دیگه الان هاست ک آبش بیاد منو محکم گرفت وکیرشو با فشار زیاد تو کونم نگه داشت تمام آبشو خالی کرد تو کونم چند دقیقه ای روم افتاد بلند از روم و دستمو گرفت منو بلند کرد نا نداشتم رو پا وایستم ومنو برد حموم و تو حموم هم یه راند دیگه منو کرد اومدیم بیرون و لباس امو پوشوند تنم و یه چیزی خوردیم و شمارمو گرفت و بعد از اونم چند باری منو کرد نوشته

Date: February 11, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *