دوازده سالم بود هنوز درباره سکس چیز زیادی نمیدونستم اخه از یه بچه چه انتظاری دارین یه بچه سفید بی مو و گوشتی بودم با شکم لاغر و کون تپل نمیدونم خدا چه دشمنی با من داشته که منو اینجوری خلق کرده قدم بین همسن هام یه مقدار بلند بود و بیشتر از سن کمم نشون میداد یه عمو داشتم که خیلی منو دوست داشت و من بیشتر وقتا خونشون بودم البته منم خیلی دوسش داشتم عموی من از سن ۱۷ سالگی بدنساز بوده و الان که ۴۰ سالشه هنوز یه بدن توپ ورزشکاری داره البته با کمک امپول و مکمل و مادرم و پدرم خیلی به عموم اعتماد داشتن و من رو به تنهایی باهاش به باشگاه میفرستادن و استخر و فوتبال و چون اخه منم خیلی اهل فعالیت بودم و دوس داشتم خوب بریم سر اصل مطلب ماجرا از وقتی شروع میشه که دوستای حروم زاده ی عموم توی باشگاه منو دیدن حدس میزنم از همون موقع نقشه میکشیدن واسه گاییدن من بدبخت توی باشگاه به هر نحوی منو دستمالی میکردن خودشونو بهم میچسپوندن من که نمیدونستم کیر و اینا چیه و همیشه یه چیز سفت در کونم حس میکردم وقتی منو دستمالی میکردن و من سر در نمیاوردم یه روز که عموم تصادف کرد و پاش شکست نتونست بیاد باشگاه و به بابام زنگ زد و گفت که من به تنهایی برم و تمرین کنم و همزمان بعدش به دوستش سعید که بعدا فهمیدم مغز متفکرشون این حروم زاده بود زنگ زد و گفت که منو تمرین بده و حواسش بهم باشه و اینا ساعت ۵ که شد من تنهایی تاکسی گرفتم و رفتم باشگاه او اونا طبق معمول منو دستمالی میکردن و سعید هی کیرشو میچسپوند بهم موقع تمرین خودشو بهم میمالوند تمرین که تموم شد سعید گفت که الان شبه و بیا خودم ببرمت خونه و منم از همه چی بیخبر قبول کردم و سوار سمند سعید شدیم و راه افتادیم خونه تو راه سعید بهم گفت که من موبایلمو جا گذاشتم و دور زد به طرف باشگاه که از قبل هماهنگ کرده بود با مربی و هیشکی تو باشگاه نبود با هم رفتیم تو که موبایلو بیاریم که سعید بهم گفت دوس داری یکم به جز تمرین لذت ببری منم گفتم که منظورت چیه سعید گفت که فقط قول بده این کاری که میکنم به هیچکس حتی عموت نگی منم گفتم باشه چون واقعا نمیدونستم چی میخواد پیش بیاد دستشو گذاشت رو کیرم و میمالوند و همزمان کیرشو به کون تپلم میزد و خودش نفسش بالا گرفته بود یدفه دیدم شرتشو در اورد و کیرشو نشونم داد من خیلی ترسیدم و گریه کردم و گفتم ولم کن اصلا نمیخوام و التماس میکردم ولی هیچ فایده ای نداشت و بد جوری حشری شده بود شلوار و شرت منو همزمان کشید بیرون و منو به حالت سگی گذاشت رو میز پرس سینه گفت تکون نخور ولی من دستو پا میزدم و میخواستم فرار کنم ولی یه دفعه خودشو انداخت روم و من توان فرار نداشتم یهو بدون کرم کیرشو در سوراخ کونم تنظیم کرد با تف هولش داد تو من کونم تنگ بودو به سختی جاش کرد و من خیلی درد میکشیدم و نای گریه کردن نداشتم حدود پنج دیقه تلنبه زد و ابشو ریخت تو کونم من از شدت داغی ابش نزدیک بود حنجره ام پاره شه از درد و یه کشیده زد تو سرم و گفت سروصدا نکن بچه و منه بدبخت از شدت درد بیحال شدم رو میز پرس و سعید اومد و خودشو و منو تمیز کرد و منو انداخت تو ماشین و رسوند خونه حالا که من ۲۶ سالمه هر روز به فکر انتقامم و دارم پولامو جمع میکنم تا چن نفر اجیر کنم و سرشو از تنش جدا کنم توصیه من به شماها اینه که بچه هاتون رو از مسائل جنسی اگاه کنید تا مثل من و خیلیای دیگه زندگیشون نابود نشه نوشته
0 views
Date: August 29, 2018