قضیه کونی شدن رضا

0 views
0%

سلام من اسمم رضاست و 18 سالمه داستان مال 3 سال پیشه من خیلی لاغرهستم و قیافمم دندون گیر نیست ولی فقط سفیدم که همین سفیدیم کار دستم داد وضع بابامم متوسط روبه ضعیفه داستان از اونجا شروع میشه که من تازه رفتم اول دبیرستان و روز اول هیچکی رو نمیشناختم یکی از بچه هارو دیدم که قیافش برام آشنا بود خونشون چند تا کوچه پایین تر از خونمون بود رفتم جلو بهش سلام کردم اونم منو میشناخت بهم سلام کرد وباهم رفیق شدیم اسمش حسین بود رفتارش یجوری بود خاص بود شبیه خانوما بود همین رفتاراش منو مجذوب خودش کرده بود پوستش هم سفید بود ماها کم کم با هم صمیمی شدیم تا این که ی بار دعوتم کرد به خونشون و منم رقبول کردم وضع مالیشون یکم از ما بهتر بود رفتیم نشستیم پای کامپیوتر یکم بازی کردیم بعدش سوپر پسر با پسر گذاشت اولش من نفهمیدم قصدش از این نوع فیلم چیه حسین بهم گفت تا حالا باکسی حال کردی منم بهش گفتم ن گفت دوست داری باهم حال کنیم منم چون خوشم ازش میومد گفتم باشه کیرشو درآورد از کیر من کوچیک تر بود حدودا15 سانت بعد به من گفت حالا تو درارش منم دراوردمش کفش برید بود کیرم بزرگ بود حدود 17 سانت بود اول من خوابیدم به کیرش کرم زد گذاشت لای پام چه حس خوبی بود کیرش گرم بود گرم بعد بهم گفت بکنم توش منم نمیدونستم که درد داره گفتم بکن سر کیرش که رفت تو جام کردم پریدم هوا پاشودم دست گذاشتم رو سولاخم ببینم خون میاد یا نه دیدم طوریش نشوده حسین فقط بهم میخندید دوباره خوابیدم گفتم دیگه توش نکن بهم گفت دردش فقط همون اولشه منم قبول کردم این دفعه که گذاشت دردش همون اندازه بود گفتم دیگه نکون توش اونم قبول کرد لای پایی برام زد تا آبش اومد بعدشم نوبت من شود بهم گفت کونم کثیفه منم خوشم نیومد بکنم توش چون کثیف بازی میشود لای پایی براش زدم تا مال منم اومد نمیدونستم دروغ میگه گفت دفعه ی دیگه تو فقط منو بکن بعدش با درد کون رفتم خونه فرداش حسین برام ی سی دی آورد گفت برو نگاش کن منم رفتم خونه خیال میکردم سوپره نگاش کردم دیدم فیلم دیروزه باورم نمیشود گوشیشو جاساز کرده بود تو اتاقش اون شب از استرس خوابم نبرد آرزو میکردم شب صبح نشه فردا صبح رفتم سر کلاس ترسیده بودم که نکنه به بچه ها گفته نشستم سر جام به بچه ها نگاه میکردم که ببینم کسی درباره ی من حرف میزنه که انگار کسی نمیدونست خیالم راحت شود زنگ تفریح حسین بهم گفت فیلمو دیدی داشتم از ناراحتی میمردم گفتم آره گفت اگه هر وقت که خواستم بهم کون بدی بگی نه فیلمتو پخش میکنم فهمیدم آدم بی عابرویه هر کاری ازش برمیاد بدبختی من این بود فقط اون منو کرده بود این کارو برام سخت تر میکرد بهش گفتم فردا بهت جواب میدم قبول کرد رفتم خونه داشتم میمردم از استرس باخودم میگفتم اگه به بابام بگم که عابرو واسم نمیمونه از طرف دیگه گفتم اگه پخشش میکرد که بدتر میشود فرداش رفتم بهش گفتم قبوله از خوشحال داشت بال در می آورد گفت تو همین روزا خونمون خالی میشه بهت زنگ میزنم منم قبول کردم سه چهار روز بعد زنگ زد بیا خونمون خالیه من احمق هم رفتم وقتی رفتم تو اتاقش گفت باید لب بدی مونده بودم چیکار کنم به ناچار بهش لب دادم منو گایید 5دقیقه فقط یه بند داشت لبمو میخورد بعدش لخت شد رفت رو تخت گفت بیا کیرمو بخور گفتم نمیخورم گفت فیلمتو برات بذارم ببینی ترسیدم گفتم نه میخورمش کیرشو گذاشتم تو دهنم حالم داشت به هم میخورد ولی مجبور بودم بخورم هی میگفت با دندونات کیرمو گاییدی درست ساک بزن منم هر کاری میکردم نمیتونستم درست ساک بزنم چون دفعه اولم بود گفت اصلا بیخیال شدم پاشو شلوارتو در بیا میخوام بکنمت منم که از دردش ترسیدم گفتم فقط سرشو بکن تو گفت گوخوردی تادسته میکنمت مجبور بودم بخوابم ی توف زد در کونم کیرشو گذاشت در کونم فشار داد سرش یک لحظه رفت تو دادم رفت هوا هر کاریش کردم قبول نکرد بکنه لای پام به بدبختی قبول کرد فقط سرشو بکنه تو کونم دوباره کیرشو کرد تو کونم وای از درد بعد از چند تا بالا پایین کردنش آبش اومد ریختش تو کونم ولی من اصلا داغی آبو حس نکردم بر عکس اینا که میگن که داغی آب کیرشو تو کونم حس کردم پاشودم رفتم خونه این دفعه خبری از سوزش کون نبود و ی حس داشتم انگار کم کم داشت خوشم میومد از کون دادن و ساک زدن اون شب رفتم حموم ی آینه گذاشتم زیر کونم به سوراخم نگاه میکردم بعدش حوسی شودم انگشتمو کردم توش خیلی بهم حال میداد چند روز بعد دوباره زنگ زد گفت پاشو بیا کسی نیست منم رفتم تا رسیدم ازم لب گرفت رفتیم تو اتاق کیرشو گرفت جلوم من دیگه خودم کیرشو دوست داشتم بخوردم اونم انگار فهمیده بود که خوشم اومده گفت راه افتادی بعدش گفت بخواب منم خوابیم کیرشو گذاشت در سولاخم حل داد رفت توش بازم دادم رفت هوا گفت بازم دردت اومد گفتم آره دوباره کیرشو گذاشت در کونم آروم آروم کیرشو تا نصفه کرد تو کونم من دیگه داشتم به فاک میرفتم چند لحظه کیرشو تو کونم ثابت نگه داشت کونم جا باز کرده بود بهش گفتم کیرت تا کجا تو کونمه گفت تا ته باورم نمیشود که کیرش تا ته تو کونمه خیلی آروم برام تلمبه میزد بعد آبشو ریخت تو کونم من اینبار دیگه کلا کونی شده بودم بعدش رفتم خونه چند باری هم با فکر کیر حسین جق زدم چند روز گذشت کونم بد میخوارید از شانس خوب خونمون خالی شود زنگش زدم گفتم خونمون خالیه بیا خونمون باورش نمیشود که خودم بهش گفتم بیا منو بکن اومد خونمون همون دم در گرفتم ک یرشو خوردم ولی یه بار هم نتونستم کیرشو تا ته بخورم هر کاری هم کردم نشود ولی زیاد دوست نداشت براش ساک بزنم چون دندونام به کیرش میخورد بعد لخت شدم خوابیدم رو تخت کیرشو کرد تو کونم درد شدیدی داشت بازم نتونستم تاب بیارم بلند شدم دستمو گذاشتم رو میز کونمو دادم عقب بعد کیرشوآروم آروم کرد توش یه دفعه کیرشو تا ته کرد تو کونم از درد افتادم رو زمین سوراخم تیر میکشید سرم گیج میرفت دیگه نذاشتمش بکنه تو کونم اونم قبول نکرد مخمو زد که فقط کلشو میکنه تو کونم منم خوب نفهم قبول کردم کیرشو کرد تو کونم به خودم اومدم دیدم کیرش تا خایه هاش تو کونمه بعد از چند تا تلمبه زدن حسابی آبش اومد من دیگه ی اوبی شده بودم کار دو سال ما شده بود اینکه یا اون به من زنگ میزد یا من به اون زنگ میزنم فرقی تو خودم با زن نمیدیدم فقط تو نداشتن کس ی روز بهم گفت که 1ماه دیگه خونمون باید بره تهران آخه باباش نظامی بود بهش گفتم فیلممو چیکار کردی بهم گفت بعد از این که اوبی شده بودم پاکش کرده خیالم راحت شده بود آخرین سکسی که ما داشتیم بهترین سکس زندگیم بود مثل جنده هایی که انگارده سال کیر ندیدن رفتار میکردم کیرشو میخوردمو میشنستم رو کیرش بالا و پایین میشودم وای چه حس خوبی بود بعد از رفتنش 1ماه خوب بودم زیاد هوس کیر نمیکردم ولی بعدش شدید تشنه ی کیرحسین بودم ی روز داشتم فیلم نگاه میکردم که دیدم زنه خیار ورداشته داره میکنه تو کس خودش منم شب ی خیار خوش فرم ور داشتم رفتم تو اتاقم دیدم خیاره سرده اصلا حال نمیده خیارو گذاشتمش رو بخاری گرم شد خیار رو گیرش دادم بین میزم با تخت خوابم یک جوری بود که همسطح سوراخم بود بهش کرم زدم بهد چهار دستو پا شدم بعد کردمش تو کونم مثل کیر نبود ولی حال میداد ی چند ماهی این کارم بود تا این که تصمیم به ترک گرفتم حالا هم 3ماه که نه جق میزنم ن چیزی میکنم تو کونم تمام اسامی مستعار بودن بچه ها شرمنده اگه بد بود آخه دفعه اول وآخرمه که داستان مینویسم چون نمیخواستم طولانی شه از نوشتن بیشتر جزء یات صرف نظر کردم همتونو دوست دارم بای نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *