قطره افزایش میل جنسی برا خواهرم

0 views
0%

سلام داستان مربوط به سکس منو خواهرمه و کاملا واقعیه پس دوستانی که علاقه ندارن نخونن من امیر الان 26 سالمه و این اتفاق دقیقا 4 ماه پیش افتاد من تیپم معمولیه قدم 180 وزنم 90 کیرمم حدود 19 سانته اما کلفت نیست و فقط قد کشیده عاشق کشتی هستم و هر روز میرم سالن کشتی پدرم کارگر ساختمون هست و مادرم خانه دار و بیشتر وقتشو خیاطی میکنه یه خونه 40 متری داریم که یه اتاق خواب 12 متری داره که منو آبجیم اونجا میخابیدیم و بابا مامان تو حال خواهرم 28 سالشه 1 ساله که به خاطر اعتیاد شوهرش جدا شده و با ما زندگی میکنه اندامه خواهرم حرف نداره از اونا که هر مردی آرزو داره یبار اون کون گنده و سینه های نازشو لمس کنه من از 20 سالگی تو نخش بودم قدش 175 وزنش 74 سینه 85 رنگ پوستش سفیده وقتی روز عروسیش دیدمش باورم نمیشد این خواهرمه اون موقع که مجرد بود هر موقع دعوامون میشد به بهونه گرفتن مثلا کنترل به زور از دستش کلی باسن و سینش مالیده میشد بهم اینم بگم بر عکس همه که میگن خواهرمون تاپ و از این حرفا میپوشه خواهر من همیشه لباس بلند میپوشید و آرزوی دیدن سینش که هیچی حتی دیدن پاهاشم محال بود 23 سالم بود که ازدواج کرد و بعد 2 سال زندگی برگشت خونه ما همه ناراحت بودن از طلاقش چون شوهرش پولدار بود اما من تو کونم عروسی بود چون دوباره میتونستم اون کون گنده و گوشتی و سینه های بزرگش که حتی از زیر لباسای گشاد و بلنش نمایان بودو ببینم آخرای مهر بود که با چش گریون اومد خونه ما پیرهن بلند میپوشید و شلوار گشاد یا دامن های تا مچ پا اما فکر این که چه بدن سفید و کون خوشگلی زیر این شلوار روانیم میکرد گاهی اوقات نوک سینه های بزرگشو میشد حدس زد باز شد هم اتاقی من به خاطر وسایل زیاد تو اتاق شبا با فاصله کمی از هم میخابیدیم وایییی میتونستم عطر بدنشو حس کنم همون هفته اول یه کار تو یه شرکت پیدا کرد که پدرمو تو مخارج خونه کمک کنه مذهبی نبود اما هر وقت میرفت بیرون چادر سرش میکرد میگفت تو یه شرکت بیمه کار میکنه 8 صبح میرفت تا 7 بعد از ظهر با رفتنش سر کار من میرفتم سر لباساش وایی چه شورت و سوتین های سکسی داشت بایدم یه تازه عروس این همه لباس خواب و شورت سکسی داشته باشه یه شورت داشت که وسطش باز بود وایی چه کوس خوشگلی داده تو این شورت و یه لباس خواب که توری بود کاش اینارو میپوشید و من میکردم اون بدن سفیدشو همش منتظر شب بودم که برسه و کنارم بخوابه و من کون گندشو دید بزنم شبا زود میخابیدیم همه تقریبا 10 همه خواب بودن کار بابام خیلی سخت بود خواهرمم از کار که میومد خسته و کوفته بود اون شب خواهرم یه دامن بلند پوشیده بود من این دامنو چند بار به کیرم مالیده بودم خیلی نرم و لطیف بود من بیدار بودم گاهی خودمو نزدیکش میکردم و بو میکردمش نور از پنجره اتاقو کمی روشن کرده بود تا من صورت خوشگل و لبای ناز آبجیمو ببینم خواهرم چرخی زد تو خواب وایییییی چیزی که میدیدم باورم نمیشد به کمر خوابید و یه پاشو بلند کرد و گذاشت رو اون یکی پاش که باعث شد دامن از روی پاش بالا بره و اون رون گوشتی و سفیدش معلوم بشه قلبم داشت تند تند میزد مطمعن بودم اگه برم پایین پاش میتونم حتی شورت نازشو ببینم رفتم زیر پتو و برعکس خوابیدم یعنی سرم سمت پای خواهرم و پام کنار صورتش آروم رفتم جلو نگاه کردم تاریک بود یکم نور صفحه گوشیمو انداختم نزدیک بود سکته کنم وایییی شورت پاش نبود یه کوس سفید و گوشتی جلوم بود آب دهنمو قورت دادم و چشم بر نمیداشتم که پاشو انداخت و من حسابی حالم گرفته شد به یاد اون شب تا 2 هفته خود ارضایی میکردم زیاد تو این سایت از سکس با خواهر خونده بودم و دلم میخاست منم از خواهرم لذت ببرم تو اوج شهوت بودم اما دوست دختر نداشتم فقط یه زن بیوه چاق تو محلمون بود که جنده بود و فقط چند بار اونو کرده بودم دیگه تصمیم گرفتم کاری کنم تو سایت خونده بودم که شبا آروم میمالن طرفو اونم خوشش میاد دوباره اون شب آبجیم با دامن بود رفتم تو اتاق دیدم داره اس ام اس بازی میکنم مطمعن بودم با این اندام و خوشگلی با این کون سکسی و شهوتی حتما بی اف داره زده بودم به سیم آخر کیرم راست بود و یه شلوارک پام بود گفتم فهیمه اشکال نداره من با شورت بخوابم عرق سوز شدم اونم گفت عیب نداره داداشی اتاق خودته ببخشید که مزاحم شدم منم گفتم از خدامه یه هم اتاقی و آبجیه خوشگل پیشم باشه شلوارکمو در آوردم یه شورت هفتی پام بود که کیر درازم داشت جر میداد شورت و فهیمه گفت اووو وووه چه خبره بعد خندیدیم و زود رفتم زیر پتو مطمعن بودم اونم الان مدتی هست سکس نداشته و دلش میخاد بعد یکی دو ساعت که مطمعن شدم خوابه بهش نزدیک شدم پتو روش نبود و پشتش به من بود یه کمر باریک با یه کون گنده کیرم داشت میترکید از پشت چسبوندم بهش آخخخخخخ چه دامن لطیفی داشت شورتمو کامل در آوردم و آروم دامنشو دادم بالا جووووووون دوباره شورت نداشت کیرمو فشار دادم بین پاش که یه تکونی خورد و برگشت یه نگاه به بدن لخت من و وضعیت خودش کرد مثل این که تازه داشت بیدار میشد یه لبخند بهش زدم که محکم یه سیلی زد تو گوشم همونجا به همه اوناایی که میگن طرفو به مالی حشری می شه و اینا فحش دادم گفت چه غلطی میکنی امیر من خواهرتم آشغال میخای خواهرتو بکنی بدبخت منم زدم زیر گریه گفتم غلط کردم میدونستم اگه به بابا بگه باید فاتحمو خوند داشتم گریه میکردمو التماس عین بارون از چشام اشک میومد گفت بپوش شورتتو بعد بغلم کرد و اشکامو پاک کرد و شرئع کرد نصیحت که گناه و از این حرفا باید دوست دختر بگیری منم گفتم فهیمه مگه مامان بابا رو نمیشناسی نمیزارن با دختر حرف بزنم گفت میدونم نیاز جنسی داری اما دیگه این کارو نکن منم گفتم چشم و بغلش خوابیدم همین که سرم به سینه هاش خورد کیرم باز راست شد اما تا یه هفته از خواهرم خجالت میکشیدم به خودم گفتم اگه خواهرمم مثل من اینقدر حشری بشه میتونم نقشمو عملی کنم رفتم ناصر خسرو و از اینا که دارو میفروشن سراغ افزایش میل جنسی بانوان که ماهواره تبلیغ می کرد رو گرفتم یه قطره بهم داد گفت 5 قطره از این کافیه تا طرف دیگه ولت نکنه اون شب آبجیم یه شلوار گشاد پاش بود که باز قسمت کونش جذب بود براش 4 تا نسکافه درست کردم اما جدا جدا آوردم برا خواهرمو آخر درست کردم و چنتا از اون محلول ریختم که فکنم 10 تا بیشتر شد طرف گفته بود نیم ساعت قبل سکس بخوره نسکافه رو خوردیم من رفتم اتاقم و گفتم خوابم میاد بابامم نسکافشو نخورد و گفت خوابم نمیبره بخورم چون تو حال میخوابید بابام همه مجبور شدن بخوابن من دوباره با شورت بودم و خودمو زدم به خواب حضور خواهرمو حس میکردم کنارم که برق و خاموش کرد و خوابید پیش خودم گفتم قطره رو کردن تو پاچت امیر و 50 هزار پول به گا دادی حس میکردم آبجیم نزدیک تر از هر شب به من خوابیده دوباره پشتشو به من کرد و اون کون بزرگشو به دیدم گذاشت منم به پهلو خوابیدم جوری که کیرم سمت کونش باشه اما بهش نزدیک نشدم دوباره برگشت و دستش دقیقا نزدیک کیرم بود که یه دفعه با کنار دست زد آروم به کیرم دیگه مطمعن بودم نقشم گرفته اما عجله نکردم و تکون نخوردم کیر 19 سانتی و دراز من داشت منفجر میشد که دیدم داره با انگشتاش میماله با وجود تاخیری که خورده بودم کیرم به دراز ترین حدش رسیده بود که دستش رفت تو شورتم و چشامو باز کردم نگاش کردم انگشتشو به نشانه سکوت گذاشت جلو لبای خوشگلش و اومد نزدیکم در گوشم گفت داداش خیلی دوست دارم ما هردومون نیاز داریم کیر کی بهتر از داداشم لباشو گذاشت رو لبام وایییی عین وحشیا بود منم شروع کردم دستمو کردم تو شورتش وایی خیس خیس بود کامل انگشتام بین کوس خوشگلش لیز میخورد خودش شلوار و پیرنشو دراورد اوووووف یه سوتین مشکیه سکسی با یه شورت توری لامبادا که نخ پشتش لای کون گنده و سفیدش گم شده بود شروع کردم گردنو لباشو خوردن اونم یه لحظه دستشو از کیرم جدا نمیکرد وایی چه سینه های بزرگی نوکش حسابی سفت بود با دندون گاز آروم میگرفتم و حسابی سینه هاشو میلیسیدم گفتم آبجی خیلی بدنت سکسی عاشق سینه هاتم فهیمه گفت داداشی فدای کیر درازت من مال تو ام جنده تو ام هر کاری بخای میکنم رفتم سمت کسش و شروع کردم لیسیدن به خاطر آبش یکم مزه بد میداد و اما با تمام وجود میلیسیدم فهیمه بالشتو گذاشته بود رو صورتش تا صداش در نیاد منم زبونم و میکردم تو کوسش و میچرخوندم از خیسی کوس نازش سوراخ کونشو لیز کردم و همینجوری که میلیسیدم دو تا از انگشتام تو سوراخ کون گندش بود فهیمه منو خابوند و کیرمو کرد تو دهنش و تا ته گلوش میبرد تا اوق بزنه خایه هامو لیس میزد منم کونشو میمیلیدم خابوندمش و کیرمو تا ته فشار دادم تو خیلی راحت رفت تو کوسش لب میگرفتیم و گوششو میخوردم گفتم فهیمه واقعا کونت کردنیه همیشه دوست داشتم بکونم کون سکسی تورو گفت امیر جرم بده خواهش میکنم استایل داگی گرفت یکم تف زدم و با شصت شروع کردم ماساژ دادن سوراخ کونش کیرمو گذاشتم و فشار دادم که با یه فشار رفت تو شروع کردم تلمبه زدن واییی اون کون گندش با هر ضربه عین ژله تکون میخورد چه بدن سفید و لطیفی داشت آبم اومد محکم بغلش کردم و آبمو با فشار ریختم تو کون گوشتیش بعد بغل هم ولو شدیم معلوم بود باز حشریه کیرمو میمالید و لب میگرفت بهش گفتم فهیمه یه چیزی بگم راستشو میگی گفت بپرس گفتم کونت اصلا تنگ نبود معلوم بود حسابی کون دادی گفت اگه راستشو بگم پیش خودمون میمونه گفتم آره عشقم گفت مجید شوهر سابق فهیمه یه کارگر جنوبی داشت به اسم فواد که هفته ای دو شب خونمون میخابید یه شب که من با یه شورت لامبادا کنار مجید خواب بودم دیدم یکی داره کونمو میبوسه و میماله دیدم فواد مجید که هفته ای یه بار هم به زور میکرد باعث شد من و فواد سکس کنیم فواد که اصالتا عرب بود کیرش 23 سانت بود واییی فهیمه با این حرفاش منو حسابی حشری کرد گفتم خب بقیش فهیمه مجید که بعد تریاک کشیدن توپم بیدارش نمیکرد منو فواد میرفتیم اتاق بغل و حسابی حال میکردیم که ازم خواست کون بدم بار اول کونم خون اومد اما بعد عادت کردم بعدا فهمیدم مجید در جریان بوده و بیغیرت زنشو میداده یه غریبه بکنه با حرفای خواهرم کیرم راست شد دوباره حدود نیم ساعت اون کون گندشو کردم بعدم لباس پوشیدیم و خواهرم از خستگی فرداش سر کار نرفت دیگه از اون به بعد تونستم بار بکونمش و دیگه رسما عین زنم شبا تو بغلم میخابه نوشته

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *