من آرش ٢٤ سالمه يك پسر سفيد با باسن پهن و نرم و زنونه كه از ١٢ سالگي بواسطه مامان خوشكلم تموم پسراي فاميل منو به ياد مامان ميكردن يكروز صبح كه از خواب بيدار شدم اصلا حالم خوب نبود وحشتناك حشري بودم دلم هيچ چيز نميخواست جز يك نفر كه حسابي بكنتم يكم با انگشت سوراخ كونمو انگشت كردم داغ بود و حسابي دل ميزد ديدم نه حالم خيلي بده و با انگشت كردن حالم خوب نميشه خلاصه تصميم گرفتم برم تو خيابان و يك بكن واسه كونم پيدا كنم يك شلوار ورزشي تنگ پام كردم با يك تيشرت و زدم از خونه بيرون اونقدر كونم كير ميخواست كه دوست داشتم به همه كون بدم رفتم سوار مترو شدم مترو شلوغ بود اينكه از پشت فشارم ميدادن رو دوست داشتم تا اينكه يك پسر ٢٧ ساله كه هندزفري به گوش داشت و شهرستاني ميخورد باشه رو زير نظر گرفتم رفتم جلوش و طوري واستادم كه باسنم بخوره به كيرش معلوم بود كه خشن و اخمو هست با يك بدن كارگري سفت و ماهيچه اي يكي دو تا ايستگاه كه گذشت ديدم كيرش تكون خورد و يكم بلند شد فهميدم كه درست كارمو انجام دادم خيلي حشري شده بودم بيشتر باسنمو به كيرش چسبوندم و هي لمبرهاي كون گوشتيمو تكون ميدادم كونم شده بود آتيش يكم كونمو تنگ و گشاد كردم كه ديدم دستشو گذاشت رو شونم و خودشو بيشتر بهم چسبوند ميتونستم صداي نفسهاش و كير بزرگ و شهرستانی شو رو كونم حس كنم واقعا بزرگ بود كيرش ديگه داشتم ديوونه ميشدم نفسهام تند شده بود به ايستگاه كه رسيديم بدون اينكه حرفي باهام بزنه دستمو گرفت و از مترو پياده شديم پايين شهر بود يكم ترسيده بودم ولي شهوت ديوونم كرده بود ازم اسممو پرسيد و يك سري سوالات تا رسيديم به يك خونه نيمه ساز درب رو باز كرد و رفتيم داخل داخل اتاق نگهباني ٢ تا كارگر ديگه بودن يكي ٤٢ ساله حدودا يكي ٢٢ ساله تا منو ديدن خودشونو جمع كردن كه هاشم گفت بچه ها مهمون واستون اوردم امروز ارش هممون رو ميخواد به يك چيز نرم و داغ دعوت كنه ميتونستم برق شهوت رو تو چشاشون ببينم امير رفت پشت در رو قفل كرد و اومد باورم نميشد سه تا كير كلفت قراره حسابي از خجالت كونم در بيان فرهاد كه ٤٢ سالش بود دستمو گرفت و نشوندم رو پاهاش واي كيرش حسابي بلند شده بود و وقتي ميخورد به باسنم ديوونم ميكرد كلفت بود و داغ ديگه داشتم ديوونه ميشدم فرهاد با دستاي كارگريش حسابي كونمو مالوند ديگه داشتم ديوونه ميشدم و طاقت نداشتم كيرشو گرفتم تو دستمو فقط گفتم منو زياد بكنين كه يهو ديدم فرهاد لياساشو در اورد و سرمو با زور برد سمت كيرش خيلي بزرگ بود ولي حسابي داشتم ميخوردمش كه يهو ديدم يك كير داغ و كلفت داره دم سوراخمو نوازش ميده هاشم كيرشو ميمالوند به كونم كه يهو تا آخر كيرشو داخل كرد و صداي من بلند شد انچنان تا عصر سه نفري منو كردن كه تمام بدنم بو اب كمر ميداد و تا چند روز سوراخ كونم دل ميزد نوشته
0 views
Date: August 23, 2018