با سلامممن شروينم واينم يه خاطره ي سكسي كه اميدوارم خوشتون بياد من از بچگي كون تپلي داشتم وسفيد و خشگل بودم به همين خاطر خيلي از بچه هاي محل دنبالم بودند تا منو بكنن ولي من مخالفت ميكردم وميزدم زير گريه و در ميرفتم اما يكي از بچه ي زرنگ گولم زد و از بچگيم سو ءاستفاده كرد اولش با من دوست شد وبعد كارمو ساخت بي شرف چنان كير كلفتي داشت كه كونم پاره شد وبه شدت خون اومد وچنان دردي كشيدم كه ديگه از ترس اون پسره از خونه بيرون نزدم وهمش ميترسيدم كه به بقيه بگه منو كرده واسمم بد دربره خلاصه بعد اون ماجرا خونه نشين شدم و تنها رفيق و يار غارم شد امين كه پسر عموم بود وهمسن وسال بوديم وخيلي همديگرو دوست داشتيم وقتي 15 سالم شد امين يه فيلم سكسي نشونم داد كه باعث شد شهوتم فعال بشه از همون اوايل بلوغ فهميدم كه تمايلي به دخترهاندارم و دلم ميخواست با پسرها باشم و كون بدم اما اون تجربه ي تلخ باعث شد كه سمت هيچ پسري نرم ولي شهوت لا كردار كاري باهام كرد كه مجبور شدم خيار بكنم تو كونم تا آبم بياد وحال كنم از بس خيار كرده بودم تو كونم كونم حسابي گشاد شده بود طوري كه تو اوج شهوت دستمو مشت ميكردم بعدش ميكردم تو كونم از بس گشاد بود ولي كون بودن بد چيزيه چون هميشه دوست داشتم يكي منو بكنه وبه قولي آب كير بره تو كونم گذشت تا اينكه17سالم شدو يه روز كه منو امين تو خونه تنها بوديم وداشتيم فيلم سكسي ميديديم امين بهم گفت بيا با هم جلق بزنيم گفتم يعني چي امين با بي حوصلگي گفت يعني كيرمونو دربياريم بعد با هم جلق بزنيم منم كه بدم نميومد قبول كردم وايييييييييي وقتي امين شلوارشو درآورد و كير سفيد وكلفت و خوش تراششو ديدم نزديك بود بگم بيا منو بكن ولي خجالت كشيدم وسريع جلق زدم و آبمو ريختم كه شهوتم بخوابه جونم براتون بگه كه از اون روز به بعد همه ي فكر وذهنم شد كير امين مدام به امين فكر ميكردم كه چه جوري بهش بگم منو بكن اگه بدونيد چند دفعه درحالي كه خيار تو كونم بود وفكر ميكردم كير امين تو كونمه جلق زدم وحال كردم تا اينكه بالاخره يك روز خدا خواست ويه اتفاقي افتاد كه عمو اينا مجبور شدن برن شهرستان و امين به بهانه ي درس موند خونه وطبق معمول من رفتم پيشش كه با هم درس بخونيم باور كنيد اون روز تا شب همه كاري كردم بفهمم امين دلش ميخواد منو بكنه يانه وبالاخره با زيركي متوجه شدم كه امين هم دلش ميخواد منو بكنه اين كه چطوري فهميدم بماند اون روز زمان به سرعت گذشت وساعت 1شب شده بود كه تصميم گرفتيم بخوابيم به امين گفتم بيا رو زمين پيش هم بخوابيم چون رو تخت تو جاي دو تامون نيست امين هم قبول كرد ورختخوابو پهن كرديم ورفتيم زير پتو من سريع پشتمو كردم به امين وخودمو زدم به خواب به اين اميد كه امين انگولگم كنه ولي امين اصلا كاري نكرد با خودم گفتم اين فرصت ديگه گير نمياد واگه از دستش بدم داغ كير امين به كونم ميمونه برگشتم طرف امين و دلو زدم به دريا دهنمو بردم جلو گوشش دستشو گرفتم وگفتم امين يه چيزي ميگم جون عمو جدي بگير وقولم بده قبول كني وبه كسي نگي امين هم قبول كرد با هرزحمتي بود با التماس گفتم امين من دوست دارم هم خودتو هم كيرتو منو بكن باور كن كونم كيرتو ميخواد تو رو خدا منو بكن امين از تعجب رنگ عوض كرد ولي هيچي نگفت در عوض كاري كرد كه سالها منتظرش بودم آروم دستشو برد گذاشت رو كونم و گفت منم دوست دارم بذارم تو كون تپلت گلم خيلي خوشحال شدم دست بردم كيرشو گرفتم وشروع كردم به ماليدن اونم كون منو ميماليد اول لب گرفتيم بعد من كلمو بردم طرف كيرش وشروع كردم به ساك زدن خيلي خوشمزه بود امين هم تف زد رو سوراخ كون من وانگشتشو كرد تو كونم ديد خيلي گشاده گفت شروين نامرد به كي دادي منم با خنده گفتم به خيار وهويج وبادمجون امين خنديد وانگشت دومي رو هم كرد تو سوراخم ساعت دوشب شده بود كه تصميم گرفتيم بريم سر اصل مطلب امين گفت من ميشينم تو هم بشين تو بغلم بعد هم كيرشو با كرم چرب كرد كون تپل منو هم چرب كرد وگفت بشين روش وقتي نشستم و كير امين خورد به سوراخ كونم يك حالي داشتم كه نگوووووووو امين آروم كيرشو داد تو كونم يكم درد داشت ولي بعد چند دقيقه دردش خوابيد به امين گفتم كه بهم بگه پارت كردم دارم جرت ميدم وگاييدمت امين هم گفت باشه چند ثانيه بعد به آرزوم رسيدم وامين همه ي كير شو كرد تو كونم اومممم مست شده بودم و رو كير امين بالا پايين ميرفتم بعد چند دقيقه امين مثل ديونه ها منو انداخت رو تشك وافتاد روم كيرشو تا دسته كرد تو كونم آخ آخ ودر گوشم هي ميگفت كون تپل من دارم جرت ميدم پارت كردم شروينم من هم كه حشري حشري شده بودم بلند بلند ميگفتم مّردم تويي شوهرم تويي پارم كن جرم بده قربون كير كلفتت برم امين آ خ واوخ ميكرد بعد يه مدت كه در بهشت بوديم امين با صداي بريده بريده گفت شروين آبم داره مياد چكاركنم گفتم بريزش تو كونم امير كه كاملا روم دراز كشيده بود آبشو ريخت تو كونم گرماي آبشو حس كردم وكيف كردم بعد گفتم امين كيرتو بمال به سوراخ كونم تا آبم بياد يه مدت نگذشت كه آب منم اومد امين كه ديگه نايي نداشت افتاد تو بغلم وشروع كرديم به لب گرفتن و نفهميدم چطور خوابمون برد دمتون گرم كه حوصله كردين وداستانو خوندين اگه كم وكسري داشت به بزرگواري خودتون ببخشيد چون داستان اولم بود كه نوشتم لطفانظر فراموش نشه منتظر داستانهاي بعدي باشيد نوشته گاراجا
0 views
Date: October 2, 2018